نه چندان خصوصی من. هیچ پستی وجود ندارد. هیچ پستی وجود ندارد. اشتراک در: پیام‌ها (Atom). وبلاگهایی که می خوانم. کاغذهای چهارخانه با طعم چای لیمو. اما بعد ظهر های مرداد. بیست ساعت با من. سفر به انتهای شب. لایک‌های اکبر خوش‌کوشک. برای خاطر کتابها. Golden mountains of Altai. ملالی نیست جز دوری شما. با تو خوش بود و پیمونه می زد. هرچه فریاد داری بر سر کوچه بزن. Simple الگو. ایجاد شده توسط Blogger.
http://eterafat.blogspot.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Saturday
LOAD TIME
0.8 seconds
16x16
32x32
64x64
128x128
PAGES IN
THIS WEBSITE
0
SSL
EXTERNAL LINKS
75
SITE IP
74.125.225.10
LOAD TIME
0.812 sec
SCORE
6.2
اعترافات | eterafat.blogspot.com Reviews
https://eterafat.blogspot.com
نه چندان خصوصی من. هیچ پستی وجود ندارد. هیچ پستی وجود ندارد. اشتراک در: پیام‌ها (Atom). وبلاگهایی که می خوانم. کاغذهای چهارخانه با طعم چای لیمو. اما بعد ظهر های مرداد. بیست ساعت با من. سفر به انتهای شب. لایک‌های اکبر خوش‌کوشک. برای خاطر کتابها. Golden mountains of Altai. ملالی نیست جز دوری شما. با تو خوش بود و پیمونه می زد. هرچه فریاد داری بر سر کوچه بزن. Simple الگو. ایجاد شده توسط Blogger.
Sui chun
http://mio.persianblog.ir/1385/7
خيابان شلوغ است.پر از جنب و جوش.در ميان جمعيت راه ميروم.بوي عرق ميايد.هوا كثيف است. اتوبوسي از كنارم رد ميشود و مرا به سرفه ميندازد. آنطرف خيابان سر در دانشگاه. تهران پر ابهت ايستاده است.و از كنار كتابفروشيها ميگذرم.به ساختمان آموزش كل دانشگاه ميرسم.پله ها را تند تند بالا ميروم.نفس زنان به اتاق ترجمه مدارك ميرسم و آخرين تلاشم را هم براي آلمان ميفرستم. و او ميگويد 1 دانه .20 تومان . باران تند است.از اتوبوس كه پياده ميشوم.خودم را به پيچ كوچه كه ميرسانم .خواهرم خزر را آنطرف خيابان ميبينم.زير...بابام خونه اس...
زندگی من - ندانیم در چاهیم یا چاله
http://xeres.blogfa.com/post-124.aspx
گپ خودمونی در خصوص مشاهدات و تجربیات آقا ژیرس. ندانیم در چاهیم یا چاله. خواب دیدم قیامت شده است. هرقومی را داخل چالهای عظیم انداخته و بر سرهر چاله نگهبانانی گرز به دست گمارده بودند الا چالهی ایرانیان. خود را به عبید زاکانی رساندم و پرسیدم: عبید این چه حکایت است که بر ما اعتماد کرده نگهبان نگماردهاند؟ میدانند که به خود چنان مشغول شویم که ندانیم در چاهیم یا چاله. نوشته شده در دوشنبه ۱۳۸۷/۰۹/۰۴ساعت ۹:۲۸ قبل از ظهر توسط رضا منفرد. گپ خودمونی در خصوص مشاهدات و تجربیات آقا ژیرس. عمو سيمور فولكس سوار.
زندگی من - بهشت اجباري
http://xeres.blogfa.com/post-123.aspx
گپ خودمونی در خصوص مشاهدات و تجربیات آقا ژیرس. عادت به روزنامه خوندن از بچگي در من نهادينه شده. عصرها هميشه منتظر بودم تا پدرم از سركار بياد و برام كيهان و اطلاعات بياره. سال ۶۲ ، ۶۳ روزنامه هاي خيلي محدودي چاپ مي شدن. اين عادت باعث شده روزي حداقل نيم ساعت يه ورقي به همشهري و اعتماد ملي بزنم. يادم مياد كه چند سال پيش يه خبر چاپ شده بود در خصوص زنداني شدن يك دختر توسط بستگانش و فرار اون به سفارت نروژ و خلاصه وساطت دولت ها و رفتن دختره! واقعيت ماجرا رو بعد از چند سال از ايميلي كه عرفان عزيز فرستاد فهميدم!
