DOKHMALEMAMAN.BLOGFA.COM

fereshtehhayam.blogfa.com

فرشته های خانه ما - پسر گلم تولدت مبارک

http://www.fereshtehhayam.blogfa.com/post-26.aspx

فرشته های خانه ما. پسر گلم تولدت مبارک. پسر گلم امسال هم سالگرد تولدت رو دوبار جشن میگریم. یک بار توی مدرسه با دوستان و معلمت و یک بار هم با دوستان ایرانی دیگه مون. امسال هم مثل سال قبل تصمیم بر این شد که توی سالن بولینگ برات جشن بگیریم که هم تفریح باشه و هم جشن. البته خودت خواستی و در خواست دیگه ات هم این بود که امسال بجای اینکه کادو به تمام همکلاسیهات بدی من برات کیک خونگی درست کنم و با نوشیدنی ببرم مدرسه . نوشته شده در یکشنبه چهاردهم آذر ۱۳۸۹ساعت 21:34 توسط. عزیز دردونه . چراغ خونه. امیر علی عشق ما.

fereshtehhayam.blogfa.com

فرشته های خانه ما - اولین سفر هوایی

http://www.fereshtehhayam.blogfa.com/post-12.aspx

فرشته های خانه ما. آپریل ۲۰۱۰ اولین سفر هوایی سالینا به ایران بود . بعد کلی جمع و جور کردن و چی ببریم و چی نبریم برای این دخملی که تو مسافرت بهش سخت نگذره کلی هم نگرانی در مورد اینکه تو مدت سفر اذیت میشه یا نه داشتیم . خوشبختانه تو این سفر فهمیدم سالینا هم مثل داداش جونش خیلی خوش سفر هستش . نگرانی ها زمانی برطرف شد که تو هواپیما دیدم خیلی با دور و بریها میخندید و از خودش سر صدا به عنوان شادی در می اورد . از برخورد با مامان بزرگی هم که برای اولین بار بود که میدیدش معلوم بود که دختر با محبتی هستش.

fereshtehhayam.blogfa.com

فرشته های خانه ما - ای داد از این شلوغی !

http://www.fereshtehhayam.blogfa.com/post-16.aspx

فرشته های خانه ما. ای داد از این شلوغی! ای داد از این شلوغی! از زمانی که سالینا خانوم ما راه افتاده دیگه هیچکس و هیچ چیزی در امان نیست دائما یه نفر میخواد. که دنبال این خانوم راه بیافته و هر چیزی که میریزه رو جمع و جور کنه . کاش یه رباط داشتیم تو خونمون این. این محبت رو در حق ما میکرد و خراب کاریهای این خانوم رو جمع میکرد حالا هم که یاد گرفته از پله هم بالا. نوشته شده در چهارشنبه بیست و ششم خرداد ۱۳۸۹ساعت 13:52 توسط. عزیز دردونه . چراغ خونه. رومینا و ایلیا فرشته های خانه ما. امیر علی عشق ما.

fereshtehhayam.blogfa.com

فرشته های خانه ما - کوچولوی حسابگر !

http://www.fereshtehhayam.blogfa.com/post-31.aspx

فرشته های خانه ما. بهش میگیم تا ده بشمار میگه. ج چ ، دو ، د ، دادار ، پچ ، جیچ ، اچ ، نه ، ده. از ده تا نه تا رو میشماره هفت رو که تلفظش درست مثل هشت هست رو فکر میکنه که داریم تکرارش میکنیم برای همین همیشه یه بار میگه اچ که هم هفتش میشه و هم هشتش. عددهای هلندی رو هم تا هفت یاد گرفته و بدون اشتباه میشماره . بچه ام حساب کتابش خوب میشه! از الان حساب کتاب کردن رو خوب یاد گرفته. وقتی شکلات ازم میخواد میگه دودو داش بده! دوتا کفش دوتا دست دوتا پا همه دوتایی ها رو کاملا یاد گرفته و حسابی واردشده. امیر علی عشق ما.

