DASTHAYAT.BLOGFA.COM
دستهایت دورند اما...دستهایت دورند اما... -
http://dasthayat.blogfa.com/
دستهایت دورند اما... -
http://dasthayat.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Thursday
LOAD TIME
0.2 seconds
16x16
PAGES IN
THIS WEBSITE
20
SSL
EXTERNAL LINKS
10
SITE IP
209.126.116.165
LOAD TIME
0.188 sec
SCORE
6.2
دستهایت دورند اما... | dasthayat.blogfa.com Reviews
https://dasthayat.blogfa.com
دستهایت دورند اما... -
dasthayat.blogfa.com
دستهایت دورند اما... - Episode362
http://www.dasthayat.blogfa.com/post-367.aspx
و دیگر هیچ نمی گویم! که این بزرگترین اعتراض دل من است. نوشته شده در جمعه بیست و پنجم اسفند ۱۳۹۱ساعت 21:57 توسط آقای همسر.
دستهایت دورند اما... - Episode361
http://www.dasthayat.blogfa.com/post-366.aspx
و یک صب ح بخیر تو. برایم کافی ست . نوشته شده در یکشنبه ششم اسفند ۱۳۹۱ساعت 13:40 توسط آقای همسر.
دستهایت دورند اما...
http://www.dasthayat.blogfa.com/9112.aspx
و دیگر هیچ نمی گویم! که این بزرگترین اعتراض دل من است. نوشته شده در جمعه بیست و پنجم اسفند 1391ساعت 21:57 توسط آقای همسر. و یک صب ح بخیر تو. برایم کافی ست . نوشته شده در یکشنبه ششم اسفند 1391ساعت 13:40 توسط آقای همسر. عاقبت یک روز که دور نیست. از جهانی که بی تو. گشاده نگاه خواهم داشت! نوشته شده در شنبه پنجم اسفند 1391ساعت 23:24 توسط پیشی کوچمولو.
دستهایت دورند اما...
http://www.dasthayat.blogfa.com/9201.aspx
کاش فقط میدونستم چرا؟ من که همه عشقمو بهت داده بودم. دلم واسه خودم میسوزه. نوشته شده در جمعه بیست و سوم فروردین 1392ساعت 12:9 توسط آقای همسر. کسی که میگفت من عاشقتم. نوشته شده در جمعه دوم فروردین 1392ساعت 16:43 توسط آقای همسر.
دستهایت دورند اما... - Episode360
http://www.dasthayat.blogfa.com/post-365.aspx
عاقبت یک روز که دور نیست. از جهانی که بی تو. گشاده نگاه خواهم داشت! نوشته شده در شنبه پنجم اسفند ۱۳۹۱ساعت 23:24 توسط پیشی کوچمولو.
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
20
داستان من...... - قسمت سوم.....
http://www.ko0cho0lo.blogfa.com/post-4.aspx
سلام چرا اینجا تنها نشستی؟ مگه میشه ادم همینجوری تنهایی رو انتخاب کنه منو که میبینی روزی 1000000 کلمه رو مخابره می کنم و اگه از این تعداد کمتر بشه عذاب وجدان می گیرم و شب تو خواب با خودم حرف می زنم تا جبران این کمبود بشه. زد زیر خنده و چقدر صورتش با مزه شده بود پوست سفیدو شادابش موهای فر و مشکی و چشمو ابرویی مشکی که وقتی نگاه چشماش می کردی یاد چشمای معصوم و شیطون اهو میفتادی با هیکل تپل بامزه حسابی منو جذب خودش کرده بود وقتی دید من بدون اینکه حرف بزنم چند دقیقس همینجور بهش زل زدم بهم گفت. دو تنگ یک ماهی.
داستان من......
http://www.ko0cho0lo.blogfa.com/89111.aspx
طناز خودشه به خدا همونه که می خوام همونی که همیشه ارزوشو داشتم. خوب سمیرا درست حرف بزن ببینم چی میگی من که اینطوری نمیفهمم تو چی میگی کی خودشه؟ یادت میاد بهت گفتم یک پسره هست که اشنا شدم باش. دیروز رفتم دیدمش وای ی ی. طناز نمی دونی که همونی که همیشه ارزوشو داشتم خوش تیپ خوشکل پولدار تازه مهمتر از همه اینکه دوسم داره دیگه خودشه باور کن. حالا از کجا معلوم از این پسرایی که با 100 نفر دوستن نباشه. نه نیست من میدونم. پویا جون دوستم طناز. اهای اقا پویا مگه جن دیدی که زل زدی به دوس جون من. می پرسید چرا من؟
داستان من...... - قسمت پنجم.....
