royayeasheghan.blogfa.com
❤❤نیاااااااااااااااا تووووووووووو❤❤ -
http://www.royayeasheghan.blogfa.com/post/88
سرگرمی، سلامت، زیبایی، زناشویی، آشپزی و خانه داری. دوستان عزیزی که تمایل به تبادل لینک دارن منتظرشون هستم. از هر مطلبی خوشتون اومد روش کلیک کنید تا عکساش باز بشه. نوشته شده در پنجشنبه بیست و هشتم شهریور ۱۳۹۲ساعت 18:0 توسط زندگی رویایی. این ویلاگ بازتابی از برترین مطالب سایت مفید، متنوع و آموزنده ی دیروز می باشد. پاتوق طرفداران محسن یگانه. هواداران شادمهر، یگانه و هر چی دلت بخواد.
hichgahdirnist.blogfa.com
ஜ♥آخــ ـرش یــــﮧ روز خوبـــ میـــ ـاد♥ஜ
http://www.hichgahdirnist.blogfa.com/9204.aspx
ஜ آخ رش یﮧ روز خوب می اد ஜ. ღتمام چیزے ڪﮧ باید از زندگے آموخت تنها یک کلمﮧ است:میگذردღ. نود و یک: حس گنگ تابستونی. فقط کافیه یه ظرف از گوجه سبز و میوه های تابستونی درشت و رسیده برای خودت سوا کنی و همراه یه نمکدون پر بذاری کنارت. دراز بکشی روی تختت و وقتی درست بالای سرت نسیم کولر آبی خونگی خورد به صورتت و چند تار کوتاه جلوی موت رو ریخت توی صورتت.تمام حس و حال تابستون بره توی وجودت. چشمام رو میبندم و ناخود آگاه سالهای زیادی از توی سرم میگذره.همیشه همینه. همیشه و همیشه با شروع تابستون اینطوری شدم. و تابستون...
hichgahdirnist.blogfa.com
ஜ♥آخــ ـرش یــــﮧ روز خوبـــ میـــ ـاد♥ஜ
http://www.hichgahdirnist.blogfa.com/9201.aspx
ஜ آخ رش یﮧ روز خوب می اد ஜ. ღتمام چیزے ڪﮧ باید از زندگے آموخت تنها یک کلمﮧ است:میگذردღ. هشتاد و هشت: خدایا امشب به تراس خانه ام بیا.کمی حرف دارم. مینویسم میزنم ثبت موقت. مینویسم .ثبت موقت. خیلی وقته توی این وبلاگ نوشتنم اینطوری شده. اما امشب دیگه اصلا حوصله ندارم.امشب ازون شبای مزخرفه . ازون شبایی که خوابم میاد بدجور اما جای توی تختم بودن پشت این میزم. ازون شبایی که باید پتو رو تا جایی که جا داره بکشم روی سرم و آروم آروم.خودم رو خالی کنم. ازون شباست که دوست دارم صبحش نیاد خیلی زود. خدایا چی میشد اگه کمی ...
hichgahdirnist.blogfa.com
ஜ♥آخــ ـرش یــــﮧ روز خوبـــ میـــ ـاد♥ஜ
http://www.hichgahdirnist.blogfa.com/9110.aspx
ஜ آخ رش یﮧ روز خوب می اد ஜ. ღتمام چیزے ڪﮧ باید از زندگے آموخت تنها یک کلمﮧ است:میگذردღ. هفتاد و نه: زنده ام! دو - سه روز پیش بود اومدم که بنویسم.اما انقدر سرگرم خوندن دوستام شدم که دیگه حوصله ی نوشتن ازم گرفته شد و بی خیال شدم. فرداشم اومدم و شروع کردم یک عالمه نوشتن جزئیات و شرح عمل.از طرفی داشتم فک میکردم که چه کار بیهوده ای ،بهتره پاکش کنم و خلاصه تر بنویسمش.توی همین فکرا بودم که برقا رفت وکلا همه چیز پرید. پیش خودم گفتم کاش همیشه وقتی اینطوری دو دل میشدم انقدر زود امداد غیبی میرسید و نجاتم میداد!
hichgahdirnist.blogfa.com
ஜ♥آخــ ـرش یــــﮧ روز خوبـــ میـــ ـاد♥ஜ - پنجاه و هفتــــ: یک سبد عاطفه دارم !!! همه ارزانیتان
http://hichgahdirnist.blogfa.com/post-96.aspx
ஜ آخ رش یﮧ روز خوب می اد ஜ. ღتمام چیزے ڪﮧ باید از زندگے آموخت تنها یک کلمﮧ است:میگذردღ. پنجاه و هفت: یک سبد عاطفه دارم! نمیخواستم بنویسم .تبریک سال نو.تموم شدن سال 90.گفتم کلیشه ایه.همه اونقدری که لازم بوده گفتن.پس من دیگه نگم.ولی نشد. امروز که آخرین روز ساله نوده. دلم نیومد ازش نگم.وبلاگ ها رو تا جایی که تونستم خوندم.نظر گذاشتم و کلی آرزوهای خوب خوب واسه دوستام کردم.به امید تحقق همشون:). سال 89 تلخ گذشت.خیلی تلخ.6 ماه اول عالی بود و 6 ماه دوم . و جواب دادیم دوست.حالا تا هرجا که شد. دختر عمم که صمیمترین ...
