EYNAKHA.PERSIANBLOG.IR

ordi.blogfa.com

اُردی

http://www.ordi.blogfa.com/8608.aspx

برگهای خارج از دفتر. بی مقدمه ی 31. صفر تاب می خورم شبی روی دار دست تو. تو طناب می شوی مرده حال مست تو. تاب می خوری شبی روی تاب دست من. شب شب وداع ما تو. شراب مست من . ۱ سری زیر می کشم. می روم زیر بالش. و گریه هایم را شبنمی می کنم در انحنای دستان تو. چون خانه ای به میانه ی جزیره ای گم. چون جزیره ای به میانه ی اقیانوسی پیدا. پیدا می شوم میانه ی دستان تو. ۳برگی به درخت می شوم. پاییز می شوی و خاک نشین تو. سجده می کنند انگشتانم. آدمی می شوم شاید. ۶از من فاصله نگیر. ۷دوباره تیغ مرا می کشد به خون. و تو نمی بینی.

ordi.blogfa.com

اُردی

http://www.ordi.blogfa.com/8704.aspx

برگهای خارج از دفتر. بی مقدمه ی 35. غمگینم . این شعر برای جفتمان خاطره ی بدی ست . ببین چه قدر پاییزیم در این باران. مترسکم سر جالیزیم در این باران. تمام جاده منتظر که من برسم. درون دستهام عکس تو و یک چمدان. سفر مرا به نگاهت میهمان کرده ست. تمام طول جاده نگاه تو / امکان. نداشتی که مرا همسفر بباشی تو. کدام آه درست است جاده یا . آن. چنان بگریم تا سیر سیل گردم من. و باز رود اشک های من . تا طغیان. مرا ببخش بانو به خاطر باران. مرا ببار بانو میان این هذیان. هنوز مانده تا غرق خویشتن بشوم. گرافیک . سایه ی روشن.

mian.persianblog.ir

ميان پرده ۵۰ - هملت نوشت

http://mian.persianblog.ir/post/67

1588;نبه ٦ امرداد ،۱۳۸٦. روشن شود در نوع خود عذابی است اليم. به دلايلی كه بماند. روزي در نزديكی اش بودم كه صدای تلفن همراهش بلند شد و به عنوان زنگ از گوشی گرانقيمتش قسمتی از. سوئيت ششم برای ويلنسل. پخش شد. همنشينی اين موجود دوپای نفرت انگيز با اين موسيقی ( كه به مانند سمفونی موتسارت يا چهار فصل ويوالدی شنيدنش به عنوان زنگ موبایل عادی نبود) كه شايد در نوع خود شريف ترين باشد در همه ی عالم، صحنه ای غريب و متضاد بوجود آورد يادآور برخی فيلمهای كوبريك. يا آنارشيسم شگفت انگيز ماركوفرری. به گمانم والتر بنيامين.

fasl-e-gostakhi.blogfa.com

فصل گستاخی

http://fasl-e-gostakhi.blogfa.com/8609.aspx

بيا تا برايت بگويم. يادداشت هاي اختر خانم. لحظه اي مانند اكنون . پیش از حماماثر اسماعیل کاداره. شعری از مریم پالیزبان. مرده خورها اثر صادق هدایت. آن روزاثر آهو آل آقا. کنار دریااثر آلن رب گریه. بی اثر علی اشرف درویشیان. سرب در گوش باران میخواند. نبايد به تابوت ها دست بزنين. سرش را بلند كرد و چنان نگاهي به من انداخت كه دوباره خبردار شدم. همانطور كه خيره نگاهم ميكرد گفت: چي رو نبايد؟ براي من دردسر ميشه. خواهش ميكنم. زن همچنانكه به تابوت خيره مانده بود جواب داد: نه پسرم! حالا كه بچهام اومده ميخوام ببينمش&#4...

ordi.blogfa.com

اُردی - بی مقدمه ی 34

http://www.ordi.blogfa.com/post-40.aspx

برگهای خارج از دفتر. بی مقدمه ی 34. وقتی قرار به ندیدن باشد. قراری ست و دیداری . مرا بچین به کنار گلی که نیست مرا. کنار خار، همین زخم های کیست مرا؟ و باز بانو تو. و باز من که هراسان ز آتشی ست مرا. هجوم خاطره ها ، من خراب می شومت. حریق دست ها ، حس ناب می شومت. مرا ببار به باغ تنت که سرخ شوی. میان حسرت داغ تنت که سرخ شوی. شبی برای تو از خون ستاره می چینم. و انتهای تنت را دوباره می چینم. همیشه فرصت ما کم برای گل کردن. همیشه لال ، سکوتی ست جای گل کردن. من از همیشگی واژه ها خبر دارم. همیشه ازکلمات دلم خبر داری.

