DEAVAANEH.BLOGSPOT.COM

atashbazi.blogfa.com

روی جادهء نمناک - آتش‌بازی ققنوس

http://www.atashbazi.blogfa.com/post-181.aspx

دوست دارم کنار کسی راه بروم که زبان مشترکمان سکوت باشد و لبخند. گویند ققنوس هزارسال عمر کند و چون هزار سال بگذرد و عمرش به آخر آید هیزم بسیار جمع سازد و بر بالای آن نشیند و سرودن آغاز کند و مست گردد و بال بر هم زند چنانکه آتشی از بال او بجهد و در هیزم افتد و خود با هیزم بسوزد و از خاکسترش بیضهای پدید آید و او را جفت نمیباشد و موسیقی را از آواز او دریافتهاند. . . تراوش شده در سه شنبه ۲۳ آذر۱۳۸۹ساعت 2:6 توسط ققنوس. پست و ناپاکیم ما هستان. گر همه غمگین، اگر بیغم. پاک میدانی کیان بودند؟ س ربی سرد سپیده دم.

atashbazi.blogfa.com

روی جادهء نمناک - کاش می‌شد بدون کلمات شعر گفت

http://www.atashbazi.blogfa.com/post-193.aspx

دوست دارم کنار کسی راه بروم که زبان مشترکمان سکوت باشد و لبخند. کاش میشد بدون کلمات شعر گفت. تا از فروغ نگاه تو برخیزم. یک بار برای همیشه. خودم را میک شم. برمیخیزم و خاکسترهای سرد. تمام احساسشان را بر من فرو میبارند. ببین که چگونه هر لحظه، همه چیز، از هر سو تباه میشود. اشک بر چشمانم چیره میشود. میخواهم وحشیانه بر سر دنیا جیغ بکشم. چه کنم با این حجم سنگین سکوت. چه کنم که تمامم قفل شده است. ناچار بدون کلمات شعر میگویم. تمام شعرهایم تکراری میشود. تمام شعرهایم خلاصه میشود در:. به عطرت که در فضا پخش میشود.

atashbazi.blogfa.com

روی جادهء نمناک - به خدا، دیوانه که باشی، این همه خطوط، عاشقانه زیبا می‌شوند

http://www.atashbazi.blogfa.com/post-186.aspx

دوست دارم کنار کسی راه بروم که زبان مشترکمان سکوت باشد و لبخند. به خدا، دیوانه که باشی، این همه خطوط، عاشقانه زیبا میشوند. داف و دیوانه احتمالن اسمی است همانند لیلی و مجنون یا خسرو و شیرین! این را امین منصوری. همان به قول خودش دیوانه. اما خودش میداند مفت برای این کتاب کمی کم است، به خاطر همین میگوید: "من از شما برای خواندن این کتاب پولی نمیخواهم، هزینه کتاب این است که همین حالا نفسی عمیق. بکشی، رو به آسمان کنی و هرکسی را که در زندگیت به تو بدی کرده، از صمیم قلب ببخشی. هزینه کتاب ولی سنگینتر از اینهاست!

atashbazi.blogfa.com

روی جادهء نمناک - نابخردی جمعی و جماعت نابخردان

http://www.atashbazi.blogfa.com/post-183.aspx

دوست دارم کنار کسی راه بروم که زبان مشترکمان سکوت باشد و لبخند. نابخردی جمعی و جماعت نابخردان. اما مساله اينجاست كه غلطيدن به وادي هماهنگي كامل با جمع موقعيتي است كه ناخودآگاه پيش پاي همه ما قرار مي گيرد. اين حس رضايت از جمع همان چيزي است كه جنب و جوش و پويايي جمع را ميسازد . در اوضاع فعلي دنيا هم اگر به رفتارهاي جمعي سياسي دقت كنيد مي توانيد اين قضيه را درك كنيد همان طور كه هفنر ميگويد همين رفتارهاي سياسي جمع است كه تمام عناصر فرديت و تمدن را نابود مي كند. تراوش شده در دوشنبه ۶ دی۱۳۸۹ساعت 2:56 توسط ققنوس.

