dorisnr.blogfa.com

setare-dashtestan.blogfa.com

ستاره جنوب دشتستان - شقایق گل همیشه عاشق

http://www.setare-dashtestan.blogfa.com/post-12.aspx

تمام چیزی که باید از زندگی آموخت تنها یک کلمه است می گذرد. شقایق گل همیشه عاشق. شقایق گفت: باخنده نه بیمارم نه تب دارم اگر سرخم جنان آتش حدیث دیگری دارم. گلی بودم به صحرایی نه با این رنگ و زیبایی نبودم آن زمان هرگز نشان عشق و شیدایی. یکی از روزها که زمین تب دار و سوزان بود و صحرا در عطش می سوخت. تمام غنچه ها تشنه و من بی تاب و خشکیده تنم در آتشی می سوخت. زه ره آمد یکی خسته به پایش خار بنشسته و غشق از چهره اش پیدای پیدا بود. ز آنچه زیر لب می گفت شنیدم سخت شیدا بود. خودش هم تشنه بود اما! نشست و و سینه را ب...

setare-dashtestan.blogfa.com

ستاره جنوب دشتستان - سکوت

http://www.setare-dashtestan.blogfa.com/post-4.aspx

تمام چیزی که باید از زندگی آموخت تنها یک کلمه است می گذرد. گاهی انسان مجبور می شود که ساکت وعاجز در زوایای قلبش به تنهایی خو کند. و یا چیزی شبیه این. من فکر می کنم هرانسانی به حرف زدن محتاج است. اما گاهی سکوت را اختیار می کند و یاد می گیرد. چگونه دردهایش را پنهان سازدو بخندد و اما در باطن. چرا باید درون دنیایی و در بیرون جهانی دیگر داشته باشیم؟ نوشته شده در شنبه ۱۵ آبان۱۳۸۹ساعت 11:46 AM. مترسک ناز می کند. کلاغ ها فریاد می زنند. و من سکوت می کنم. این مزرعه ی زندگی من است. خشک و بی نشان. دل نوشته هاي تنهايي.

setare-dashtestan.blogfa.com

ستاره جنوب دشتستان - زن

http://www.setare-dashtestan.blogfa.com/post-15.aspx

تمام چیزی که باید از زندگی آموخت تنها یک کلمه است می گذرد. هنگامی که خداوند زن را آفرید به من گفت: این زن است. وقتی با او روبرو شدی مراقب باش که . و من بی انکه بپرسم پس چرا خدا زن را آفرید گفتم: به چشم. شیخ اندیشه ام را خواند و نهیبم زد که:خلقت زن به قصد امتحان تو بوده است و این از لطف خداوند است در حق تو . پس شکر کن و هیچ مگو. قطره اشکی از چشمانم جاری شد ودر پیش پایم به زمین نشست. به خدا نگاهی کردم مثل همیشه لبخندی با شکوه بر لب داشت و مثل همیشه بی آنکه حرفی بزنم و دردم را بگویم می دانست. فریاد زدم شیخ ...

setare-dashtestan.blogfa.com

ستاره جنوب دشتستان - "روزگار کودکی ام در چند جمله"

http://www.setare-dashtestan.blogfa.com/post-3.aspx

تمام چیزی که باید از زندگی آموخت تنها یک کلمه است می گذرد. روزگار کودکی ام در چند جمله. یاد روزگار کودکی ام به خیر. که با همه جهاتش شیری ترین و گواراترین چیزی است که دارم. شبهای که می پنداشتم عالم هستی میراث من است و من به ستارگان روشن نور می مانم. نمی دانستم معنی غم چیست و هیچ چیز از دسترس امیدم دور نبود. آه که ان روزهای شیرین چون برق و باد رفتند. نوشته شده در شنبه ۱۵ آبان۱۳۸۹ساعت 11:22 AM. مترسک ناز می کند. کلاغ ها فریاد می زنند. و من سکوت می کنم. این مزرعه ی زندگی من است. خشک و بی نشان. به من بگو الهام.

