ESPERICHO.BLOGFA.COM

mz1376-lg9.blogfa.com

یک مشت خزعبلات مزخرف! - پوزش به علت تاخير!!!

http://www.mz1376-lg9.blogfa.com/post/21

یک مشت خزعبلات مزخرف! تقدیم به دختری که مرا خواهر می خواند! پوزش به علت تاخير! میرفتیم پیش مشاور مدرسه برمیگشت بهمون میگفت:عزیزم سعی کن با وجود مشکلات زندگی خودتو به دوستی با جنس مخالف آلوده نکنی! الآن میدونین مشاوره چی میگه: عزیزم من که میدونم دوست پسر داری لااقل حریمتو حفظ کن! همه ی بی اف های روی کره زمین! خوب یعنی مایی که دوست پسخر نداریم بریم بمیریم دیگه! عاغا ما از پس خودمونم برنمیایم بریم خر سواری؟ به مناسبت هفته مشاغل و از این قرتی بازیا یه بیکاری رو اورده بودن دبیرستانمون. حالا همه تو افق محو بودن.

mz1376-lg9.blogfa.com

یک مشت خزعبلات مزخرف! - 13 بدر؟؟؟

http://www.mz1376-lg9.blogfa.com/post/14

یک مشت خزعبلات مزخرف! تقدیم به دختری که مرا خواهر می خواند! به قول یه نفر بذارید اول من یه آه بکشم آخ قلبم شکست:دی. شوخیدم الآن فک کن یه درصد قلب من بشکنه :دی خخخخخخ. امروز 13 بدره خیر سرمون. اصن چپ بری راست بیای این 13 نحسه مثلا ما میخواستیم بریم تو دامان طبیعت حالشو ببریم رفتیم باغ پدربزرگم هیچکس نیومد. فقط من بودم و والدین گرامی و آجی کوشولوم و پسرعموم و عموم اصن خوش نگذشت من که به گوشه ی سفیدی از دیوار خیره شده بودم مثه! بابامم یه دونه نگاه به ما کرد از همونا که میخوای در افق محو بشی آره خودشه! خیلی ...

mz1376-lg9.blogfa.com

یک مشت خزعبلات مزخرف! - برای تو!!!

http://www.mz1376-lg9.blogfa.com/post/18

یک مشت خزعبلات مزخرف! تقدیم به دختری که مرا خواهر می خواند! من خیلی غمگینم ولی یه چی شد که غمو فراموش کردم اومدم دوباره بنویسم کنار گذاشتن نوشتن برام. سخت بود داشتم با خودم کلنجار میرفتم که یکی اومد منو از دودلی نجات داد این پستم فقط به. خاطر اونه فقط میخوام بدونه که ازش شجاعتو یاد میگیرم. برای تو عزیزم آره خودت فقط به قولت عمل کن! عاغا ما تو خونه تک و تنها بق کرده بودیم با خانواده محترم خواهرمونم هی از سروکولمون بالا میرفت. انگار ما چیییم مثلا! مامانم برگشت بهم گفت: میدونی از کی متوجه شدم تو انقد خل اقی؟

mz1376-lg9.blogfa.com

یک مشت خزعبلات مزخرف! - دخی عمه!!!

http://www.mz1376-lg9.blogfa.com/post/15

یک مشت خزعبلات مزخرف! تقدیم به دختری که مرا خواهر می خواند! اطلاع رسانی: این پست طولانی است. من یه چند وقتیه شدید اعتماد به نفسم رفته بالا رو دیوار اتاقم یه قلب کشیدم توش به انگلیسی نوشتم ام بابام اومده میگه خود شیفتگی کاذب داریا! آخه شماها نمیگید من لال میشم؟ دیروز خیلی خوش گذشت دخی عمم اومده بود خونمون شبم موند. دخی عمم 11 سالشه اومده کنار کتابخونم وایساده میگه چقد ربان داری؟ دوباره برگشته میگه من نمیدونم چرا تو همه ی این رمانای ایرانی همه با هم ازدواج میکنن فقط منم که ازدواج نمیکنم. آخه مگه من هستم!

mz1376-lg9.blogfa.com

یک مشت خزعبلات مزخرف! - بیگ پرابلم!!!

http://www.mz1376-lg9.blogfa.com/post/19

یک مشت خزعبلات مزخرف! تقدیم به دختری که مرا خواهر می خواند! عاغا ما یه چند وختیه حالمون شدید گرفته. با خودمون گفتیم بیخیال مشاور و مامان و بابا و تفکر عمیق بشیم بیایم از دوستامون راهنمایی بگیریم چشمتون روز بد نبینه خدا نصیب نکنه:. اول رفتم سراغ فاطیما ، فاطیما تا اولین نگاهو بهم کرد گفت:بچه تو عاشق شدی؟ سه ساعت داشتم براش توضیح میدادم که نه بابا مشکل من یه چیز دیگست دوباره دو ثانیه بهم نگاه کرده گفته:نه بچه تو عاشق شدی! دیدم نه تو ادبیاتش بیشتر از عشق. یعنی میخواستم چشمای عسلیشو از کاسه در بیارم! با هرکی...

