delekhodam.blogfa.com
samirsamir - خاطرات عشق ما
http://delekhodam.blogfa.com/
samir - خاطرات عشق ما
http://delekhodam.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Saturday
LOAD TIME
0.2 seconds
16x16
PAGES IN
THIS WEBSITE
20
SSL
EXTERNAL LINKS
19
SITE IP
38.74.1.43
LOAD TIME
0.194 sec
SCORE
6.2
samir | delekhodam.blogfa.com Reviews
https://delekhodam.blogfa.com
samir - خاطرات عشق ما
samir - همراهی مادرمن
http://www.delekhodam.blogfa.com/post-66.aspx
تلفنی از طرف عشقم هم مطمئن شدم که از اون طرف کنش منفی وجود نداره من هم سریع غذا رو به عشقم رسوندم. میتونم بگم کوتاهترین دیدار ما امروز بود در حد چند ثانیه کوتاه. عصر از اینکه نمی تونستم به دلیل قطعی تلفن و امتحان عشقم نه مفصلا باهاش صحبت کنم نه با هم بیرون بریم بینهایت کلافه بودم. انگار طاقتم تموم شده می خوام هر چه زودتر این دوران تموم بشه نمی تونم همین فاصله و تنهایی رو تحمل کنم. واقعا از ته دل از خدا می خوام موانع رو هر چه زودتر برداره. نوشته شده در سه شنبه پنجم بهمن ۱۳۸۹ساعت 22:17 توسط مرد.
BLOGFA.COM
http://www.delekhodam.blogfa.com/post-67.aspx
لطفا کلمه عبور اختصاصی برای دسترسی به این مطلب را وارد کنید. نمایش این صفحه بدین معناست که نویسنده وبلاگ یک مطلب را بصورت رمزدار درج کرده است و برای مشاهده کامل مطلب نیازمند آن هستید که کلمه عبور مرتبط با این مطلب را دانسته و وارد کنید.
samir - ديدار 2 استاد و منشور كوروش
http://www.delekhodam.blogfa.com/post-71.aspx
ديدار 2 استاد و منشور كوروش. ظهر از شركت براي همراهي عشقم كه مي خواست پيش ۲ استادش بره به سمت ايستگاه مترو حركت كردم. اونجا همو ديديم و بعد از كمي گيج و ويجي خوردن استادش رو پيدا كرديم. پروژه ها رو تحويل داديم و سعي كرديم مخ استاد رو بزنيم. راضي نبوديم ولي يه كارهايي كرديم. چون تايم داشتيم به موزه ملي رفتيم و منشور حقوق بشر كوروش رو كه آرزوش رو داشتم ديدم. احساس كردم عشقم خسته است و الان بايد تحويل پروژه هم بده. با اين كه جلوي دوستش سختم بود كلي ماساژش دادم و هر دو حال كرديم. خاطرات زن و مرد عاشق و شکست ...
samir - بررسي برداشتهاي مامان و صحبت مستقيم با بابا
http://www.delekhodam.blogfa.com/post-76.aspx
بررسي برداشتهاي مامان و صحبت مستقيم با بابا. ديروز و امروز سعي كردم به بهانه هاي مختلف از نظرات مامان مطمئن بشم. خودم بعيد مي دونستم كه منظور مامان برداشتهاي عشقم و مادرش باشه. اما بنا به قولي كه داده بودم بررسي كردم از جهات مختلف. 1- صحبتهاي مامان تو ماشين راجع به سازگاري خانواده عشقم وبه نظرش از مادرش هم سازگارتره. 2- صحبتهاي مامان تو خونه با بابا و بچه ها. 3- جوابهايي كه تو اين 2 روزه به سوالات من ميداد.( سعي كردم از ديدگاه خودم بپرسم). 1- زندگي و افرادي كه در گذشته تو زندگيتون بودن باعث آزارتون نشن.
samir - ناراحتی که من نخواستم اما سبب شدم
http://www.delekhodam.blogfa.com/post-63.aspx
ناراحتی که من نخواستم اما سبب شدم. امشب قرار شد برای فردا که می خواهیم پیش استاد بریم من دنبال عشقم برم. شب که به خونه رفتم به دلیل گرفتار شدن با کامپیوتر و نظافت دیر جواب عشقم رو دادم که باعث شده بود یک شک قدیمی دوباره تشدید بشه و چند سوال که من اصلا متوجه اش نبودم و فکر می کردم همینقدر که عشقم در جریانشه کافیه بد جور عصبانیش کرد. حاضر نبود و نمی شد تلفنی صحبت کنه من هم نمیتونستم خوب درک کنم و یا اینکه با اس ام اس توجیه اش کنم و خواستم تا درس بخونه گذاشتم تا فردا بعد از امتحان راجع بهش صحبت کنیم.