زندگی من - اکثریت نادان ، و اقلیت خائن
http://xeres.blogfa.com/post-119.aspx
گپ خودمونی در خصوص مشاهدات و تجربیات آقا ژیرس. اکثریت نادان ، و اقلیت خائن. اوریانا فالاچی روزنامه نگار برجسته ایتالیائی ، از وینستون چرچیل سئوال میکند ، آقای نخست وزیر شما چرا برای ایجاد یک دولت استعماری و دست نشانده به آنسوی اقیانوس هند میروید و دولت هند شرقی را بوجود می آورید ، اما این کار را نمیتوانید در بیخ گوشتان یعنی در کشور ایرلند که سالهاست با شما در جنگ وستیز است انجام بدهید؟ چرچیل پاسخ میدهد : اکثریت نادان ، و اقلیت خائن . نوشته شده در دوشنبه ۱۳۸۷/۰۷/۰۸ساعت ۱۳:۴۳ بعد از ظهر توسط رضا منفرد.
زندگی من - جالب
http://xeres.blogfa.com/post-127.aspx
گپ خودمونی در خصوص مشاهدات و تجربیات آقا ژیرس. لشکر گوسفندان که توسط یک شیر اداره میشود، میتواند لشکر شیران را که توسط یک گوسفند اداره میشود، شکست دهد. "نارسیس". برای کشتن یک پرنده یک قیچی کافی ست. لازم نیست آن را در قلبش فرو کنی یا گلویش را با آن بشکافی.پرهایش را بزن.خاطره پریدن با او کاری می کند که خودش را به اعماق دره ها پرت کند . هنگامی که دری از خوشبختی به روی ما بسته میشود ، دری دیگر باز می شود ولی ما اغلب چنان به دربسته چشم می دوزیم که درهای باز را نمی بینیم. "هلن کلر". عمو سيمور فولكس سوار.
زندگی من - فارغ التحصيلي
http://xeres.blogfa.com/post-131.aspx
گپ خودمونی در خصوص مشاهدات و تجربیات آقا ژیرس. امروز بعد يكسال و يك ماه و پنج روز از دفاع از تزم كارهاي فارغ التحصيلي ام تمام شد. دانشگاه فخيمه فرمود دو ماه ديگه تشريف بيار براي گرفتن گواهي موقت. من گاهي تو كارهاي خودم مي مونم. خوب ك و ن گشاد زودتر مي رفتي دنبال كارات. من اگه زودتر اين مدرك بي صاحب ور تحويل شركت مي دادم حداقل ماهي ۵۰ تومن مي رفت رو حقوق كه با اين حساب پول سفر تركيه در ميومد! نوشته شده در دوشنبه ۱۳۸۷/۱۲/۰۵ساعت ۱۸:۵ بعد از ظهر توسط رضا منفرد. گپ خودمونی در خصوص مشاهدات و تجربیات آقا ژیرس.
زندگی من - اخلاق نسبي
http://xeres.blogfa.com/post-130.aspx
گپ خودمونی در خصوص مشاهدات و تجربیات آقا ژیرس. سريال ۲۴ به قولي يك مكتب زندگيه! يكي از جذابيت هاي بيشمار اين سريال اونه كه بصورت دائم بينندگان خودش رو در معرض قضاوت قرار مي ده: اگه شما در موقعيت قهرمان داستان، جك باوئر قرار مي گرفتيد چه مي كرديد؟ همه ما - منطقا - با شكنجه مخالفيم. در تمامي ممالك متمدن براي حتي يك قاتل حقوقي قائل هستن از جمله حق برخورداري از وكيل و سكوت و . اما در برابر آدمي كه برنامه ريزي كرده عده زيادي بي گناه رو بكشه، قائل شدن حقوق انساني مي تونه اخلاقي باشه؟ عمو سيمور فولكس سوار.
