fada70.blogfa.com

joker1368.blogfa.com

غریبی آشنا - به یک‏ جایی از زندگی که رسیدی می فهمی که:

http://www.joker1368.blogfa.com/post-78.aspx

غریب آشنا دوستت دارم بیا. به یک جایی از زندگی که رسیدی می فهمی که:. به یک جایی از زندگی که رسیدی می فهمی که:. اونی که زود میرنجه. زود میره، زود هم برمیگرده. اما اونی که دیر میرنجه. دیر میره، اما دیگه برنمیگرده. هستند کسانی که روی شانه هایتان گریه میکنند. و وقتی شما گریه میکنید دیگر وجود ندارند. از درد های کوچک است که آدم می نالد. وقتی ضربه سهمگین باشد، لال می شوی. بزرگترین مصیبت برای یک انسان این است که. نه سواد کافی برای حرف زدن داشتهباشد. نه شعور لازم برای خاموش ماندن. مهم نیست که چه اندازه می بخشیم.

joker1368.blogfa.com

غریبی آشنا - نقاشي هايي رويايي و خاص

http://www.joker1368.blogfa.com/post-68.aspx

غریب آشنا دوستت دارم بیا. نقاشي هايي رويايي و خاص. نوشته شده در یکشنبه شانزدهم مرداد ۱۳۹۰ساعت 14:30 توسط احمد. و من آن روز را انتظار میکشم. حتی روزی که دیگر نباشم. روزگار سوخته ي فدا. سایت رسمی باشگاه محبوب ختافه. کانون رسمی هواداران چلسی. سایت رسمی باشگاه چلسی. به تو حتی اگر نباشی. دلگرفته ها با آروم جونم*آخر عشق*. عشق محال (فرزانه خانوم). زندگی میکنیم تا عشق بسازیم. انگار پای ثانیه ها لنگ می شود. پرسپولیسی ترین دختر دنیا. فان صدا (آقا مهرداد). شب های پر ستاره. شب مهتابی`* . . *. دل سروده های آئینی.

joker1368.blogfa.com

غریبی آشنا - شعری زیبا از احمد شاملو

http://www.joker1368.blogfa.com/post-65.aspx

غریب آشنا دوستت دارم بیا. شعری زیبا از احمد شاملو. نه در رفتن حركت بود. شاخه ها را از ريشه جدايي نبود. و باد سخن چين. با برگ ها رازي چنان نگفت. و ستاره پر شتاب. بر مداري جاودانه مي گردد. نوشته شده در چهارشنبه پنجم مرداد ۱۳۹۰ساعت 18:43 توسط احمد. و من آن روز را انتظار میکشم. حتی روزی که دیگر نباشم. روزگار سوخته ي فدا. سایت رسمی باشگاه محبوب ختافه. کانون رسمی هواداران چلسی. سایت رسمی باشگاه چلسی. به تو حتی اگر نباشی. دلگرفته ها با آروم جونم*آخر عشق*. عشق محال (فرزانه خانوم). زندگی میکنیم تا عشق بسازیم.

joker1368.blogfa.com

غریبی آشنا - شعري زيبا از زنده ياد حسين پناهي

http://www.joker1368.blogfa.com/post-73.aspx

غریب آشنا دوستت دارم بیا. شعري زيبا از زنده ياد حسين پناهي. نه به این جرم که حیوان پلیدی است، بد است. و نه چون نسبت سودش به ضرر یک به صد است. طفل معصوم به دور سر من میچرخید،. یا که چون اغذیه ی مشهورش تا به این حد گندم! ای دو صد نور به قبرش بارد. من به این جرم که از یاد تو بیرونم کرد،. مگسی را کشتم ! نوشته شده در شنبه نوزدهم شهریور ۱۳۹۰ساعت 0:24 توسط احمد. و من آن روز را انتظار میکشم. حتی روزی که دیگر نباشم. روزگار سوخته ي فدا. سایت رسمی باشگاه محبوب ختافه. کانون رسمی هواداران چلسی. سایت رسمی باشگاه چلسی.

joker1368.blogfa.com

غریبی آشنا - قطعه شعری زیبا از فریدون مشیری

http://www.joker1368.blogfa.com/post-72.aspx

غریب آشنا دوستت دارم بیا. قطعه شعری زیبا از فریدون مشیری. جان میدهم به گوشه زندان سرنوشت. سر را به تازیانه او خم نمی کنم! افسوس بر دوروزه هستی نمی خورم. زاری براین سراچه ماتم نمی کنم. با تازیانه های گرانبار جانگداز. پندارد آنکه روح مرا رام کرده است! جان سختی ام نگر، که فریبم نداده است. این بندگی، که زندگیش نام کرده است! بیمی به دل زمرگ ندارم، که زندگی. جز زهر غم نریخت شرابی به جام من. گر من به تنگنای ملال آور حیات. آسوده یکنفس زده باشم حرام من! تا دل به زندگی نسپارم،به صد فریب. و من آن روز را انتظار میکشم.

