poonehoshidari.blogspot.com
پرنده و لُپ قرمزی ها: September 2010
http://poonehoshidari.blogspot.com/2010_09_01_archive.html
پرنده و لُپ قرمزی ها. Sunday, September 5, 2010. Subscribe to: Posts (Atom). Painter and illustrator *Wish every one PEACE. View my complete profile. این یک پیپ نیست.
poonehoshidari.blogspot.com
پرنده و لُپ قرمزی ها: December 2009
http://poonehoshidari.blogspot.com/2009_12_01_archive.html
پرنده و لُپ قرمزی ها. Wednesday, December 16, 2009. چرا دریا شور-تلخ است. ماهی ها پلک می زنند.حرف می زنند.اما به جای صدا.حباب تولید می کنند. آنها تمام شبانه روز.آب شور دریا را می نوشند.و ادرار تحویل می دهند. البته فکر کنم ادرارشان هم شور باشد شاید هم کمی تلخ. هر شناگری که توی دریا دست و پا می زند آبهای دریا را قورت می دهد و توی آن آبی-سبز ِ بی انتها ادرار می کند. اما تحمل دریا هم حدی دارد.عصبانی که بشود.همه ی آنهایی را که تویش جیش کرده اند می خورَد. خوش به حال ماهی ها. تصاویر مربوط به مجله کودکان.
poonehoshidari.blogspot.com
پرنده و لُپ قرمزی ها: August 2010
http://poonehoshidari.blogspot.com/2010_08_01_archive.html
پرنده و لُپ قرمزی ها. Saturday, August 28, 2010. در صدای قورباغه ها وجیر جیرکها فرو رفته ام، در تاریکی کوچه. درختان انبوه ِ دو طرف ، تاریکی و ترس را لابه لای تنه هایشان حبس کرده اند. خش خش ِهر برگی ، انگار هیولایی است که بخواهد از تاریکی بیرون بجهد و تمام آنچه توی کوچه هست را یک جا ببلعد. نور کم سویی از سر کوچه پیداست. صدایم را صاف می کنم : " ببخشید لاک قرمز دارید". هر سه زن سرشان را به نشانه ی جواب منفی تکان می دهند. صدایم می لرزد: " پس شما چه می فروشید؟ آیا می دانید از کجا می توانم لاک قرمز بخرم؟".
poonehoshidari.blogspot.com
پرنده و لُپ قرمزی ها: April 2012
http://poonehoshidari.blogspot.com/2012_04_01_archive.html
پرنده و لُپ قرمزی ها. Sunday, April 15, 2012. به خانه ات برگرد. اینجا که جای مهمان نیست. 1548;وقت جنگ است برای صلح،. وقت خونخواهی ِ هر مرد. به خانه ات برگرد. از اضطراب و خشم. کپسولهای سرخ می خورد. و کیک های دراز ِ زرد. 1548;مادر اگر مُرد دور از جان،. دنیا تمام نمی شود، دنیای صنعتی! کپسولها ولی برای توست. و ارثیه ات کیکی که کپک نمی زند. همیشه نه، ولی گاه خوب است. برای رفع همیشگی ِ این سردردِ لعنتی. بر رخت خوابش توپ های کوچک و سفید. زنی را میشناختم که توی گوشش پرنده بود. مثل لاشه ای در انتظار یک کفتار.
poonehoshidari.blogspot.com
پرنده و لُپ قرمزی ها: February 2010
http://poonehoshidari.blogspot.com/2010_02_01_archive.html
پرنده و لُپ قرمزی ها. Friday, February 5, 2010. دیروز وقتی داشتم بال یک مرغ پخته را از بدنش جدا می کردم، یک ابر کوچک از میان بالهایش بیرون پرید. نفَس عمیقی کشید و آنقدر بالا رفت تا چسبید به سقف. آنقدر نگاهش کردم که گردنم درد گرفت. این باران بوی دودهای شهر خودمان را می دهد. بیچاره ابرها که خودشان را این همه راه از اقیانوس تا اینجا کشیده اند اما روحشان هم خبر ندارد از بارانهای اسیدی ِ شهر ِ ما . اصلا مگر پری گل وجود دارد؟ تازه مگر پری گل با آن همه زیباییِ افسانه ای و غیر مردانه عاشق من می شود! یاد ابر کوچک...
