EMPERATOOREDELHA.BLOGFA.COM

majzob.blogfa.com

خانه ی دل

http://www.majzob.blogfa.com/8807.aspx

اشعار برخی از عرفا وکلمات قصاروفال وداستان و شعر نو و. احمق تر از احمق. نوشته شده در چهارشنبه یکم مهر ۱۳۸۸ساعت ۲۱ بعد از ظهر توسط فرشاد. شاید کسی را که با او خندیده ای فراموش کنی اما هرگز کسی را که با او گریسته ای از یاد نخواهی برد. خوش اومدی به خونه ی دل یا همون خونه ی خودت. اسم من فرشاده هجده سالمه به شدت کشورم ایران رو دوست دارم. به موسیقی اصیل ایرانی و عکاسی هم خیلی علاقه مندم. دقایقی تا نیمه شب. بی رو در بایستی. دغدغه های پسری 17ساله. همچنان تا نمیدانم چه وقت. دروغ های بی باور. ورق پاره های دفترم.

majzob.blogfa.com

خانه ی دل - سیب باغچه همسایه

http://www.majzob.blogfa.com/post-28.aspx

اشعار برخی از عرفا وکلمات قصاروفال وداستان و شعر نو و. حمید مصدق و سیب باغچه همسایه. تو به من خندیدی و نمیدانستی. من به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدم. باغبان از پی من تند دوید. سیب را دست تو دید. غضبآلود به من كرد نگاه. سیب دندانزده از دست تو افتاد به خاك. و تو رفتی و هنوز،. سالهاست كه در گوش من آرام آرام. خش خش گام تو تكراركنان میدهد آزارم. و من اندیشهكنان غرق در این پندارم. كه چرا باغچه كوچك ما سیب نداشت. پاسخ فروغ فرخ زاد به حمید مصدق. من به تو خندیدم. پدرم از پی تو تند دوید. پدر پیر من است.

majzob.blogfa.com

خانه ی دل - آرایشگر

http://www.majzob.blogfa.com/post-21.aspx

اشعار برخی از عرفا وکلمات قصاروفال وداستان و شعر نو و. مردي براي اصلاح سر و صورتش به آرايشگاه رفت. در حال کار، گفتگوي جالبي بين آنها در گرفت. آنها به موضوع خدا رسيدند،. آرايشگر گفت: من باور نمي کنم خدا وجود داشته باشد! آرايشگر گفت : کافي است به خيابان بروي تا ببيني چرا خدا وجود ندارد. اگر خدا وجود داشت آيا اين همه مريض مي شدند؟ بچه هاي بي سرپرست پيدا مي شدند؟ اين همه درد و رنج وجود داشت؟ نمي توانم خداي مهرباني را تصور کنم که اجازه مي دهد اين چيز ها وجود داشته باشند. به نظر من آرايشگرها هم وجود ندارند.

majzob.blogfa.com

خانه ی دل -

http://www.majzob.blogfa.com/post-20.aspx

اشعار برخی از عرفا وکلمات قصاروفال وداستان و شعر نو و. زندگی را به دیرینگی عشق پیوند زدم. در میان بازوان خویش. نوشته شده در چهارشنبه چهارم شهریور ۱۳۸۸ساعت ۱۲ بعد از ظهر توسط فرشاد. شاید کسی را که با او خندیده ای فراموش کنی اما هرگز کسی را که با او گریسته ای از یاد نخواهی برد. خوش اومدی به خونه ی دل یا همون خونه ی خودت. اسم من فرشاده هجده سالمه به شدت کشورم ایران رو دوست دارم. به موسیقی اصیل ایرانی و عکاسی هم خیلی علاقه مندم. دقایقی تا نیمه شب. بی رو در بایستی. دغدغه های پسری 17ساله. دروغ های بی باور.

majzob.blogfa.com

خانه ی دل - ستاره شناس

http://www.majzob.blogfa.com/post-18.aspx

اشعار برخی از عرفا وکلمات قصاروفال وداستان و شعر نو و. من و دوستم کوری را دیدیم که در سایۀ معبد تنها نشسته بود ،دوستم گفت : او دانا تزین مرد در ملت ماست . از دوستم جدا شدم و به کور نزدیک شدم و سلام کردم . کنارش نشستم واز همه جا سخن گفتیم . و بعد از مدتی پرسیدم :از کی نابینا شدی،آقای من! در پاسخ گفت : پسرم ،از زمان تولد. به او گفتم :چه رشته ای از دانش ها را دنبال می کنی؟ جواب داد :من ستاره شناسم. سپس دستش را روی سینه اش نهاد و گفت :من این خورشید ها و ماه ها وستاره ها را رصد می کنم. دقایقی تا نیمه شب.