atashbazi.blogfa.com

روی جادهء نمناک

http://www.atashbazi.blogfa.com/8906.aspx

دوست دارم کنار کسی راه بروم که زبان مشترکمان سکوت باشد و لبخند. روزها و شبها گذشت و من. روز و شب بودم به یاد تو. در وهم شیرین خیال من. تو کنار من ، من کنار تو. در چرخش پوچ این روزگار. روزها مدفون در انتظار. شب ها غرق سراب امید. آه از روزگار، آه از انتظار. پن: شاید چند روزی نباشم. شاید. تراوش شده در سه شنبه ۲۳ شهریور۱۳۸۹ساعت 14:14 توسط ققنوس. شنبه هم تعطیل است؟ جا دارد همین جا اعلام کنم که دکتر تو دیگه کی هستی. و من ا. توفیق. تراوش شده در جمعه ۱۹ شهریور۱۳۸۹ساعت 3:48 توسط ققنوس. دريا ، - صبور و سنگين.

atashbazi.blogfa.com

روی جادهء نمناک - سررسید دفتر روز است نه شب!

http://www.atashbazi.blogfa.com/post-182.aspx

دوست دارم کنار کسی راه بروم که زبان مشترکمان سکوت باشد و لبخند. سررسید دفتر روز است نه شب! به معنای واقعی کلمه عیاشی! در سطح همان از منکرات کاری نبود که نکرد و از مسکرات چیزی نماند که نخورد! هر چیزی که میبینی فقط به این فکر میکنی که چهطور ازش استفاده کنی که خوش بگذرد! حتی آن خطکش فلزی که تمام سال را بیمصرف آن گوشهی اتاق افتاده! حتی پنبهی سر گوشی هندزفری هم میتواند یکی دو ساعتی شما را شاد نگه دارد! خودت شاد میسازی، گور پدر همهی غمهای دنیا. کاری نمیتوان کرد مگر بغض و خیره شدن به آسمان! این طور هم نیست!

atashbazi.blogfa.com

روی جادهء نمناک - دست بردار از این می‌کده‌ی سر به سری!

http://www.atashbazi.blogfa.com/post-185.aspx

دوست دارم کنار کسی راه بروم که زبان مشترکمان سکوت باشد و لبخند. دست بردار از این میکدهی سر به سری! همیشه فکر میکردم خودکشی احتمالا احمقانهترین کاریست که یک نفر میتواند انجام دهد! پیش خودم فکر میکردم این دنیا اگر هیچ چیز با ارزشی ندارد تا برایش و به خاطرش زندگی کنی، اگر زندگی تا این حد بیارزش است، پس حتی ارزش خودکشی کردن را هم ندارد! همیشه برای خودکشی دنبال دلیلی منطقیتر از این میگشتم که "داریم در جهنم زندگی میکنیم! یک نفر که بیاید و بگوید: "زندگیای که آزادیت را ازت بگیرد، زندگی نیست". در دریا، در دریا.

atashbazi.blogfa.com

روی جادهء نمناک

http://www.atashbazi.blogfa.com/8901.aspx

دوست دارم کنار کسی راه بروم که زبان مشترکمان سکوت باشد و لبخند. این عزرائیل هم مثل اینکه خیلی این شعار کار مضاعف، همت مضاعف رو جدی گرفته ها! بابا بی خیال. یه استراحتی به خودت بده. چه خبره؟ همین جوری پیش بره تا آخر سال کسی رو زمین نمیمونه! من الان خیلی نگران خودم شدم! بابا درسته گفتن کار مضاعف، ولی ار اون طرف قراره جمعیت رو به 120 ملیون برسونیما! تراوش شده در سه شنبه ۳۱ فروردین۱۳۸۹ساعت 21:17 توسط ققنوس. بهار توقیف شدنی نیست. تراوش شده در دوشنبه ۳۰ فروردین۱۳۸۹ساعت 23:25 توسط ققنوس. پست و ناپاکیم ما هستان.