setare-dashtestan.blogfa.com

ستاره جنوب دشتستان - به مجنون گفتم زنده بمان

http://www.setare-dashtestan.blogfa.com/post-10.aspx

تمام چیزی که باید از زندگی آموخت تنها یک کلمه است می گذرد. به مجنون گفتم زنده بمان. چشم تو خورشید را برنمی تابد پس بیهوده چشم در خورشید مدوز سهم تو از خورشید آن است که در آیینه می بینی .اما روزگار آینه ها نیز سپری گشته است. آینه شکست گرفته و هزار تکیه هر یک به قد خویش قدری نور می تابند و هر یک به قدر خویش پاره ای از خورشید را حکایت می کنند. می شود دست بالا کرد و پاره های اینه را گرد آورد و در جای خویش نهاد. شاید خورشید به تمامی جلوه گر شود. نوشته شده در شنبه ۲۲ آبان۱۳۸۹ساعت 11:39 AM. مترسک ناز می کند.

setare-dashtestan.blogfa.com

ستاره جنوب دشتستان -

http://www.setare-dashtestan.blogfa.com/post-2.aspx

تمام چیزی که باید از زندگی آموخت تنها یک کلمه است می گذرد. از پس شيشه ي عينک استاد /سرزنش وار مرا مي نگرد / از پس چهره ي من مي خواند / که چه ها در دل من مي گذرد / مي کند جمله ي خودرا دنبال / بچه ها عشق گناه است گناه / واي گر بردل نوخاسته اي /لشکر عشق بتازد ناگه / مي نشينم همه ساعت خاموش / در دل خويشتنم غوغاييست / ساکتم گر چه به ظاهر اما / در دلم باغم و خود دنياييست. نوشته شده در شنبه ۱۵ آبان۱۳۸۹ساعت 1:1 AM. مترسک ناز می کند. کلاغ ها فریاد می زنند. و من سکوت می کنم. این مزرعه ی زندگی من است. خشک و بی نشان.

setare-dashtestan.blogfa.com

ستاره جنوب دشتستان - دریا

http://www.setare-dashtestan.blogfa.com/post-9.aspx

تمام چیزی که باید از زندگی آموخت تنها یک کلمه است می گذرد. به چشمان پری رویان این شهر به صد امید می بستم نگاهی مگر یک تن از این نا آشنایان مرا بخشد به شهر عشق راهی به هر چشم-به امیدی که این اوست- نگاه بی قرارم خیره می ماند یکی هم زین همه ناز آفرینان امیدم را به چشمانم نمی خواند غریبی بودم و گم کرده راهی مرا با خود به هر سویی کشاندند شنیدم بارها از رهگذاران که زیر لب مرا دیوانه خواندند. پرسید ای سبکباران پرسید مرا با عشق او تنها گذارید غریق لطف آن دریا نگاهم مرا تنها به این دریا. مترسک ناز می کند.

setare-dashtestan.blogfa.com

ستاره جنوب دشتستان - نظیره نویسی

http://www.setare-dashtestan.blogfa.com/post-13.aspx

تمام چیزی که باید از زندگی آموخت تنها یک کلمه است می گذرد. اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را. به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را. جواب صائب تبریزی :. اگر آن ترک شيرازي به دست آرد دل ما را. به خال هندويش بخشم سرو دست و تن و پا را. به معشوقم چو مي بخشم ز مال خويش مي بخشم. نه چون حافظ که مي بخشد سمر قند و بخارا را. و جواب شهریار هم بسیار جالب بوده :. اگر آن ترک شيرازي به دست آرد دل ما را. به خال هندويش بخشم تمام روح و اجزا را. هر آنکه چيز مي بخشد ز ملک خويش مي بخشد. به روی چشم امیدم نبندد جمله درها را.

setare-dashtestan.blogfa.com

ستاره جنوب دشتستان - زندگی نامه

http://www.setare-dashtestan.blogfa.com/post-11.aspx

تمام چیزی که باید از زندگی آموخت تنها یک کلمه است می گذرد. دختری هستم متولد فصل رنگها. دختری از فصل غروب عاشقان. زاده ی یک غروب پاییزی.جنس تنم از خاک باران خورده پاییز. پدرم خاک و مادرم باران. عاشق پاییز و صدای خش خش برگهای پاییزی. دختری تنها تنها تر از تک ماهی حوض خانه مادر بزرگ. این وبلاگ رو با تمام وجود تقدیمتان می کنم. نوشته شده در دوشنبه ۲۴ آبان۱۳۸۹ساعت 1:13 AM. مترسک ناز می کند. کلاغ ها فریاد می زنند. و من سکوت می کنم. این مزرعه ی زندگی من است. خشک و بی نشان. به مرزعه ی من خوش امدید. به من بگو الهام.