ordi.blogfa.com

اُردی

http://www.ordi.blogfa.com/8611.aspx

برگهای خارج از دفتر. بی مقدمه ی 33. ۲ : یادم باشد. دستکشم را فراموش نکنم. می دانم که امروز نمی آیی . ۳ : غرق می شوم. جایی که اشک هایت آغاز می شود . ۴ : کناره ی خیابان می رویم و می دانیم و نمی دانیم که چه قدر پیر شده ایم. پیاپی قدم می زنیم کوچه های سرخ را و خیابان های فریاد را. داد می زنیم و نمی زنیم بغضی را که فرو خورده ایم و هنوز تشنه ایم. فریاد را طلب می کنیم به شکل باران یا ابری یا رعدی یا برق می کشد نگاهت در شرم. به هجو که می رسد کلمات تکرار می کنم تو را در جمله ی بعد یا حرفی ماقبل آخر. یار می شوی .

ordi.blogfa.com

اُردی

http://www.ordi.blogfa.com/8605.aspx

برگهای خارج از دفتر. چون میخی به دیوار. چون آب به زمین. چون شوق به هوا. ما که هیچ تر نبوده ایم. ما که هیچ/ تر نبوده ایم. چون اشک به گونه. به گونه ای تازه برایت می گویم. می خوانم : بنگ بنگ! چون گلوله به شقیقه خاطره به دیوار می پاشد/ چون شعر به کاغذچون خون به خاطره. به زمین فرو می روم. چون ریشه برای درخت/چون ریشه برای تو. چون عکس به دیوار. خاطره به دل/ می مانی. چون کلمات در دل یک ترجمه. ترجمان نگاهت می شود این کلمه /تمام کلماتم. ماتم چون نگاه در دل آیینه /. چون کودکی فریاد/ نه / چون کودکی گریه/ می شکند.

ordi.blogfa.com

اُردی - بی مقدمه ی 36

http://www.ordi.blogfa.com/post-42.aspx

برگهای خارج از دفتر. بی مقدمه ی 36. توهمات اینجا کنار تخته سیاه. و گچ که روی دل من سیاه می کشد آه. سفید ایستاده شبیه سربازی. پناهگاه توام ، سریرمت ای شاه. برنده باز منم در میان میدانت. کمان ابروی تو در میان رستنگاه. مرا که شکل خودم می کشم به رویم مرگ. ببر به سمت خودت ، بیار تا درگاه. ببین که عکس دلت در میانه های منست. تو ماه بودی بانو و من عزیزت چاه. منی که در دوران تو منتشر شده ام. و جذب می شوم اری به روی خط نگاه. که سرد انگشتانم کنار بی دستیت. بتاب بر من برفی بتاب اتشگاه. لب تو هست پناهم دل تو هست پناه.

khishtan.persianblog.ir

-------

http://khishtan.persianblog.ir/1390/12

از نیل و آفتاب. مرگ را می رهانم. و بی تو آواز سر می دهم. پيام هاي ديگران . 1777;۳٩٠/۱٢/۱۱ - رضا. در قاب عکس خالی دیروز. پيام هاي ديگران . 1777;۳٩٠/۱٢/۱۱ - رضا. کاش می شد دراز کشید روبه روی پنجره خاطرات. پيام هاي ديگران . 1777;۳٩٠/۱٢/۱۱ - رضا. با سستی چرخید به سمت نور. نگاه خاموشش بر دریچه بود. و تا ابد خوابید. پيام هاي ديگران . 1777;۳٩٠/۱٢/۱۱ - رضا. نرم زمزمه می کند. پيام هاي ديگران . 1777;۳٩٠/۱٢/۱۱ - رضا.

ordi.blogfa.com

اُردی - بی مقدمه ی 28

http://www.ordi.blogfa.com/post-32.aspx

برگهای خارج از دفتر. بی مقدمه ی 28. هجویه ای برای گذشته . سرخ ست دستهات که مهمانیت شوم. مهمان نا برابر پنهانیت شوم. یعنی که هیچ / هیچ /یعنی که من شوی. در دستهای ملتهب خیس، زن شوی. زن تا خدا برای خودت دار می شود. در برگ های این غزل پرگار می شود. این بار مثنوی شدی ای دختر غزل. با قند بوسه ات/ در تلخیم تو حل. حق با تو بود کاش که تکرار می شدم. ازشاخه های خشک تو من دار می شدم. سنگ نمی زد نگاه تو. دستان من شکسته شبی زیرراه تو. تنگ ست این طناب به دور صدای من. بشنو، ببین که می کشد تا انتهای من. همرنگ چشم هایت سک...