majzob.blogfa.com

خانه ی دل - غرور

http://www.majzob.blogfa.com/post-22.aspx

اشعار برخی از عرفا وکلمات قصاروفال وداستان و شعر نو و. پادشاهي حکيم شهرش را فرا خواندو از او خواست که جمله اي براي او بنويسد که در همه لحظات آرامش بخش و تسلاي روحش باشد. حکيم انگشتر پادشاه را خواست و نوشته اي را درون انگشتر پادشاه قرار داد وبا او شرط کرد فقط زماني آن را باز کند که احساس کرد به ان نيازمند است. چندي بعد جنگي ميان آن شهر و شهر همسايه درگرفت جنگي سخت که بايد به دشواري از پس آن بر مي آمدند. آن را گشود و بار ديگراين جمله را ديد:"اين نيز بگذرد. خوش اومدی به خونه ی دل یا همون خونه ی خودت.

majzob.blogfa.com

خانه ی دل - رمضان

http://www.majzob.blogfa.com/post-19.aspx

اشعار برخی از عرفا وکلمات قصاروفال وداستان و شعر نو و. فرا رسیدن ماه مبارک رمضان رو به تمام دوستان گلم تبریک عرض میکنم. ای که افسار امیالم را با دست توانایت گرفته ای. و گرسنگی و تشنگی ام را به قناعت و پرهیز تبدیل کرده ای. مگذ ار اراده استوارم را،که نان بخورد یا شراب بنوشد.نان و شرابی که نفس ضعیفم آرزو دارد. مرا آزاد کن تا گرسنگی ام را تحمل کنم ،و قلبم را بگذار تا از عطش بسوزد. مرا رها کن تا بمیرم و مرا فنا کن قبل از آنکه دستم به قدحی رسد که آن را پر نکرده ای یا کاسه ای که آن را تقدیس نکرده باشی.

delneveshteghasedak.blogfa.com

صندوقچه خيال قاصدك - زود قضاوت نکنید

http://www.delneveshteghasedak.blogfa.com/post-36.aspx

زن جوانی در سالن فرودگاه منتظر پروازش بود. چون هنوز چند ساعت به پروازش باقی مانده بود،. تصمیم گرفت برای گذراندن وقت کتابی خریداری کند. او یک بسته بیسکوئیت نیز خرید و بر روی یک صندلی نشست و در آرامش شروع به خواندن کتاب کرد. مردی در کنارش نشسته بود و داشت روزنامه میخواند. وقتی که او نخستین بیسکوئیت را به دهان گذاشت،. متوجه شد که مرد هم یک بیسکوئیت برداشت و خورد. او خیلی عصبانی شد ولی چیزی نگفت. پیش خود فکر کرد : بهتر است ناراحت نشوم. شاید اشتباه کرده باشد. زن جوان حسابی عصبانی شده بود. از خودش بدش آمد.

tabas58.blogfa.com

اشک و لبخند

http://www.tabas58.blogfa.com/8811.aspx

ادامه ی آرشیو ماهانه. رفتی ورفت از خیالت. به تو می اندیشم. دلم پرواز می خواهد. روزها فکر من این است و همه شب سخنم. شنبه بیست و چهارم بهمن ۱۳۸۸. کفر نمی گوییم . چه میخواهی تو از جانم؟ مرا بی آنکه خود خواهم اسیر زندگی کردی. اگر روزی ز عرش خود به زیر آیی. غرورت را برای تکه نانی. به زیر پای نامردان بیاندازی. و شب آهسته و خسته. تهی دست و زبان بسته. به سوی خانه باز آیی. زمین و آسمان را کفر میگویی. اگر در روز گرما خیز تابستان. تنت بر سایهی دیوار بگشایی. لبت بر کاسهی مسی قیر اندود بگذاری. و قدری آن طرفتر. نوشته ...

tabas58.blogfa.com

اشک و لبخند

http://www.tabas58.blogfa.com/8910.aspx

ادامه ی آرشیو ماهانه. رفتی ورفت از خیالت. به تو می اندیشم. دلم پرواز می خواهد. روزها فکر من این است و همه شب سخنم. سه شنبه بیست و یکم دی ۱۳۸۹. گاه وبیگاه لب پنجره. دیدنت حتی از دور. آب بر آتش دل میپاشد. آنقدر تشنه دیدار تو ام. که به یک جرعه نگاه تو. دل من لک زده است. گرمی دست تو را. ودل من به نگاهی از دور. تو مرا یاد کنی یا نکنی. دائم از خنده لبانت لبریز. نوشته شده توسط علی در. سه شنبه بیست و یکم دی ۱۳۸۹. چه رسمی داری ای دوره زمونه كه هر روزت یه جا عاشق كشونه. هزارون سال كه میجنگه آدم نمیدونه گرفتار جنونه.