hichgahdirnist.blogfa.com
ஜ♥آخــ ـرش یــــﮧ روز خوبـــ میـــ ـاد♥ஜ - نود و یکــــ: حســـِ گنگـــِ تابستونیـ
http://www.hichgahdirnist.blogfa.com/post-159.aspx
ஜ آخ رش یﮧ روز خوب می اد ஜ. ღتمام چیزے ڪﮧ باید از زندگے آموخت تنها یک کلمﮧ است:میگذردღ. نود و یک: حس گنگ تابستونی. فقط کافیه یه ظرف از گوجه سبز و میوه های تابستونی درشت و رسیده برای خودت سوا کنی و همراه یه نمکدون پر بذاری کنارت. دراز بکشی روی تختت و وقتی درست بالای سرت نسیم کولر آبی خونگی خورد به صورتت و چند تار کوتاه جلوی موت رو ریخت توی صورتت.تمام حس و حال تابستون بره توی وجودت. چشمام رو میبندم و ناخود آگاه سالهای زیادی از توی سرم میگذره.همیشه همینه. همیشه و همیشه با شروع تابستون اینطوری شدم. و تابستون...
hichgahdirnist.blogfa.com
ஜ♥آخــ ـرش یــــﮧ روز خوبـــ میـــ ـاد♥ஜ
http://hichgahdirnist.blogfa.com/9205.aspx
ஜ آخ رش یﮧ روز خوب می اد ஜ. ღتمام چیزے ڪﮧ باید از زندگے آموخت تنها یک کلمﮧ است:میگذردღ. نود و دو:دل شکسته. کی میتونه بفهمه وسط تمام خستگی هات. وقتی که تمام ذهنت درگیر انتخاب وسیله ای باب سلیقه ی خودت و مطابق با دیگر وسیله های انتخابیته. وقتی پاهات توان ایستادن ندارن. وقتی لبهات از تشنگی پوسته کردن. و تو روی پله ی برقی پاساژ خرید وایسادی. یکدفعه.با دیدن یه بوتیک. کی میتونه بفهمه اون حال.اون حس.فقط تداعیه روزهایی که رفته.بیخبر و یکدفعه ای حالت رو اینچنین منقلب کنه. میپرسم من کجای راه رو اشتباه رفتم؟ ஜ نگذا...
hichgahdirnist.blogfa.com
ஜ♥آخــ ـرش یــــﮧ روز خوبـــ میـــ ـاد♥ஜ - نود وسه:یه من...یه روح...یه جســـــد!!!
http://www.hichgahdirnist.blogfa.com/post-162.aspx
ஜ آخ رش یﮧ روز خوب می اد ஜ. ღتمام چیزے ڪﮧ باید از زندگے آموخت تنها یک کلمﮧ است:میگذردღ. نود وسه:یه من.یه روح.یه جسد! وایسادم این طرف خیابون و با کسی گرم صحبتم.اما یه کم که میگذره حس میکنم شخص سومی داره بهم نزدیک میشه که هیچ حس خوبی بهش ندارم.اون قدر که با هر قدمی که جلوتر میاد بیشتر نگران میشم.بعدش وقتی این نزدیکی زیاد میشه تصمیم به ترک اون محل میگیرم .تصمیم به اینکه از اونجا دور شم.بدون هیچ فکری سریع میپرم وسط خیابون .میخوام برم اون سمت.جایی که مامان منتظرمه. اون زن بهم میگه اون ما رو نمیبینه. مامان ...
hichgahdirnist.blogfa.com
ஜ♥آخــ ـرش یــــﮧ روز خوبـــ میـــ ـاد♥ஜ
http://www.hichgahdirnist.blogfa.com/9112.aspx
ஜ آخ رش یﮧ روز خوب می اد ஜ. ღتمام چیزے ڪﮧ باید از زندگے آموخت تنها یک کلمﮧ است:میگذردღ. هشتاد و شش:اتمام 91. نمیدونستم باید چیزی بنویسم یا نه. این تموم شدن سال رو میگم.91 هم به اتمام رسید و هر چی منتظر شدم بلکه توی دقیقه های آخر شاید ورق برگرده سمتمون .برنگشت که نگشت. زمانی که دارم توی ذهن خالیم دنبال حرفی برای نوشتن میگردم روی پست سال قبل (کلیک). میکنم میخوام بدونم حس اوله سالم چی بوده و بعد از خوندنش یه خنده ی بغض آلود میشینه گوشه لبم. سال 91 خیلی عادی گذشت برام.خیلی هم زود گذشت. اتفاق خوبش :بیمه شدم.
hichgahdirnist.blogfa.com
ஜ♥آخــ ـرش یــــﮧ روز خوبـــ میـــ ـاد♥ஜ - هشتاد و هشتـــ: خدایا امشب به تراس خانه ام بیا..کمی حرف دارم
http://www.hichgahdirnist.blogfa.com/post-153.aspx
ஜ آخ رش یﮧ روز خوب می اد ஜ. ღتمام چیزے ڪﮧ باید از زندگے آموخت تنها یک کلمﮧ است:میگذردღ. هشتاد و هشت: خدایا امشب به تراس خانه ام بیا.کمی حرف دارم. مینویسم میزنم ثبت موقت. مینویسم .ثبت موقت. خیلی وقته توی این وبلاگ نوشتنم اینطوری شده. اما امشب دیگه اصلا حوصله ندارم.امشب ازون شبای مزخرفه . ازون شبایی که خوابم میاد بدجور اما جای توی تختم بودن پشت این میزم. ازون شبایی که باید پتو رو تا جایی که جا داره بکشم روی سرم و آروم آروم.خودم رو خالی کنم. ازون شباست که دوست دارم صبحش نیاد خیلی زود. خدایا چی میشد اگه کمی ...