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
20
رسول اردیبهشت - دوست داشتن دل میخواهد نه دلیل ...
http://gooorkan.blogfa.com/post-16.aspx
دوست داشتن دل میخواهد نه دلیل . دوست داشتن دل میخواهد نه دلیل . بدون هیچ دلیلی تقدیم به شما. مرد پریشان شروع شد. باران میان بارش باران شروع شد. دردی میان سینه اش احساس کرده بود. هی درد روی درد ، و انسان شروع شد. گل کرد زیر روسری اش یاس های سرخ. اردی بهشت خاطره هامان شروع شد. از سمت چشم هاش نگاهی وزید و بعد. فصل هوای تازه ، زمستان شروع شد. عشق مدرن ، چایی و سیگار پشت هم. شب پرسه های کوه و خیابان شروع شد. مردم همیشه نیت شان خیر بوده است. اما قشنگ بودی و شیطان شروع شد. آری قشنگ بودی و شیطان خود منم.
رسول اردیبهشت
http://gooorkan.blogfa.com/8505.aspx
اين سيزدهم روز متفاوتيست . به نام خداي مهربان. سلام بر شما كه سوار بر اين نوشته ها. درياي ذهن مرا درمي نورديد . دريايي كه در اعماق ناشناخته اش خودم نيز راهي ندارم ، ولي ميخواهم شناخته هايش را با شما مرور كنم.گاهي آنقدر متلاطم مي شوم كه ديگر نمي توانم مصداقي براي آرامش بيابم. روز متفاوتيست با تمام روزهايي كه در يكسال سراغ دارم،چون درحال تجربه ي يازدهمين روز بيست و چهار سالگي ام مي باشم . بيست و چهاري كه هميشه مرا به ياد. مي اندازد و دوستي كه هميشه مرا به ياد بيست و چهار . خوشحالم از اينكه فقط 5 1. لنگان ل...
رسول اردیبهشت
http://gooorkan.blogfa.com/8504.aspx
عشق در قبیله ی من. خنکای برف است و شعور ضمنی آب. من اگر کفنی داشتم. نگاه لیلی می کردم و می مردم. زنده یاد بهرام اردبیلی. نمی دانم چرا این جملات را می نویسم. هر وقت تقویم به نحسی می افتد ، چیزی درونم را چنگ میزند . چرایش را نمی دانم . ولی مشتاقانه است مانند پلنگی که ماه را. این سیزدهم ها - یی که اصلا اعتقادی به نحسی آنها ندارم -. برای من خوش یمن اند ، چرا که می توانم پذیرای دوستانی باشم که. قلب شان مهربانی را بی دریغ. می دانی .،. نمی دانی . :. به آیه آیه ی باران که دوستت دارم. به آسمان هراسان که دوستت دارم.
رسول اردیبهشت
http://gooorkan.blogfa.com/8604.aspx
نزديك غروب ، اميد در حياط خانه شان ايستاده بود.حياطي پر از درختان نارنج و پرتقال تازه به بار نشسته.باران هم نم نم مي باريد. سر و صداي زيادي از داخل خانه به گوش مي رسيد.آسمان تاريك تر از روز هاي ديگر بود و در حياط بر خلاف هميشه باز باز. عظيم پسر همسايه كه چند سالي بزرگ تر از اميد بود ، به طرف او كه به درخت نارنج گوشه ي حياط تكيه داده بود آمد و سلام كرد كنجكاوي دوران نوجواني در چشمانش موج مي زد با هيجان پرسيد:. تو چرا گريه نمي كني! خب معلومه ديگه واسه بابات . مرد كه گريه نمي كنه . ولي اون كه . تازه بابا بز...
رسول اردیبهشت
http://gooorkan.blogfa.com/8605.aspx
با یک تجربه ی قدیمی در خدمت شما هستم. عرض سلام خدمت بانوی مهربان. مشتاق ماه روی شمایم اگر زمان-. فرصت دهد به محضرتان مفتخر شوم. یادش به خیر کوچه ی مهتاب دو جوان. وقتی که- من- حریر شما را به باد داد. مهتاب از خجالت خود پرده ای از آن-. بر سر کشید . کوچه ولی نور پوش بود. از اطلس طلوع دل انگیز ماهتان. فصل سکوت- کوچه هماغوش ماه بود. زیبا ترین سپیده ی تاریخ بی گمان-. در آن زمان ظهور کرد . آه! وقتی شکست حلقه ی ما -سوت- پاسبان. آمد دوباره سوت- ودیگر ندیدمت. بانو دلم عجیب گرفته . که ناگهان. ترنم مردی که عاشق است.