joker1368.blogfa.com

غریبی آشنا - به مناسبت سالروز تولد استاد گرامی مسعود کیمیایی

http://www.joker1368.blogfa.com/post-66.aspx

غریب آشنا دوستت دارم بیا. به مناسبت سالروز تولد استاد گرامی مسعود کیمیایی. مسعود کیمیایی در طی پنج دهه گذشته تعاریف تاثیرگذاری از عشق و رفاقت و هویت ایرانی داشته که به شکل عمیقی در فرهنگ عمومی مردم هم رخنه پیدا کرده. قطعا این نگرش و جهانبینی ریشههایی در کودکی شما و سالهای دوری دارد که سرمنشا اصلی شکلگیری این نگاه بوده است. برای اولین سوال میخواهم بپرسم که چه قاب و تصویر برجسته و فراموش نشدنی ازکودکی خود در ذهن دارید؟ دوران کودکیتان از نظر شخصی و زندگی خانوادگی، دورهی همراه با آرامشی بود؟ یک تصور شخصی دار...

joker1368.blogfa.com

غریبی آشنا - یادی از مرحوم خسرو شکیبایی

http://www.joker1368.blogfa.com/post-81.aspx

غریب آشنا دوستت دارم بیا. یادی از مرحوم خسرو شکیبایی. خسرو شکیبایی می گفت: بعضی وقت ها { روزگار}. یکی طوری می سوزونتت که هزار نفر نمیتونن خاموشت کنن،. بعضی وقت ها یکی طوری خاموشت میکنه که هزار نفر نمیتونن روشنت کنن. زمانه ایست که خیلی خیلی ، چیزها آنطوری که بود یا باید باشد نیست. نوشته شده در پنجشنبه سیزدهم مهر ۱۳۹۱ساعت 14:10 توسط احمد. و من آن روز را انتظار میکشم. حتی روزی که دیگر نباشم. روزگار سوخته ي فدا. سایت رسمی باشگاه محبوب ختافه. کانون رسمی هواداران چلسی. سایت رسمی باشگاه چلسی. به تو حتی اگر نباشی.

joker1368.blogfa.com

غریبی آشنا - چند داستان کوتاه زیبا

http://www.joker1368.blogfa.com/post-71.aspx

غریب آشنا دوستت دارم بیا. چند داستان کوتاه زیبا. دو مرد در کنار دریاچه ای مشغول ماهیگیری بودند . یکی از آنها ماهیگیر با تجربه و ماهری بود اما دیگری ماهیگیری نمی دانست . هر بار که مرد با تجربه یک ماهی بزرگ می گرفت ، آن را در ظرف یخی که در کنار دستش بود می انداخت تا ماهی ها تازه بمانند ، اما دیگری به محض گرفتن یک ماهی بزرگ آنرا به دریا پرتاب می کرد. ماهیگیر با تجربه از اینکه می دید آن مرد چگونه ماهی را از دست می دهد بسیار متعجب بود . لذا پس از مدتی از او پرسید :. مرد جواب داد : آخر تابه من کوچک است! من برا...

joker1368.blogfa.com

غریبی آشنا - مرثيه

http://www.joker1368.blogfa.com/post-76.aspx

غریب آشنا دوستت دارم بیا. به جست و جوي تو. بر درگاه كوه ميگريم،. در آستانه دريا و علف. در معبر بادها مي گريم. در چار راه فصول،. در چار چوب شكسته پنجره ئي. آسمان ابر آلوده را. قابي كهنه مي گيرد. به انتظار تصوير تو. جريان باد را پذيرفتن. كه خواهر مرگ است.-. با تو درميان نهاد. پس به هيئت گنجي در آمدي:. گنجي از آن دست. كه تملك خاك را و دياران را. نامت سپيده دمي است كه بر پيشاني آفتاب مي گذرد. متبرك باد نام تو -. شب را و روز را. زنده یاد احمد شاملو. نوشته شده در شنبه هشتم بهمن ۱۳۹۰ساعت 12:37 توسط احمد. هفته س...

joker1368.blogfa.com

غریبی آشنا - قضاوت...

http://www.joker1368.blogfa.com/post-67.aspx

غریب آشنا دوستت دارم بیا. يک زن جوان در سالن فرودگاه منتظر پروازش بود. چون هنوز چند ساعت به پروازش باقي مانده بود، تصميم گرفت براي گذراندن وقت کتابي خريداري کند. او يک بسته بيسکوئيت نيز خريد. او برروي يک صندلي دستهدارنشست و در آرامش شروع به خواندن کتاب کرد. در کنار او يک بسته بيسکوئيت بود و مردي در کنارش نشسته بود و داشت روزنامه ميخواند. وقتي که او نخستين بيسکوئيت را به دهان گذاشت، متوجه شد که مرد هم يک بيسکوئيت برداشت و خورد. او خيلي عصباني شد ولي چيزي نگفت. مرد آخرين بيسکوئيت را نصف کرد و نصفش را خورد.