زندگی من - بنزين - ماشين
http://xeres.blogfa.com/post-122.aspx
گپ خودمونی در خصوص مشاهدات و تجربیات آقا ژیرس. چند شب پيش بعد از خوردن شامي لذيذ - كه مهمون دوست عزيزي بودم - بالاتفاق به سمت سفره خونه حركت كرديم من باب تدخين قليون. صحبت بر سر ماشين و ماشين بازي و بنزين شد. دوست دوست عزيزم كه صاحب يك سوناتاي ناقابل بود داشت از گرون خريدن بنزين شكايت مي كرد. با توجه به اينكه من از طرفداران سرسخت آزاد شدن قيمت بنزين هستم تصميم گرفتم مطلبي بنويسم در اين خصوص. در خصوص بنزين گروه زيادي اعتقاد دارن قيمت بنزين بايد پايين بمونه. دلايلشون هم عمدتا به شرح زيره:. به نظر من دولت ب...
دوستی یا من چگونه یاد گرفتم که عاشق بمب باشم! | Schrodinger's cat
https://hiscat.wordpress.com/2008/01/31/دوستی-یا-من-چگونه-یاد-گرفتم-که-عاشق-بمب
Just another WordPress.com weblog. Laquo; از ژان کریستف…. به من مهرورزی می شه… (جلسه ی اول درمان). دوستی یا من چگونه یاد گرفتم که عاشق بمب باشم! از همون کودکی این احساس مسوولیت نسبت به همه کس و همه قوانین موضوعه اطرافم در وجودم اینقدر ریشه دار بوده که کاری برای شیطنت از دستم برنمی اومده. یادم نمیاد هیچوقت تخطی کرده باشم. هرگز. قوانین اخلاقی که از کتابها یاد گرفتم و قوانین دوروبرم که بهم حقنه شده و احساس مسوولیت نسبت به دیگران و احساساتشون اغلب جایی برای خودخواهی برام نذاشته و. امروز بی نهایت ازش متاسفم.
Franny Fallaci...در این زمین گرد
http://behdad.org/mirror/earthreport.blogspot.com
1601;رانی فالاچی مینویسد :. Sunday, July 20, 2003. دیگه مزخرف گفتن کافیه ، فکر کنم اینجا تعطیل باشه. از این به بعد . Saturday, July 12, 2003. وای میگن اگه تا شهریور اون تیکه کاغذه رو پیدا نکنم و ندم به ثبت احوال. به عنوان یه آدم قانونا ثبت نمیشم. وای باید پیداش کنم. باید زودتر. پیداش کنم و از بینش ببرم! دوست داشته شدن بهتره ، یا تلاش برای دوست داشته شدن؟ اگه تو نبودی ، میتونستم روی میز وایسم و با افتخار فریاد بزنم که هیچکس. منو تو این دنیا دوست نداره. ولی تو هستی و همیشه مانع استثنا بودن. یا یکهو از اینجا.
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
75
بی صدا فریاد کن
بی صدا فریاد کن. نوشته شده در شنبه 1391/12/12. ساعت 7:24 بعد از ظهر توسط مجتبی. به سلامتی اون پسری که وقتی تو خیابون نگاهش به یه دختر ناز و. خوشگل میفته بازم سرشو میندازه پایین و زیر لب میگه: اگه آخرشم. باشی انگشت کوچیکه عشقم هم نیستی. تورا از این پس درون سینه میجویم. بخوان این آخرین شعری که با یاد تو میگویم. نوشته شده در یکشنبه 1391/08/14. ساعت 8:32 بعد از ظهر توسط مجتبی. به کوری چشم دنیا. که ساز مخالف میزند. نوشته شده در چهارشنبه 1391/07/05. ساعت 11:2 قبل از ظهر توسط مجتبی. دلم که می شود. به آن با مهرب...