رسول اردیبهشت
http://gooorkan.blogfa.com/8508.aspx
يك اتفاق بود كه افتاد بين راه. از دست هاي گرم همان روز راه راه. يك روز در ميان به كسي زنگ مي زنند. يك روز در ميان هيجان هاي ايستگاه. در كوچه هاي شهر شما گم كه مي شويم. آغاز مي شوند دوباره دو اشتباه. لبخند تلخ خاطره هايي كه گاه گاه. از كيف رمز دار خودش حرف مي زد و. اين اعتماد ها كه هميشه سرش كلاه. يك اتفاق بود كه افتاد بين راه. يك اتفاق بود كه افتاد بين راه. افتاد زير پاي شما ، زير نور ماه. مردي پر از عبور زن كفش صورتي. مردي پر از تزاحم هيز نگاه ها. با خاطرات قهوه اي اش ترك مي كند. قبلن و قلبن متشکرم.
رسول اردیبهشت
http://gooorkan.blogfa.com/8511.aspx
از اینکه هستید خوشحالم. گفته بودم شاید . و حالا خوشحالم که هنوز سیزدهم مشتاقانه منتظر من است و من سخخخت منتظر شما. نشست در هيجان ترانه اي ديگر. براي از تو سرودن بهانه اي ديگر. به سمت آبي شهر شما قدم برداشت. به اين اميد که اين بار خانه اي ديگر. به اين اميد که شايد دوباره گريه کند. که بي تو سر نگذارد به شانه اي ديگر. ولي نگاه غريب تو مي کشد او را. ميان قهقهه ي تازيانه اي ديگر. که روي محفظه ي شيشه اي چشمانش. فرود مي آيد ، تا ترانه اي ديگر. بجوشد از دل سنگ همين ترانه و بعد. نفس نفس بزند جاودانه اي ديگر.
رسول اردیبهشت - خون می چکد از دیده در این کنج صبوری ...
http://gooorkan.blogfa.com/post-15.aspx
خون می چکد از دیده در این کنج صبوری . ممنون از بیکران محبت شما. از دوستان عزیزی که لطف کردن و لینک این وبلاگ رو در خونه ی خودشون مهمون کردن . خواهش میکنم لینک رو حذف کنن . چون نمیخوام عزیزانی که آگاهانه تشریف میارن با یک فضای تکراری و به روز نشده مواجه بشن. فع لن خدا حافظ .". امید وارم در تعطیلات. حالا که نا خدا دل ما را شکسته است. تنها اميد ما به همين پاي خسته است. ساحل براي آمدن ما سکوت کرد. دريا ولي لب از گله هايش نبسته است. اما به او شکايت دريا نمي رسد. شايد نماز باد مسافر شکسته است. نوشته شده در یکش...
رسول اردیبهشت
http://gooorkan.blogfa.com/8603.aspx
دوست داشتن دل میخواهد نه دلیل . دوست داشتن دل میخواهد نه دلیل . بدون هیچ دلیلی تقدیم به شما. مرد پریشان شروع شد. باران میان بارش باران شروع شد. دردی میان سینه اش احساس کرده بود. هی درد روی درد ، و انسان شروع شد. گل کرد زیر روسری اش یاس های سرخ. اردی بهشت خاطره هامان شروع شد. از سمت چشم هاش نگاهی وزید و بعد. فصل هوای تازه ، زمستان شروع شد. عشق مدرن ، چایی و سیگار پشت هم. شب پرسه های کوه و خیابان شروع شد. مردم همیشه نیت شان خیر بوده است. اما قشنگ بودی و شیطان شروع شد. آری قشنگ بودی و شیطان خود منم.
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
19
دانشنامه ای در سرزمین دانایی
دانشنامه ای در سرزمین دانایی. تا حالا دقت کردید؟ شهادت امام موسی کاظم علیه السلام بر شیعیان تسلیت باد. وبلاگ مدیران میهن بلاگ. هندزفری تغیر صدای مرد به زن و زن به مرد برای موبایل. مودم سیار بسیار کوچک برای اتصال به اینترنت در همه جا. مدیریت سایت بلاگ یاب. بلاگ یاب ، اولین دایرکتوری وبلاگ ها در ایران. شهادت امام موسی کاظم. تا به حال . قلب من غصه نخور اون بالاخدایی هم هست. باران عشق درروح غزل. داستان های کوتاه محمدفلاح. سایت جامع مشاوره و آموزش. انجمن نقدکتاب یاران اندیشه یاران. سایت شخصی اقای ارش نوراقایی.
