dorsai.persianblog.ir

roozegareaghim.blogspot.com

روزگار عقیم: March 2010

http://roozegareaghim.blogspot.com/2010_03_01_archive.html

خاطرات، خطرات، آثار و ایضاً اثرات. ه‍.ش. ۱۳۸۹ فروردین ۱۱, چهارشنبه. آسمان ابریِ بی‌باران. کوله‌ام زیر دستم جا می‌ماند. این شاید آخرین عید باشد. آمده‌ام مانده‌ام در این شهر برای بیش از 2 هفته. نمی‌خواهم بهانه‌ای دست دهد. رفقا خبریشان نیست، مگر ارتباطی از این‌سو برقرار شود. مهم نیست. من عادت کرده‌ام بهانه دستِ کسی ندهم. تا یک هفته دیگر تولد پدرم است. حال و حوصله‌اش را ندارم. به‌سانِ رویا، بی‌پدرم! شبانه‌روز فیلم می‌بینم. فحشِ ناموسی می‌دهم به کاترین بیگلو و آن همسرِ سابقش ...از 10 روزِ عید، 8 ر...برادر مدا...

yekmofidy.blogfa.com

خاطرات یک بچه مفیدی

http://www.yekmofidy.blogfa.com/8901.aspx

خاطرات یک بچه مفیدی. بودست خری که دم نبودش روزی غم بی دمی فزودش. در دم طلبی قدم همی زد دم می طلبید و دم نمی زد. روزی نه ز راه اختیاری بگذشت میان کشتزاری. دهقان به سرش کشید فریاد گفت این همه کشته رفت بر باد. برگرد که جای خرگری نیست خر لایق سبزه پروری نیست. اینجا سر خر کسی نیارد آنهم چه خری که دم ندارد. خر از غم دم به عر عر آمد از زخم زبان به هم بر آمد. آزرده و رنجه خیره سر شد از کینه به مرد حمله ور شد. مرد از پی دفع شر بر آمد با چوب به جنگ آن خر آمد. هی بر سر و گوش خر همی زد از روی حساب هم نمی زد.

yekmofidy.blogfa.com

خاطرات یک بچه مفیدی

http://www.yekmofidy.blogfa.com/8811.aspx

خاطرات یک بچه مفیدی. رفتم به در مدرسه. حرفی که به انجام برم پی ، نشیندم. سرای مدرسه و بحث علم و طاق و رواق. چه سود چون دل دانا و چشم بینا نیست. نوشته شده در چهارشنبه ۲۸ بهمن۱۳۸۸ساعت 23:37 توسط یک مفیدی. نمیدونم این مادر و پدر ما چه فکری کردند ما رو گذاشتند تو مفید درس بخونیم.اگه می خواستند حمال شیم خوب چرا باید بریم مدرسیه. نوشته شده در جمعه ۱۶ بهمن۱۳۸۸ساعت 16:44 توسط یک مفیدی. امروز اومدم یکی از مسخره ترین کارای مفید رو براتون توضیح بدم. نام: کاربرگ. آب زنید راه را یک مفیدی می رسد. هفته ی شهدا و دروغ.

yekmofidy.blogfa.com

خاطرات یک بچه مفیدی - قبول شدم

http://www.yekmofidy.blogfa.com/post-15.aspx

خاطرات یک بچه مفیدی. آب زنید راه را یک مفیدی می رسد. مژده دهید وب را بوی قبولی می رسد. بالاخره کارنامه ها هم رسید و بنده با نمره ی. قبول شدم. دستو برو تو کارش، بزن به افتخارش. نوشته شده در شنبه ۱۰ بهمن۱۳۸۸ساعت 19:16 توسط یک مفیدی. این وبلاگ وبلاگی است که من دوست دارم هر روز اونو به روز کنم و مطالبی بنویسم که شما خوشتون بیاد(البته اگر مدرسه بگذارد). من دانش آموز دبیرستان مفیدم که احتمالا در اکثر وقت ها به همین علت نتونم وبلاگم رو به روز کنم. مپارسا 4 ساله از تهران. هرچه می خواهد دل تنگم می گم.

yekmofidy.blogfa.com

خاطرات یک بچه مفیدی - بدون شرح

http://www.yekmofidy.blogfa.com/post-21.aspx

خاطرات یک بچه مفیدی. بودست خری که دم نبودش روزی غم بی دمی فزودش. در دم طلبی قدم همی زد دم می طلبید و دم نمی زد. روزی نه ز راه اختیاری بگذشت میان کشتزاری. دهقان به سرش کشید فریاد گفت این همه کشته رفت بر باد. برگرد که جای خرگری نیست خر لایق سبزه پروری نیست. اینجا سر خر کسی نیارد آنهم چه خری که دم ندارد. خر از غم دم به عر عر آمد از زخم زبان به هم بر آمد. آزرده و رنجه خیره سر شد از کینه به مرد حمله ور شد. مرد از پی دفع شر بر آمد با چوب به جنگ آن خر آمد. هی بر سر و گوش خر همی زد از روی حساب هم نمی زد.