http://www.ko0cho0lo.blogfa.com/post-6.aspx
از پله های شرکت بالا رفتم وارد شرکت شدم یک شرکت ساختمانی یک هال 50 متری که یک قسمتشو صندلی زده بودند و چندتا اقا روی صندلی ها نشسته بودن و داشتن نقشهی ساختمان رو نگاه می کردن و یک در اتاق سمت چپ بود ویک در هم انتهای سالن بود که معلوم بود سرویس بهداشتی هست میز منشی هم نزدیک در سمت چپ که به اصطلاح اتاق مدیر بود قرار داشت به طرف میز منشی رفتم. ببخشید میتونم اقای کامیاب رو ببینم؟ اقای مهندس توی جلسه هستن میتونین منتظر بمونین. سلام خانم من سهیل فرجامی هستم دوست سامان کاری از دستم بر میاد؟ سمیرا ادرسشو لطف کرد.
داستان من...... - قسمت ششم......
http://www.ko0cho0lo.blogfa.com/post-7.aspx
با خودت چکار کردی دختر؟ با این حرف من زد زیر گریه از گریه هاش ناراحت می شدم ولی فکر می کردم اگه گریه کنه یک مقداری اروم تر میشه یکم که اروم شد شروع کرد به حرف زدن و من باورم نمیشد این همون سمیرایی باشه که من الان چند ساله میشناسمش. طناز می دونی من همیشه به اونایی که یک نفرو دوست دارن می خندیدم و هیچ وقت فکر نمی کردم خدا اینطوری جواب خنده هامو بده . طناز نمی تونم دیگه من بدون پویا میمیرم اگه بهش نرسم دیگه زندگی معنایی نداره . سمیرا این پویا نیست با اون دختره؟ خوب نگاه کن خودشه. هفته چهارم بهمن ۱۳۸۹.
داستان من......
http://www.ko0cho0lo.blogfa.com/89104.aspx
سلام چرا اینجا تنها نشستی؟ نوشته شده در پنجشنبه سی ام دی ۱۳۸۹ساعت 21:13 توسط طناز. زندگی مثل یک روده که اگر بلد باشی شنا کنی واست رد شدن ازش اسون هست ولی اگه شنا کرد. نوشته شده در چهارشنبه بیست و نهم دی ۱۳۸۹ساعت 15:29 توسط طناز. سلام طناز هستم 20 سالمه نویسنده نیستم اما اگه بنویسم واسش ارزش قائلم این رمان رو نوشتم ولی واسه چاپ کردنش مرددم می خوام بخونین و نظر بدین اگه خوب بود چاپش کنم . دوستون دارم دوستای گلم بوس. نوشته شده در چهارشنبه بیست و نهم دی ۱۳۸۹ساعت 15:25 توسط طناز. هفته چهارم بهمن ۱۳۸۹.
داستان من......
http://www.ko0cho0lo.blogfa.com/89112.aspx
از پله های شرکت بالا رفتم وارد شرکت شدم یک شرکت ساختمانی یک هال 50 متری که یک قسمتشو صندلی زده بودند و چندتا اقا روی صندلی ها نشسته بودن و داشتن نقشهی ساختمان رو نگاه می کردن و یک در اتاق سمت چپ بود ویک در هم انتهای سالن بود که معلوم بود سرویس بهداشتی هست میز منشی هم نزدیک در سمت چپ که به اصطلاح اتاق مدیر بود قرار داشت به طرف میز منشی رفتم. ببخشید میتونم اقای کامیاب رو ببینم؟ اقای مهندس توی جلسه هستن میتونین منتظر بمونین. سلام خانم من سهیل فرجامی هستم دوست سامان کاری از دستم بر میاد؟ سمیرا ادرسشو لطف کرد.
داستان من...... - قسمت چهارم..........
http://www.ko0cho0lo.blogfa.com/post-5.aspx
طناز خودشه به خدا همونه که می خوام همونی که همیشه ارزوشو داشتم. خوب سمیرا درست حرف بزن ببینم چی میگی من که اینطوری نمیفهمم تو چی میگی کی خودشه؟ یادت میاد بهت گفتم یک پسره هست که اشنا شدم باش. دیروز رفتم دیدمش وای ی ی. طناز نمی دونی که همونی که همیشه ارزوشو داشتم خوش تیپ خوشکل پولدار تازه مهمتر از همه اینکه دوسم داره دیگه خودشه باور کن. حالا از کجا معلوم از این پسرایی که با 100 نفر دوستن نباشه. نه نیست من میدونم. پویا جون دوستم طناز. اهای اقا پویا مگه جن دیدی که زل زدی به دوس جون من. می پرسید چرا من؟
داستان من...... - قسمت دوم......