دل خسته
میخورد بر بام خانه. آن دل دیوانه ات کو؟ فصل خوب سادگی کو؟ یادت آید روز باران. گردش یک روز دیرین؟ پس چه شد دیگر? خاطرات خوب و رنگین. در پس آن کوی بن بست. کودک خوشحال دیروز غرق در غمهای امروز. یاد باران رفته از یاد آرزوها رفته بر باد. باز باران میخورد بر بام خانه. بی ترانه،بی بهانه شایدم? می پری از لب من نا آرام. دل سر خورده من. مانده در حسرت یک جرعه سلام . می کنی بال و پرت را آزاد. می بری از من و در حنجره ام می ماند. بغض نشکسته ای از یک فریاد . تو دلت مست غرور. می پری سوی افق. پای من مانده ولی در دل خاک .
سردمه!
منی که کنارش تو نباشی تومنی نمی ارزد. در این هنگام على علیه السلام در سکرات موت بود و پس از لحظاتى چشمان مبارکش به آهستگى فرو خفت و در آخرین نفس فرمود:. اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک له و اشهد ان محمدا عبده و رسوله. پس از اداى شهادتین آن لبهاى نیمه باز و نازنین به هم بسته شد و طایر روحش به اوج ملکوت اعلا پرواز نمود و بدین ترتیب دوران زندگى مردى که در تمام مدت عمر جز حق و حقیقت هدفى نداشت به پایان رسید. تاريخ : یکشنبه ۱۴ تیر۱۳۹۴ ۱۵:۲۵ بعد از ظهر نویسنده : تنها. تو نمی فهمی که چه دردی داره باختن.
دل خط خطی
شعر ومتن با تصاویر عاشقانه. نه دستم به دستانت میرسد. نه چشمانم به نگاهت. سال ها بعد یاد تو از خاطرم خواهد گذشت . و نخواهی دانست کجایم. ام ا آرزویم برای خوشبختی تو. تو را در بر خواهد گرفت . و تو در آن لحظه احساس خواهی کرد. و اندکی خوشبخت تری. و نخواهی دانست چرا . نوشته شده در یکشنبه 26 بهمن1393ساعت 19:46 توسط حدیث. آمدیپنجره ای رو به جهانم دادی. ماه را در شب این خانه نشانم دادی. چشمهایم را از پشت گرفتی ناگاه. ن ف سم را بند آوردی و جانم دادی. جان به لب آمد و اسم تو نیامد به زبان. حتی اگر دردورترین نقطه.
خـــــزان سبـــــــــــــــــــــــــــز
در دلم تنهاییم را پنهان میکنم ، در سکوتم حرف های نگفته ام را ، و در لبخندم غصه هایم را. نه اینکه نگاهت کنم و لذت ببرم از این همه زیبایی. نه اینکه بفهمم معنای همه رنگ ها را از چشمات. نه اینکه باشی و بگویی تا صدایت ارامم کند. 💏. نه اینکه دستانت را بگیرم. 💑. نه اینکه حس کنم که مالک همه دنیا هستم. نه. 💑. این ها همه بهانه است. بهانه میگیرم که باشی.💓. تا هر لحظه بودنت حس یک لحظه زندگی به من بدهد. آخر تو نباشی من نیستم. من بی تو هیچم. دوست دارم باشی تا من زندگی کنم.💗. خود معنای زنده بودن.💙. این نیز بگذرد ".
samir
اولين ديدار برادر عشقم. امروز ديگه دلم طاقت نمي آورد از چهار شنبه تا بحال عشقم رو نديده بودم. با اين كه دلم نمي خواست برادرش رو تو خونه ببينم ولي به خاطر مريضي عشقم و بهانه اصلاح عكسهاي طرحش براي عصر قرار گذاشتيم تا به خونه عشقم برم. صميمي تر از اون چيزي كه راجع بهش شنيده بودم بود. راحت تونستيم ارتباط برقرار كنيم كمي هم مشغول كارهاي طراحي شديم. بد نبود ولي كافي هم نبود. نوشته شده در یکشنبه بیست و چهارم بهمن 1389ساعت 23:18 توسط مرد. مادرش جلو آمد و ماكت رو تحويل دادم و لب تاپ رو گرفتم. من هم مي خواستم بدو...
