something2utter.blogspot.com
از بودنم: August 2005
http://something2utter.blogspot.com/2005_08_01_archive.html
Wednesday, August 31, 2005. One day friendship and love met. Love asked why do you exist when I am here? Friendship answered I am here to leave smile wherever you leave tears. Posted by farzad at 10:57 PM. Monday, August 22, 2005. یادم میاد یه بار یکی از اساتید بزرگوارم در دانشگاه. تهران گفت: یه وقتی یکی اومد پیش من و بهم گفت فلانی ما با هم دوست هستیم؟ باید دربارش فکر کنم این ماجرا گذشت تا اینکه من بعد از مدت زیادی دوباره دیدمش و. و برم پر از دوسته! به نظرم اگه اصولا چیزی. Music By: Diane Warren. You're ...
something2utter.blogspot.com
از بودنم: September 2006
http://something2utter.blogspot.com/2006_09_01_archive.html
Monday, September 04, 2006. کسی که به دنبال نور است. من ممکن است نتوانم این تاریکی ها را از بین ببرم ولی با همین روشنایی کوچک فرق ظلمت و نور و حق و باطل را نشان می دهم و کسی که بدنبال نور است این نور هر چقدر کوچک باشد در قلب او بزرگ خواهد بود. Posted by farzad at 10:10 AM. Ø Ú ØªØ Ø Û Ø Û. 1705;سی که به دنبال نور است. 1583;می با حافظ. 1593;اشقانه های سرزمین مادری ام. 1576;حث منطقی. 1576;رای آنها که رفتند. 1608;قتی. 1601;ردا. 1570;خرین جرعه.
something2utter.blogspot.com
از بودنم: August 2006
http://something2utter.blogspot.com/2006_08_01_archive.html
Tuesday, August 29, 2006. رسیدم به اونجایی که گفت. شادی روی کسی خور که صفایی دارد. دیوان رو بستم و گفتم. غصه ی روی کسی خور که وفایی دارد. Posted by farzad at 10:22 PM. Sunday, August 27, 2006. عاشقانه های سرزمین مادری ام. سر به روي شانه هاي مهربانت مي گذارم. عقده دل مي گشايم گريه بي اختيارم. سر به روي شانه هاي مهربانت مي گذارم. عقده دل مي گشايم گريه بي اختيارم. از غم نا مردمي ها بغض ها در سينه دارم. شانه هايت را براي گريه كردن. دوست دارم دوست دارم. شانه هایت را برای گریه کردن دوست دارم دوست دارم. Sunday,...
something2utter.blogspot.com
از بودنم: June 2006
http://something2utter.blogspot.com/2006_06_01_archive.html
Saturday, June 17, 2006. 2 SMS from a Dear Friend. هست آن نیست که هر لحظه کنارت باشد. هست آن است که هر لحظه بیادت باشد. عشقت را نصیب کسی کن که لایق آن باشد نه تشنه آن، زیرا هر تشنه ای روزی سیراب خواهد شد. Posted by farzad at 1:57 PM. اینها را به نیت آن ننوشته ام که کسی بخواند، و بر من رحمت آورد، بلکه نوشته ام که قلب آتشینم را تسکین دهم، و آتشفشان درونم را آرام کنم. اینها را ننوشته ام که بر کسی منت بگذارم، بلکه کاغذ نوشته ها بر من منت گذاشته اند و درد و رنج درونم را تقبل کرده اند. Thursday, June 15, 2006.
something2utter.blogspot.com
از بودنم: July 2006
http://something2utter.blogspot.com/2006_07_01_archive.html
Saturday, July 29, 2006. وقتی که دیگر نبود. من به بودنش نیازمند شدم. وقتی که دیگر رفت. من به انتظار آمدنش نشستم. وقتی که دیگر نمی توانست مرا دوست بدارد. من او را دوست داشتم. وقتی او تمام کرد. وقتی او تمام شد. و چه سخت است تنها متولد شدن. مثل تنها زندگی کردن است. دکتر علی شریعتی مزینانی". Posted by farzad at 2:33 AM. Thursday, July 27, 2006. Posted by farzad at 5:44 AM. دلم برای کسی تنگ است. دلم براي كسي تنگ است. كه آفتاب صداقت را. به ميهماني گلهاي باغ مي آورد. و گيسوان بلندش را به بادها مي داد. حرفایی بو...
something2utter.blogspot.com
از بودنم: October 2005
http://something2utter.blogspot.com/2005_10_01_archive.html
Friday, October 07, 2005. برای آنکه کمی ، حتی اگر. شده کمی زندگی کرد ، دو تولد لازم است. تولد جسم و سپس تولد روح. هر دو تولد مانند. کنده شدن هستند. تولد اول بدن را به اين دنيا می افکند و تولد دوم روح را به آسمان. می فرستد. تولد دوم من زمانی بود که تو را ديدم . La plus que vive, Christian Bobin. Posted by farzad at 9:53 PM. Ø Ú ØªØ Ø Û Ø Û. 1705;سی که به دنبال نور است. 1583;می با حافظ. 1576;حث منطقی. 1576;رای آنها که رفتند. 1608;قتی. 1601;ردا. 1570;خرین جرعه.
something2utter.blogspot.com
از بودنم: September 2005
http://something2utter.blogspot.com/2005_09_01_archive.html
Wednesday, September 07, 2005. حتی اگر تا پايان عمر روزی هزار سلول. مغزيمان را از دست بدهيم، کمتر از يک درصد کل سلولهای مغزيمان را از دست داده ايم. البته بهتر است آن يک درصد سلول مغزی که به واقع از آن استفاده می کنيد، از دست. و يه جمله جالب از دکارت :. در دنيا هيچ چيز به خوبی عقل تقسيم نشده. است چون هر کس فکر می کند بيشتر از ديگران دارد! Posted by farzad at 10:39 PM. Friday, September 02, 2005. من یک سنت پیدا کردم. برگرفته از کتاب هفده داستان کوتاه کوتاه از نویسندگان ناشناس. Posted by farzad at 10:26 PM.