nafasezendegi.blogfa.com

آوای زندگی -

http://www.nafasezendegi.blogfa.com/post/12

آوا جونم حسابی قرتی شدی. هر روز صبح که پا میشی با ارگ کوچیکت نانای میکنی. هر آهنگی که میشنوی خودتو تکون میدی. اگه هم آهنگ نباشه خودت با دهن آهنگ میزنی و میزنی زیر آواز. دست زدن هم یاد گرفتی و وقتی خیلی هیجان زده باشی دست میزنی. خلاصه روز به روز داری شیرین تر میشی. برنامه غذاییت فعلا اینجوریه:. به جز شیر که بهش شدیدا اعتیاد داری، حدود ۹ صبح یک وعده سرلاک گندمی. می خوری، ناهار سوپ ماهیچه با ماست، عصرونه حریره بادوم،ساعت ۸ شب. چند حلقه موز له شده که خیلی دوست داری، شام دوباره سوپ ماهیچه با تخم مرغ،.

nafasezendegi.blogfa.com

آوای زندگی -

http://www.nafasezendegi.blogfa.com/post/17

آوای نازم دو روز دیگه ۱۱ ماهت تموم میشه. این ماه پر از تغییر بود برای تو. تو این ماه ایستادنت کاملا محکم شد. شروع کردی به چهار دست . پا رفتن و الان دیگه مثل جت حرکت میکنی. دور تا دور میله های پارکت رو میگیری و می چرخی. دائم در حال بلند شدن و نشستنی و خلاصه خیلی وروجک شدی. اگه اسباب بازی جدید بهت بدیم خیلی خوشحال میشی و میگی جدید جد ید. اسم مامان بزرگ رو یاد گرفتی و میگی نسین ( نسرین). همچنان فعالیت های اس ام اسی داری! عاشق آهنگ همسایه ها هستی و تا میشنوی بدو بدو خودت رو میرسونی. نوشته شده در یکشنبه بیستم...

fereshtehhayam.blogfa.com

فرشته های خانه ما - تولدت مبارک دختر گلم

http://www.fereshtehhayam.blogfa.com/post-18.aspx

فرشته های خانه ما. تولدت مبارک دختر گلم. سه شنبه ۳ اگوست ۲۰۱۰ (۱۲ مرداد/۱۳۸۹) اولین سالگرد تولد سالینا بود . برای اینکه وسط هفته بود و همه سر کار میرفتن مجبور بودیم که روز یکشنبه براش جشن بگیریم . چند روز قبل و چند روز بعد تولد به دلیل کارهای زیادی که برای انجام دادن داشتم نتونستم که اینجا بیام چیزی بنویسم. امروز بعد گذشت چند روز از جشن تولد تازه همه چی به حالت عادی برگشته . هم خونمون هم اوضاع فیزیکی خودم . خیلی کار سختی بود با وجود این سالینا کوچولوی شیطون کار هر کسی نبود (بفرمایید یکم تعریف ).

nazi-1388.blogfa.com

دلبرک مامان - یکسالگی دنیای مامان

http://www.nazi-1388.blogfa.com/post-21.aspx

فرشته ناز مامی یک سال از بهترین روز زندگیم که اومدن تو بود گذشت وما به یاد اون روز جشن شادی گرفتیم امسال به دلایلی مجبور شدم دوبار جشن بگیرم شب تولدت فامیلامون وروز بعدش دوستای مامی به مهمونای کوچولومون کتاب دادیم یه دفترچه خاطراتم گذاشته بودیم که مهمونای اولین جشن تولدت امضا وویادگاری بنویسن که بعدن خودت بخونیشون گل من شب که همش خواب بودی وبه زور پا شدی بیقراری میکردی ولی روز بعدش بهتر بودی. اینم از عکسای تولد کفشدوزکی دخملکم عکسای شبشم بعد میذارم دووووووووووووشت دارم. Weblog Themes By VatanSkin.

zb-rm.blogfa.com

nini joon - چهارمین دیدار

http://www.zb-rm.blogfa.com/post-9.aspx

صبح من و بابا تمام آزمایشگاهها و بیمارستانهایی که این سونوگرافی و تست ضربان قلب جنین را فکر میکردیم داشته باشند، گشتیم تا بالاخره بیمارستان قمر بنی هاشم (ع) داشت. طبقه پایین سونوگرافی بود. وقتی نوبتم شد همش نگران بودم که نکنه جواب اینم بد باشه و برای پسرم اتفاقی بیفته. موقع سونو خانم دکتر گفت هر تکونی که احساس کردی به من بگو. منم تمام سعی خودم کردم و هر چی حس کردم به دکتر گفتم و او هم گفت من تکونی نمیبینم اونایی که شما میگین نفس کشیدن جنین هست. نوشته شده در چهارشنبه ۵ خرداد۱۳۸۹ساعت 12:14 توسط مامان.