اعتراف کن
اعتراف کن به هرچی که دوست داری یاواست تجربه شده یا حس و حرفی که تو دلته. سلام من یه دخدرم. نویسنده این وب. لدفن قوانین رو رعایت کنید. سعی کنید اعترافاتتون جنبه ضداخلاقی نداشته باشه. اگه دوست دارین آدرس وبتون رو بذارید تا همراه با اسمتون درج بشه. درپناه حق.لحظات خوشی رو داشته باشید. تاريخ شنبه نوزدهم بهمن ۱۳۹۲ساعت 23:8 نويسنده یه دخدر. اعتراف میکنم خوب بود پستا کامنت دانی جداگانه داشتند. تاريخ پنجشنبه یکم اسفند ۱۳۹۲ساعت 21:48 نويسنده یه دخدر. اعتراف میکنم زندگی زیباتر از اونیه که انقد سخت بگیریمش. تاريخ ی...
همه می میرند...
حرفه ای ترین قالب هاي وبلاگ. هجویات یک عقب مانده عینی. مرا با رنج بودن تنها بگذار. هفته دوم شهریور ۱۳۹۱. هفته دوم مرداد ۱۳۹۱. هفته چهارم تیر ۱۳۹۱. هفته چهارم خرداد ۱۳۹۱. هفته چهارم شهریور ۱۳۹۰. هفته او ل شهریور ۱۳۹۰. هفته سوم مرداد ۱۳۹۰. هفته دوم خرداد ۱۳۹۰. هفته او ل خرداد ۱۳۹۰. هفته سوم اردیبهشت ۱۳۹۰. هفته چهارم فروردین ۱۳۹۰. هفته سوم فروردین ۱۳۹۰. ادامه ی آرشیو ماهانه. یاد خسرو گلسرخی به خیر، مرکز ثقل زمین کجاست؟ ما هم که انگار کلا محکومیم به روی خودمون نیاریم. فکر کنم وقتش شده با تمام احترامی که برای...
اعتراف
اعتراف همیشه سخت بود و هست . جرات و جسارت . اعتراف به احساسات . به اشتباهات . به گناه. قبل تر میترسیدیم که زندگی خصوصیمون لو بره . دفتر خاطراتم رو که چیزای بی ارزشی توش نوشته بودم همیشه قایم میکردم . ولی الان برای احساسات با ارزشم وبلاگی ساختم تا اعتراف کنم به آنجه که نباید . من یک دخترم . تاریخ: سه شنبه نهم آذر ۱۳۹۵ ساعت: 11:52. امروز خونه پیدا شد. اما واقعا نمیخواستم خوب باشه. حتی دلم نمیخواست قرارداد ببندیم. دلم میخواد برم مامانمو بغل کنم بگم نمیخوام برم. نمیتونم از تو دور باشم. چجوری تو رو تنها بزارم.
اعترافات
شنبه 2 دیماه سال 1385. صبحانه سوسیس درست کردم. کار ساده ایه , البته نه ساده تر از نخوردن صبحانه. روغن میریزم توی ماهیتابه و بعد سوسیسایی رو که از وسط نصف کردم و پشتشو با چاقو خط انداختم میندازم توی روغن. به نظرم صدای دوست داشتنی ای میاد. در ماهیتابه رو میذارم و سفره رو میچینم. یه سفره سفید با چند تیکه نون برشته , یک بشقاب چینی سفید گلدار با لبه های مشجر. یه قاشق دسته بلند استیل که خوب شسته شده , و یک چنگال که با اینکه می دونم ازش استفاده نمی کنم حضورشو لازم میدونم. ضبط رو روشن می کنم. ساعت از یازده گذشته.
اعترافات
نه چندان خصوصی من. هیچ پستی وجود ندارد. هیچ پستی وجود ندارد. اشتراک در: پیام‌ها (Atom). وبلاگهایی که می خوانم. کاغذهای چهارخانه با طعم چای لیمو. اما بعد ظهر های مرداد. بیست ساعت با من. سفر به انتهای شب. لایک‌های اکبر خوش‌کوشک. برای خاطر کتابها. Golden mountains of Altai. ملالی نیست جز دوری شما. با تو خوش بود و پیمونه می زد. هرچه فریاد داری بر سر کوچه بزن. Simple الگو. ایجاد شده توسط Blogger.