yekmofidy.blogfa.com

خاطرات یک بچه مفیدی

http://www.yekmofidy.blogfa.com/8810.aspx

خاطرات یک بچه مفیدی. کاش همیشه امتحان داشتیم. خدایا هیچکسی رو گرفتار درس و مدرسه نکن. نوشته شده در دوشنبه ۲۸ دی۱۳۸۸ساعت 19:30 توسط یک مفیدی. جوونی کجایی که یادت بخیر. بعد امتحان ریاضی به یکی از بچه هاگفتم گند زدم گفت مهم نیست مهم اینه که هر روزت بهتر از دیروزت باشه. ولی من هنوز نتونستم یه روز زندگیمو بهتر از دیروز کنم تازه بهتر که نشده بدترم شده. اجازه بدین از پشت این تریبون از تمام کسانی که در طول امتحان ها به من کمک کردند و همچنین کسانی که لطف کردند و کامنت گذاشتن تشکر کنم(همچین حالم بهم خورد). نوشته ش...

yekmofidy.blogfa.com

خاطرات یک بچه مفیدی

http://www.yekmofidy.blogfa.com/8812.aspx

خاطرات یک بچه مفیدی. یادش بخیر راهنمایی که بودم وقتی معلما در حد یه ساعت برای عید مشق می دادن چقدر نفرینشون می کردم.حالا می بینم که چه اشتباه بزرگی مرتکب می شدم آخه الان 25 برابر اون مشق داریم(میگن 25 ساعته ولی شما بخون 40 ساعت) نمیدونم باید چیکار کنم .هرکی در درس های:عربی، فیزیک، شیمی، نقد فیلم، ریاضی مهارت داره بیاد خودشو معرف کنه. برای مثال یه سوال ریاضی رو مطرح می کنم اگه حل کردید جوابشو به من بدید:. نوشته شده در پنجشنبه ۲۷ اسفند۱۳۸۸ساعت 18:45 توسط یک مفیدی. مپارسا 4 ساله از تهران.

yekmofidy.blogfa.com

خاطرات یک بچه مفیدی - شروع مدرسه

http://www.yekmofidy.blogfa.com/post-22.aspx

خاطرات یک بچه مفیدی. دوباره درس و مشق و بی قراری دوباره تا سحر شب زنده داری. دوباره درد و سختی و کمی رنج آخه تا کی کنم من بردباری؟ نوشته شده در چهارشنبه ۳۱ شهریور۱۳۸۹ساعت 12:17 توسط یک مفیدی. این وبلاگ وبلاگی است که من دوست دارم هر روز اونو به روز کنم و مطالبی بنویسم که شما خوشتون بیاد(البته اگر مدرسه بگذارد). من دانش آموز دبیرستان مفیدم که احتمالا در اکثر وقت ها به همین علت نتونم وبلاگم رو به روز کنم. مپارسا 4 ساله از تهران. هرچه می خواهد دل تنگم می گم. یادداشت های یک بادکنک ترکیده.

yekmofidy.blogfa.com

خاطرات یک بچه مفیدی - گزارش

http://www.yekmofidy.blogfa.com/post-17.aspx

خاطرات یک بچه مفیدی. نمیدونم این مادر و پدر ما چه فکری کردند ما رو گذاشتند تو مفید درس بخونیم.اگه می خواستند حمال شیم خوب چرا باید بریم مدرسیه. ساعت 6/30 بود که آقای غفوری(یکی از دبیران) اومد تو نماز خونه و هرکی رو که خواب بود، جفت پا پرید تو سینش.ما که رفیقایه باحالی داریم ما رو از مرگ حتمی نجات دادند و قبل از اینکه رو ما هم بپره ما رو بیدار کردند.خلاصه این سه روز کوفتم شد. نوشته شده در جمعه ۱۶ بهمن۱۳۸۸ساعت 16:44 توسط یک مفیدی. مپارسا 4 ساله از تهران. هرچه می خواهد دل تنگم می گم.

yedonyatanhayi.blogfa.com

√ زندگـ ـی به همه دردسـ ـ راش می ارزه √

http://www.yedonyatanhayi.blogfa.com/89121.aspx

زندگ ی به همه دردس راش می ارزه. خ ودت و عشق ه. خانوم ا گل ن ღ. حس آپ نبود اصلا. و مرد ماشینشون تصادف ناجوری میکنه. و هر دو ماشین. به شدت داغون میشه، ولی هر دو نفر سالم میمونن. وقتی که از ماشینشون پیاده میشن و صحنه تصادف رو میبینن،. مرد میگه: ببین چیکار کردی خانم. آه چه جالب، شما یه مرد هستید! مرد با تعجب میگه:. همه چیز داغون شده ولی ما دو نفر کاملا سالم هستیم! این باید نشونه ای از طرف خدا باشه که اینجوری با هم ملاقات کنیم و آشنا بشیم! مرد با هیجان زیادی میگه:. اوه بله، کاملا موافقم! این حتما نشونه خوبیه!