http://www.ko0cho0lo.blogfa.com/post-3.aspx
سلام چرا اینجا تنها نشستی؟ نوشته شده در پنجشنبه سی ام دی ۱۳۸۹ساعت 21:13 توسط طناز. این دست نوشته هام هست وقتی خوندین واسم حتما نظر بدید به بهتر شدن کارم کمک می کنید. هفته چهارم بهمن ۱۳۸۹. هفته دوم بهمن ۱۳۸۹. هفته او ل بهمن ۱۳۸۹. هفته چهارم دی ۱۳۸۹. به یادگار نوشتم خطی ز دلتنگی. مثل گذشته دل نوشته ها. بی تو هیچم به خدا. تو را من چشم در راهم. بی دلیل تر از همیشه. خاطرات و دلنوشته های من. کلبه عاشقانه فرشاد و مهسا. ممنونم اجازه دادی با تو درگیر غمت شم. دو تنگ یک ماهی. خاطرات من و تو. خاطرات خیس یک شکست خورده.
داستان من......
http://www.ko0cho0lo.blogfa.com/89114.aspx
با خودت چکار کردی دختر؟ با این حرف من زد زیر گریه از گریه هاش ناراحت می شدم ولی فکر می کردم اگه گریه کنه یک مقداری اروم تر میشه یکم که اروم شد شروع کرد به حرف زدن و من باورم نمیشد این همون سمیرایی باشه که من الان چند ساله میشناسمش. طناز می دونی من همیشه به اونایی که یک نفرو دوست دارن می خندیدم و هیچ وقت فکر نمی کردم خدا اینطوری جواب خنده هامو بده . طناز نمی تونم دیگه من بدون پویا میمیرم اگه بهش نرسم دیگه زندگی معنایی نداره . سمیرا این پویا نیست با اون دختره؟ خوب نگاه کن خودشه. هفته چهارم بهمن ۱۳۸۹.
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
10
DASTHAR MACHINERY
After completion of his work in Srilanka, He started concentrating on Dasthar Machinery to not only supply heavy equipment to Srilanka but to all parts of the globe. Due to its honesty and dedication to customer satisfaction Dasthar Machinery has being able to cater to clients from Africa, Middle East, Australia and Asia. 27976 Wild Sienna Loop. Wesley Chapel, FL 33544. For security purposes, please enter the characters from the box above:. Are you looking to sell? Get in touch with us! Contact us on any...
dasthart | Just another WordPress.com site
Just another WordPress.com site. Skip to primary content. Skip to secondary content. March 15, 2012. Welcome to WordPress.com. After you read this, you should delete and write your own post, with a new title above. Or hit Add New. On the left (of the admin dashboard. To start a fresh post. Are some suggestions for your first post. You can find new ideas for what to blog about by reading the Daily Post. To your browser. It creates a new blog post for you about any interesting page you read on the web.
BLOGFA.COM
از ارائه خدمات در این آدرس به یکی از دلایل زیر معذوریم. تخطی از قوانین و توافقنامه استفاده از خدمات سایت. دستور مراجع قانونی جهت مسدود سازی وبلاگ. انتشار محتوای غیر اخلاقی یا محتوایی که براساس قوانین کشور تخلف است.
آنچه كه در درونم ميگذرد...
آنچه كه در درونم ميگذرد. مينويسم آنچه حس ميكنم، شايد متفاوت از يكديگر ، اما تنها حس كرده ان چيزي را كه نو. خيلي غمگينم، انگيزه و حوصله م تموم شده، دلم ميخواد مثه اين افسرده ها بشينم رويه يه مبله نرم و بزرگ و راحت روبريه پنجره و منظره اي كه پر از برفه. ديگه به جايي رسيدم كه من عاشقمو و اون فارغ، من گريه ميكنم و اون بي تفاوته، روزايه سختيه ، كارش شده تظاهر ، اونم نه تظاهر به اينكه عاشقمه، تظاهر به اينكه دنباله بهونه نيس تا از پيشم بره،. كاش الان زمستون بود و من اون مبل و داشتم! خيلي سخته كه بعضي چيزارو نتو...
دستهایت دورند اما...
نوشته شده در شنبه بیست و پنجم خرداد 1392ساعت 17:55 توسط آقای همسر. تولدت مبارک عشق من . . . دوستت دارم با تمام احساسم. گرچه میدونم الان با کسی هستی که. دوسش داری و شاید حتی به یاد من هم نباشی. اما من تو تنهایی خودم بدون حضورت و فقط با. حس بودنت واسه تولدت جشن میگیرم. نیستم کنارت تا وقتی شمعاتو فوت می کنی با لذت. و عشق نگات کنم اما بدون دلم پیشته عشقم. دوست دارم . . . تولدت مبارک عشق من . . . نوشته شده در چهارشنبه بیست و پنجم اردیبهشت 1392ساعت 12:3 توسط آقای همسر. چگونه تولدت را بدون تو جشن بگیرم.