برای دل خودم می نویسم
برای دل خودم می نویسم. زندگی دفتری از خاطره است. یک نفر در دل شب ، یک نفر در دل خاک. یک نفر همدم خوشبختی هاست ، یک نفر همسفر سختی هاست. چشم تا باز کنیم عمرمان می گذرد ، ما همه همسفریم. این پست ثابته و فقط و فقط برای اینکه کسانی که رمز میخوان اینجا آدرس وبشون رو بدن که رمز بفرستم. اگر میخواهید خصوصی بزارید در قسمت تماس با من پیغام بگذارید. چهارشنبه 3 اردیبهشت 1393 ] [ 10:18 ] [ نگین ]. بعد از یه مدت. سلام به همه دوستان گلم .حالتون خوبه؟ دلم برای همتون تنگ شده دوستای گلم. تولد عید شما مبارک. مشکلاتتون حل ش...
قلب شکسته
میگویم سلام ، هیچکس جوابم را نمیدهد ، پس خدانگهدار میگویم شاید اتفاقی ، یک نفر دست هایش تکان بخورد. تولدم مبارک* * *. امروز 28 تیر 1391. امروز تولدمه ولی تنهام اون کنارم نیست. امروز یه تصمیمی گرفتم دیگه آپ نخواهم کرد. دیگه اینجاهم از من اثری نخواهد موند. امروز آپ میکنم و میرم. فقط دوس دارم بدونی که :. چقدر بی اندازه دوست دارم. گلم امروز تولدمه ولی نبودنت برام این. روزو تبدیل کرده به روز مرگ. این شعر رو مینویسم و میرم و دیگه. امشب تولده منه اما تو نیستی ، اما تو نیستی. شمع و ستاره روشنه اما تو نیستی.
آران وبیدگل - مهدی باغبانزاده آرانی
آران وبیدگل - مهدی باغبانزاده آرانی. پروفایل مهدی باغبانزاده آراني. مهدی باغبان زاده آرانی. برای ورود به وبلاگ ماه مهر شهرستان آران وبیدگل روی عکس زیر کلیک کنید. نویسنده : مهدی باغبانزاده آراني. ساعت ٧:۳٧ ب.ظ ; ۱۳٩٠/۱۱/۱۱. تگ ها: آران وبیدگل. و ابوالفضلی دهنو آران. و حاج اسماعیل اخباری. و مهدی باغبان زاده آرانی. برای ورود به وبلاگ ماه محرم(ابوالفضلی دهنو شهرستان آران وبیدگل )روی عکس زیر کلیک کنید. برای ورود به وبلاگ ماه مهر شهرستان آران وبیدگل روی عکس زیر کلیک کنید. نویسنده : مهدی باغبانزاده آراني.
خیانت
که دیگر از کسی ندارم. پنجشنبه بیست و نهم فروردین 1392 ] [ 20:55 ] [ zohre ] . بهش گفتم شاید دیگه همو نبینیم اما اشتباه برداشت کرد. میخواستم بلند تره بگه نباید بری میخواستم بگه تا همیشه باید با خودم بمونی اما خیره شد تو چشام و گفت تو بدون من خوشبخت تری منم دوست دارم تو راحت باشی. بهش گفتم یادته هروقت اینجور حرفی میزدم چقدر ناراحت میشدی؟ اصلا دفاع نکرد و خیلی منطقی از کنار این موضوع رد شد. دیوونه من اینطوری گفتم فقط واسه اینکه بیشتر تو قلبت خودمو حس کنم نه اینکه بیشتر خودتو ازم دور کنی. که هر وقت بارون.
دل نوشته ها!!!
دلم هوایت را کرده. تویی که هیچ وقت هوایم را نداشتی. شنبه بیست و ششم بهمن ۱۳۹۲ 9:56. تکﺜﯿﺮ ﺗﻮ ﺩﺭ ﻫﺮ ﺛﺎﻧﯿﻪ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﻡ . ﻗﺸﻨﮕﺘﺮﯾﻦ ﺗﮑﺮﺍﺭﯼ ﮐﻪ ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺖ ﺗﮑﺮﺍﺭﯼ. بگذار سکوت کنم از گفتن این روزها،. دخترها فریاد میزنند ، حتی درنوشته هایشان. روزهای تکراری مرا خسته نکرد! چیزی که مرا از پا درآورد. تکراری شدنم در چشمان او بود . بدترین حسه دنیا اینه که بدونی. کسی که خیلی دوسش داری. به همون اندازه کسه دیگه ای رو دوست داره. همه چیز آرام است. قصه ی خوابیدن وجدان ها. روی خوابیدن اصحاب کهف را هم. اهر کس میشه خندید. یکشنبه ش...