divoonegy.blogfa.com

saatkin.blogfa.com

سـامـِر

http://www.saatkin.blogfa.com/8602.aspx

ما برگشتیم تا کی نرویم؟ گاهی اوقات آدمها دچار یه جور روزمرگی می شن و برای اینکه از اون روزمرگی نجات پیدا کنن، دست به هر کاری می زنن. به هر حال ما هم دچار ( شایدم سه چار یا ده چار ) همون روزمرگی شده بودیم و یه چهار پنج ماهی پشت رایانه ( شایدم یارانه ) که هیچ، پشت هیچی ننشستیم تا شاید از اون رخوت و کاهلی دور بشیم که البته نشدیم. یعنی آقای روزمرگی ( شایدم خانم بود! دست از سر ما بر نداشت. بالاخره ما از رو رفتیم و با همون بی حالی نشستیم پشت این دستگاه تا شاید شما یه حالی بدین! دنبالش هی دویدیم، نرسیدیم ولی ما.

saatkin.blogfa.com

سـامـِر

http://www.saatkin.blogfa.com/8704.aspx

این جا همیشه . دل به شن های تابستان . آری، مرگ در کمین است. نوشته شده در سه شنبه هجدهم تیر ۱۳۸۷ساعت 17:3 توسط ك - آفتاب. ساتکین یعنی قدح شراب ( فارسی ) و سام ر یعنی قصه گو ( عربی ). قراره اینجا ما هر چه از دلمان بر آمد لا جرم بر دل نشیند. چرا! مگه می تونه نشینه؟ به زور هم شده بشونش و تو هم یه چیزی بگو تا حوصلمون سر نرفته. راه بسیار است و مسیر دشوار . پس تا بعد . دیوانگی هم عالمی دارد.

saatkin.blogfa.com

سـامـِر

http://www.saatkin.blogfa.com/8710.aspx

این بود زندگی . روزهای گرم، شبهای سرد. دلتنگ یک لحظه بودن. در حسرت یک بار زندگی. نقش زندگی را بازی کردن. تن بی روح را هر روز. بر زمین کشیدن، نفس کشیدن. و آن دم که مردن. بی چیز و بی هدف. برای چه این هم کار کردن. پس چه عشقی به بودن؟ نوشته شده در پنجشنبه نوزدهم دی ۱۳۸۷ساعت 9:9 توسط ك - آفتاب. ساتکین یعنی قدح شراب ( فارسی ) و سام ر یعنی قصه گو ( عربی ). قراره اینجا ما هر چه از دلمان بر آمد لا جرم بر دل نشیند. چرا! مگه می تونه نشینه؟ دیوانگی هم عالمی دارد.

saatkin.blogfa.com

سـامـِر - آرامش از نوعی دیگر !!!

http://www.saatkin.blogfa.com/post-20.aspx

آرامش از نوعی دیگر! این درد من است که می تازد. بر رگ های خونین هزار اندیشه ام. به سوگ نور می بارم. آرام تر از هر ، من. چگونه قلب را می درد. چگونه درد را می نهد. می بازد سنگم شیشه ام را. من فریاد می کارم. من خواب می خواهم. به درد می نازم. نوشته شده در دوشنبه بیست و یکم مرداد ۱۳۸۷ساعت 15:53 توسط ك - آفتاب. ساتکین یعنی قدح شراب ( فارسی ) و سام ر یعنی قصه گو ( عربی ). قراره اینجا ما هر چه از دلمان بر آمد لا جرم بر دل نشیند. چرا! مگه می تونه نشینه؟ دیوانگی هم عالمی دارد.

saatkin.blogfa.com

سـامـِر

http://www.saatkin.blogfa.com/8705.aspx

آرامش از نوعی دیگر! این درد من است که می تازد. بر رگ های خونین هزار اندیشه ام. به سوگ نور می بارم. آرام تر از هر ، من. چگونه قلب را می درد. چگونه درد را می نهد. می بازد سنگم شیشه ام را. من فریاد می کارم. من خواب می خواهم. به درد می نازم. نوشته شده در دوشنبه بیست و یکم مرداد ۱۳۸۷ساعت 15:53 توسط ك - آفتاب. غروب شد پاییز رسید و من آرام آرام کوچه های دلواپسی را طی. ایمان دارم، هرگز به خانه نخواهم رسید! نوشته شده در دوشنبه هفتم مرداد ۱۳۸۷ساعت 20:7 توسط ك - آفتاب. مگه می تونه نشینه؟ دیوانگی هم عالمی دارد.