دست های آلوده
مگر تو نبودی که ریدی؟ مگر تو نبودی که شاش و گه را به ترکیب کشیدی؟ مگر تو نبودی که خواستی.نداشته باشی.خواستنی هارا! مگر تو نبودی که نخواستی.داشتن را! مگر تو نبودی که هر آنچه هموار بود ناهموار کردی؟ مگر تو نبودی که انتخاب کردی هیچ بودن را! که همیشه همین بودی! نبردی مردامرد میان احساس و غرور. و شکست از نوک سر تا انگشت پا! کورکورانه به لجن کشیده شد ذهن خسته! نگاهم سیلیه محکمی به چاک سینه اش نواخت! در جواب سیلی.پست بودنم را به رخم کشید. جردنپاساژ الهیه.یک روزه بدون پاره تو جوب! وای خیلی میخوام این مدلی باشم.
دست های خالی
عاشق لبخندی هستم که به یاد لبخندت. نقش می بندد ! نوشته شده در جمعه 30 فروردین1392ساعت 4:24 بعد از ظهر توسط گمنام. تمام استخوان های روحم درد می کند. چه خماری دردناکی ست. نوشته شده در جمعه 30 فروردین1392ساعت 4:18 بعد از ظهر توسط گمنام. درد از متولد شدن تو نیست عزیزم! درد از روزگار نامردی ست که اگر هزار بار دیگر هم. متولد شوی، همین آش را در همین کاسه. به خوردت می دهد . نوشته شده در یکشنبه 6 اسفند1391ساعت 8:54 بعد از ظهر توسط گمنام. شیطان پیش روی من "سر" هم خم نکرد. بی کسی ام را قورت می دهم. قصه ی عجیبی ست:.
دانشجویان پزشکی ورودی 90مشهد
دانشجویان پزشکی ورودی 90مشهد. اگر ذره بین نگاه ,قوی باشد درتمام صفحه های ورق خورده ی زندگی اثر انگشت او دیده میشود. چه بچه گانه است که فکر میکنیم همه اش را به تنهایی(! بچه های عزیز اگه مطلب جالبی دارید که مناسب وبلاگه به این ایمیل بفرستید. هفته سوم خرداد 1393. هفته او ل خرداد 1393. هفته سوم فروردین 1393. هفته او ل اسفند 1392. هفته دوم بهمن 1392. هفته او ل بهمن 1392. هفته او ل مهر 1392. هفته چهارم شهریور 1392. هفته سوم شهریور 1392. هفته او ل شهریور 1392. هفته چهارم مرداد 1392. هفته دوم مرداد 1392. محور اص...
dasthaye-mardaneat.blogsky.com
یک جرعه احساس
سهشنبه 29 مرداد 1392. فعلا دیگه از غم نمی نویسم :) اونی که رفته . رفته دیگه! حتما لیاقت منو نداشته! چیزی که مهمه اینه که من الان شادم و روز 24 مرداد روز بسیار خوبی برای من بود :). روز همتون سرشار از شادی دوستای خوبم . برام دعا کنین 3. چهارشنبه 23 مرداد 1392. برای تبریک گفتن که همیشه لازم نیست اونجا باشم! میتونم از همین جا از پشت تمام این بغضها و دلتنگیها هم تولدتو تبریک بگم! آره از همین جا هم میشه لبهات که طعم خیانت میدن رو ببوسم. تولدت مبارک! سهشنبه 22 مرداد 1392. چیزهایی که می شکنه هیچ وقت ترمیم نمی شه .
ما از تمامـ ابرهای جهان دلتنگتـریمـ ...
ما از تمام ابرهای جهان دلتنگتریم . درباره ي وب سايت. هجرت از جهل و بی خبری به دنیای سراسر منتظری که امید به خبری شوق پرواز را الهام می کند، به این پرستوی خسته و مانده در راه را پروازی پر از عشق بخشوده. نویسنده نیستم اما لبریزم از التماسی که چگونه پاسخ نگاه پر از رحمتش را بدم. قلم نوشتن ندارم،ضربان قلبم اینجا تلگرافی عشق را ثبت می کند. پای ماندن ندارم،شوق وصال روانه ام کرده سوی آن قاصدک خوش خبر! چشم دیدن هم ندارم،نگاه منتظرم چندیست که پای سجاده خیره به چهارچوب در در انتظار اجابت دست های قنوتم مانده است.