poonehoshidari.blogspot.com
پرنده و لُپ قرمزی ها: April 2010
http://poonehoshidari.blogspot.com/2010_04_01_archive.html
پرنده و لُپ قرمزی ها. Wednesday, April 28, 2010. میخ را محکم نکوب. از مدرسه که برمی گشتم، یادم رفت جیبم سوراخ است و خواب هایم باریک. یکی از لذت بخش ترین کارهای دنیا این است که وقتی حوصله کار کردن نداری، روی یک چیز الکی، چیزهای الکی بنویسی و با یک پاک خوب، پاکشان کنی. خط های الکی بکشی و با یک پاک کنِ خوب، پاکشان کنی. گردالی های الکی ِ چاق یا دراز بکشی، و با یک پاک کنِ خوب، پاکشان کنی. جیب هایم بوی شکلات تلخ می داد. پل سیدخندان بوی ادرار. . یادم رفت، خانه ما سید خندان نیست. خوبیش اینه که اگه باز هم تصویر د...
poonehoshidari.blogspot.com
پرنده و لُپ قرمزی ها: October 2009
http://poonehoshidari.blogspot.com/2009_10_01_archive.html
پرنده و لُپ قرمزی ها. Monday, October 5, 2009. لُپم می گذارم. به بشقابم که بر می گردم، یک تار موی دیگر می افتد روی بدن تشریح شده ی ماهی. مو را روی زمین می اندازم. آب لیمو ترش را می چکانم روی چشم ماهی. چشمش بدجور می سوزد. یک هسته ی لیمو هم می افتد روی صورتش. از در بیرون می روم. و یواشکی از پشت شیشه ی رستوران گارسون را نگاه می کنم که آمده میزمان را جمع کند. با وحشت به بشقاب روی میز خیره می شود و از کسی که پشت میز نشسته می پرسد:. ایییییین همه موی توی بشقاب . مال شماست؟! تصویر هیچ ربطی به نوشته ندارد.
poonehoshidari.blogspot.com
پرنده و لُپ قرمزی ها: May 2010
http://poonehoshidari.blogspot.com/2010_05_01_archive.html
پرنده و لُپ قرمزی ها. Wednesday, May 26, 2010. وقتی همه چیز دیر می شود. خوب امروز خواب ماندم. امروز بیش از همیشه توی یک خواب دلچسب فرو رفتم. وقتی بیدار شدم . برای خوردن صبحانه دیر شده بود. صورتم را که شستم برای آرایش دیر شده بود. تا مانتو جدید را بپوشم، برای اتو کردن روسری ام دیر شده بود. شال همیشگی رنگ و رو رفته را روبروی آینه انداختم روی سرم . برای دوش گرفتن دیر شده بود. شال را کشیدم جلوتر. کفش ها را پوشیدم. آخرین بار حسابی باران می بارید . برای تمیز کردنشان دیر شده بود. . بدوراه افتادم دور میدان انقلا...
poonehoshidari.blogspot.com
پرنده و لُپ قرمزی ها: June 2010
http://poonehoshidari.blogspot.com/2010_06_01_archive.html
پرنده و لُپ قرمزی ها. Thursday, June 24, 2010. آن شب راحت خوابم برد. توی خوابم لب هایت را می جویدی. نگاهت را معصومانه دور اتاقم می گرداندی و دست می کشیدی روی ابروهای پیوسته ات. آب دهانت را قورت می دادی و تا می آمدی چیزی بگویی، من یک قلت می زدم. آن شب برنده شدم. خوابم را از تو پس گرفتم و تا زمستان سال بعد خوابیدم. غصه نخور. قول می دهم هر زمستان خوابت را ببینم و تو در خوابم ایده آل ترین صورت دنیا را داشته باشی. ببین دست هایم برایت چه سرد شده اند. قول می دهم که خوب یخ بزنند. Friday, June 4, 2010. View my co...
poonehoshidari.blogspot.com
پرنده و لُپ قرمزی ها: July 2010
http://poonehoshidari.blogspot.com/2010_07_01_archive.html
پرنده و لُپ قرمزی ها. Wednesday, July 21, 2010. Sunday, July 18, 2010. ب1 سیصد میلی گرم. مورد قضاوت قرار گرفتن، چشم چپش را می پرانَد. دکتر برایش ویتامین ب 1 تجویز کرده، آن هم هر روز. ب1 بد بو ترین ویتامین روی زمین است. بوی ادرار می دهد. اما هنوز آنقدر دیوانه نشده که ب 1 مصرف کند. او باید حواسش به خیلی چیزها باشد. به اینکه دستهایش توی آفتاب تیره نشوند. به اینکه وقتی از ته دل می خندد، زیر چشمها و اطراف لبش چقدر چین می خورد و چقدر زشت خواهد بود اگر لثه ها از بالای دندانها دیده شوند. Saturday, July 10, 2010.