اعترافات
به دلیل فیلترینگ ووردپرس و دسترسی محدودبه آدرس زیر مراجعه کنید. ضمنا هر آنچه که به نظرم جالب بیاید در گودر به آدرس زیر به اشتراک می گذارم. Http:/ www.google.com/reader/shared/17572191290887416342. به اشتراک گذاشتن در فیسبوک (در پنجرۀ تازه باز میشود). Click to email (در پنجرۀ تازه باز میشود). در وبلاگ کاوه رضایی شیراز. مطلبی با عنوان از ایسنا تا اوین. بهانه ای شد تا بار دیگر در میان هیاهو هیولای غول آسای که خویش را برای نابودی آماده کرده است به یاد خبرنگاران وزندانیان سیاسی هر چند کوتاه بیافتم . بدون اینک...
رها می شوم ...
رها می شوم . برای اعتراف به کلیسا می روم! رو در روی علف های روییده. بر دیواره ی کهنه می ایستم. و همه گناهان خود را اعتراف می کنم! بخشیده خواهم شد به یقین. بی واسطه با خدا حرف می زنند . ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد. آموخته ام که . اصول ده گانه دگرگونی جهان. چونان مادری که آخرین سربازی که از جنگ بر میگردد. پن۲ : واسم دعا کنین! نوشته شده در تاريخ جمعه دوازدهم مهر 1392 توسط رها. خدا نیاره برزخ واقعی رو که. یکی دردت باشه و همون یکی هم درمونت. نوشته شده در تاريخ جمعه یکم شهریور 1392 توسط رها. پینوشت: داشتم فک...
بلور عشق نافرجام
اگر حرفي براي گفتن بود،ديوارها سكوت نميكردند. ببین , دنیای من مرده. تو دنیای من بووودی. ولی دوریت منو از پا درآورده. خسته ام . هیچ آرامشی ندارم. دوباره یاد گرفتم , چطور ساده و راحت دروغ بگویم که " خوبم "! نه تنها به دیگران که به خودم . چه ساده میخندم , تمام روز را . ساده تر از آن میان تمام مکالماتم لبالب از خنده های بی پایان, شوخی های به یاد ماندنی و چشمانی که لحظه ای پر میشوند از برق شیطنت و آتش میبارند و لحظه ای لبریز می شوند از " یک آرامش واگیردار ". و فقط خدا میداند , پشت این نگاه چه آشووبی به پاست.
اعترافات من
آیا امامان ما به این امر راضی هستند؟ آیا امامان ما به این امر راضی هستند؟ هیچ نظری موجود نیست:. با رایانامه ارسال کنید. این را در وبلاگ بنویسید! 8207;در Twitter به اشتراک بگذارید. 8207;در Facebook به اشتراک بگذارید. 8207;اشتراک‌گذاری در Pinterest. جنگ جهانی سوم. شاید اونهایی که جنگ رو تجربه نکردند بهتره بدانند که شعار جنگ از کثیف‌ترین شعار‌ها هست. کمی فکر کنید. هیچ نظری موجود نیست:. با رایانامه ارسال کنید. این را در وبلاگ بنویسید! 8207;در Twitter به اشتراک بگذارید. 8207;در Facebook به اشتراک بگذارید.
eterafatepenhan.persianblog.ir
اعترافات شعاری که الف خود را پنهان کرده
اعترافات شعاری که الف خود را پنهان کرده. من اولین مسافر قطار خوشبختی بودم.قطاری که هرگز به مقصد نرسید. چهارپایه شکست،درخت شکست،باغ شکست،زمین شکست،کوه شکست،دریا شکست،دلم شکست. قیامت شد،من بودم و پل صراط هزارتا ملک و جهنم و بهشت و خدا نبود،یه برگه نوشته بود چسبونده بود کف دست چپم که یا جای منه یا جای تو. دلش گرفت،اومد پایین،سر همه ملک ها داد زد،من گریه میکردم،ترسیده بودم. گفتم اصلن بیا سیبت مال خودت. چرا لقمه اندازه دهنت برنمیداری؟ گفت بابات گول خورده،اونم هیچوقت قد دهنش لقمه برنداشت. گفتم خوب چرا گزاشتی؟