saatkin.blogfa.com

سـامـِر

http://www.saatkin.blogfa.com/8606.aspx

باز هم شب، تنهایی. بغض بی کران دریا. این همه دلتنگی، دلبندی. در قاموس من می گنجد آیا؟ باز هم خواب، تعبیر یک رویا. شوق شوریدگی، گذشت روزها. حال پریشانی، بی رونق فردا. چشم بسته، خواب یک رویا. کودک گمگشته در سراب دنیا. خواب می بینم، من آیا؟ شب، تنهایی، کابوس یا رویا؟ کجاست بغض ترکیده، ساحل دریا؟ خواب می بیند کودک فردا . نوشته شده در شنبه سی و یکم شهریور ۱۳۸۶ساعت 3:27 توسط ك - آفتاب. ساتکین یعنی قدح شراب ( فارسی ) و سام ر یعنی قصه گو ( عربی ). قراره اینجا ما هر چه از دلمان بر آمد لا جرم بر دل نشیند. چرا!

saatkin.blogfa.com

سـامـِر

http://www.saatkin.blogfa.com/8509.aspx

باز دوباره سلام . منو ببخشيد اگه خيلي وقته. چيزي ننوشته بودم. مي دونيد، اين رايانه است يارانه است. نمي دونم هميني كه الآن جلوتونه ديگه . اين ما خراب. شده بود. اينه كه دير شد. دخترك خنديد وقتي پسرك بهش گفت دوستش دارد. پسرك از اژدهاي بي عاطفه گذشت و دخترك خنديد. پسرك از دنياي بي غصه گذشت و دخترك باز هم خنديد. پسر از كوه تنهايي گذشت و دخترك اينبار هم خنديد. جوان از تمام دنيا گذشت و دخترك بلندتر خنديد. مردك آرام آرام و صبور از تمام دشتهاي عشق،. از كوچه هاي پهن آرزو گذشت و دخترك بي تفاوت خنديد. پس تا بعد .

tajrobe.blogfa.com

آشفته بازار -

http://www.tajrobe.blogfa.com/post/1

بگرد تا بگردد و نیابد! فكر داشتن يه وبلاگ از وقتي به سرم زد كه تصميم گرفتم توي كنكور دانشگاه شركت كنم. با اينكه بايد حداقل 12 ساعت(! از وقتم رو تو كتابام و در حال تست زدن، بگذرونم. توي همون اتاق براي نوشتن مطالبم صرف ميكردم. هيچوقت از درس خوندن خوشم نيومده ولي خوب به عشق اينكه يه روز تموم ميشه ميخوندم. توي يكسال مثلا درس خوندنم، 2تا وبلاگ درست كردم اگه بشه بهشون گفت وبلاگ دولت بيدار و عياران. مطمئنم كه حتي اسمشون رو هم نشنيديد. خوب حق هم داريد. آخه فقط چندبار توي هركدومشون نوشتم. تجربه در نگاه نخست.

saatkin.blogfa.com

سـامـِر

http://www.saatkin.blogfa.com/8507.aspx

عجب دنیای دونی، نه؟ ايني كه نوشتم براي همه آقايان. بالاخص در دانشگاه آزاد اراك نوشتم البته از شما عذر ميخوام اگه يخورده توي انشامون كمال بي ادبي رو رعايت كرديم. مي خواستيم بدونين ما كلا آدم ( كو؟ وقتي آنهايي كه از گرد راه رسيده و نرسيده عرق كارهاي خيلي خيلي خوبشان با وعده و وعيد عشق و صيغه و سكه طلا و بعد آقا شد همون آقايي كه بود. گ هتر از خودش، خودش بود و بس. گفتم: به اسمت به آقا! آفتاب و ابر نشسته بودن به تماشا و غصه كه نمي دونستن براي آقا بخورن يا اونايي كه از گرد را ه رسيده و نرسيده شدن گردباد ولوله ...

saatkin.blogfa.com

سـامـِر

http://www.saatkin.blogfa.com/8508.aspx

آی آدمهای بی . ننه فرياد مي كشيد و خودشو هي به شيشه ها مي كوبيد. حسن بيچاره ولي بيدار نميشد. خوابيده بود انگار. خيلي وقت بود كه خواب بود. درست از تولد 6سالگي اش. وقتي گاو عمو علي اينا با اون شاخهاي بلندش افتاده بود دنبال حسن و حسن خورده بود زمين و بعد هم خواب مونده بود. خواب خواب. ننه هنوز فرياد مي كشيد. شايد حالا احتياج به شوهرش داشت كه دلداريش بده ولي شوهرش مثل هميشه رفته بود صحرا، رفته بود تو دل بيابون. ننه صداش گرفته بود از بس فرياد كشيده بود ولي هنوز ننه فرياد مي كشيد و حسن همچنان خواب بود. قراره ای...