mz1376-lg9.blogfa.com

یک مشت خزعبلات مزخرف! - وبلاگ یا ناموس؟؟؟

http://www.mz1376-lg9.blogfa.com/post/20

یک مشت خزعبلات مزخرف! تقدیم به دختری که مرا خواهر می خواند! عاغا ما چند وخ پیش نشسته بودیم تو اتاقمون میخواستیم درس بخونیم یهو مادر عزیزمان عین اجل معلق بالا سرمون ظاهر شد و گفت:حق نداری درس بخونی! حالا جو خر خونی بدجور گرفته بود ما رو بغض نمودیم و گفتیم:آخه چرا؟ گفت:اول اتاقتو مرتب میکنی بعد. ای خدا حالا چ کنم؟ اتاقم که یه چند سالی مداوم کار میبره. یهو ی فکر از اون خفنا زد به سرم هرچی تو اتاقم بود جمع کردم ریختم تو کمدم بعدشم گفتم: مامان! مادر ما هم جو امور بازبینی بهش دست داد گفت اول باید بیام ببینم!

mz1376-lg9.blogfa.com

یک مشت خزعبلات مزخرف!

http://www.mz1376-lg9.blogfa.com/1393/06/3

یک مشت خزعبلات مزخرف! تقدیم به دختری که مرا خواهر می خواند! من نمردم انقد بزرگ شدم! آبان میرم تو 18. یکشنبه شانزدهم شهریور ۱۳۹۳ 21:31 بچه کوشولو! من م طه ره هستم. پ ن پ یکی دیگم خودمو زدم به م طه ره بودن. هدف از ساختن این وبلاگ اینه که همه بفهمن عشق کشکه. دیگه اومدین وبلاگ من جوراباتونم بشورین! راستی ضد پسر شدیدم هستم! اینجا خاطرات یه دهه هفتادیه به جای ترشحات ذهنش! هفته چهارم اردیبهشت ۱۳۹۵. هفته سوم شهریور ۱۳۹۳. هفته او ل تیر ۱۳۹۲. هفته سوم اردیبهشت ۱۳۹۲. هفته چهارم فروردین ۱۳۹۲. هفته سوم فروردین ۱۳۹۲.

mz1376-lg9.blogfa.com

یک مشت خزعبلات مزخرف!

http://www.mz1376-lg9.blogfa.com/1391/12/3

یک مشت خزعبلات مزخرف! تقدیم به دختری که مرا خواهر می خواند! ما شنبه اون هفته امتحان فیزیک داشتیم منم که رفته بودم عروسی از بقل کتابمم رد نشده بودم. دیدم شنبه برم مدرسه 0 نمیشم. مامانمم که هیچ رقمه نمیشه راضی کرد دیگه خودتون میدونین چی میگم. اومدم بستنی خوردم بعدش پفک خوردم با میوه دیدم نه حالم بد نمیشه سوسیس خوردم با یه لیوان. شیر دیگه از بقلم رد میشدی بالا میوردم. با اجازتون مدرسه نرفتیم. حالا معلمه اومده میگه شنبه باید امتحان بدی. فضا صنعتی شریف بیارم. بعد درس بخونم دکترا بگیرم. تریلی 18 چرخ بخرم.

mz1376-lg9.blogfa.com

یک مشت خزعبلات مزخرف!

http://www.mz1376-lg9.blogfa.com/1392/01/2

یک مشت خزعبلات مزخرف! تقدیم به دختری که مرا خواهر می خواند! به قول یه نفر بذارید اول من یه آه بکشم آخ قلبم شکست:دی. شوخیدم الآن فک کن یه درصد قلب من بشکنه :دی خخخخخخ. امروز 13 بدره خیر سرمون. اصن چپ بری راست بیای این 13 نحسه مثلا ما میخواستیم بریم تو دامان طبیعت حالشو ببریم رفتیم باغ پدربزرگم هیچکس نیومد. فقط من بودم و والدین گرامی و آجی کوشولوم و پسرعموم و عموم اصن خوش نگذشت من که به گوشه ی سفیدی از دیوار خیره شده بودم مثه! بابامم یه دونه نگاه به ما کرد از همونا که میخوای در افق محو بشی آره خودشه! خیلی ...