soottak.blogfa.com
آريو برزن -
http://www.soottak.blogfa.com/post-165.aspx
آن قدیم ترها که. هنوز مریم بانوئی نبود. غیبت صغرائی بود که پیش می آمد به وفور. و این روزها که. شب شبه کوله بارم خستگی ام را. بر میدارند و به جایش عشق می پاشند به سر و رویم. به کدام بهانه میشود. از دست این کی برد که همیشه با شیفت و تی ویرگول میزد و این روزها نمی زند. نوشته شده در یکشنبه بیست و دوم دی ۱۳۸۷ساعت 7:42 توسط عليرضا. مي خواهم حرف بزنم، فقط همين. دوره جديد کلاسهاي داستان نويسي حسين سناپور. در کجاي جهان ايستاده ايم؟ گفتگوئي با شهريار مندني پور. شصت سال رمان نويسي درباره نازيسم. ناباکف و اخلاق رمان.
tallkhoon.blogspot.com
تلخون
http://tallkhoon.blogspot.com/2007_04_01_archive.html
تو نخوابیده بودی,مرده بودی.میشنوی؟ مرده بودی .سال است که غمت را می پرورم. روی یه سنگ لب رودخونه نشسته بودیم.یهویی گفتم: کاش همه جاهایی رو که دوسشون دارم با خودم نبرمت.وقتی که بری دیگه جایی ندارم که برم و خاطره ای نباشه. همینطوری به فکرم رسید.هیچ حرفیم از رفتن نبود.امروز با فرناز نشسته بودیم لب همون. رودخونه، پشت به سنگ قبلی. نیم نگاهی خرج جای قبلی کردم و دیگه هیچی. وقتی برمیگشتیم دیدم اونجایی که اون روز برفی ماشینو پارک کرده بودیم کوه ریخنه و پرش کرده.خندم گرفت. از قرقره کردن خاطره ها بدم میاد. این جالبه...
tallkhoon.blogspot.com
تلخون
http://tallkhoon.blogspot.com/2007_02_01_archive.html
تو نخوابیده بودی,مرده بودی.میشنوی؟ مرده بودی .سال است که غمت را می پرورم. ارغوان شاخه هم خون جدا مانده من. آسمان تو چه رنگ است امروز؟ آفتابیست هوا یا که گرفته ست هنوز؟ ارغوان پنجه خونین زمین. وز سواران خرامنده خورشید بپرس. کی بر این دره غم میگذرند؟ یه حسی میگه به زودی.نمیدونم چرا این شعره امروز انقدر تو ذهنم بود). هرچند ایمان به تو را نیاموخته ام اما کمکم کن. یا بلدوزری که اون شب تو دفتر مجله با یه تلفن از رو خرابه های این احساس خام کج و کوله رد شد و خرابه هاشم صاف صاف کرد و جایی واسه برگشت نذاشت؟ گم شد ...
tallkhoon.blogspot.com
تلخون
http://tallkhoon.blogspot.com/2007_09_01_archive.html
تو نخوابیده بودی,مرده بودی.میشنوی؟ مرده بودی .سال است که غمت را می پرورم. منتظر اتفاقی مثل دیوانه وار خواستن ، بی قرار شدن . نپیدن توی هر لحظه ای که به دیدن و رسیدن نزدیکه یا یه چیزی مثل این.پا روی پا انداختن تا اتفاق بیفته.شاید بیمارگونه از آرامش و سکون دارم فرار میکنم. دلتنگم.ته کتاب قلب و عروقم نوشتم بهار کوچولوی 22 ساله با کیف قرمز کلاس اول و دندونای جلوی افتاده و چتریایی که خودت کوتاه کوتاه کردی.پاییزت مبارک. خواب کرم دندون دیدم. مرنیکه . مطمئنی همجنس گرا نداریم؟ در ابعاد این عصر خاموش. 1-درآ وردن ا...
tallkhoon.blogspot.com
تلخون
http://tallkhoon.blogspot.com/2008_02_01_archive.html
تو نخوابیده بودی,مرده بودی.میشنوی؟ مرده بودی .سال است که غمت را می پرورم. یک هفته ای نمبودم و نمیشد که چیزی بنویسم.یک شبهایی واقعآ دلم میخواست یک چیزی بنویسم. راستش مثل همه چیزهایی که یکهو همه جا را میترکانند دوست داشتم صبر کنم تا تب سنتوری هم یک کمکی بخوابد و علایم حیاتی بیمار پایدار شود! چیز دیگر هم اینکه صادقانه این یک هفته بیمارستان سنتوری را کامل پراند! مهر جویی و اینجوری؟ صحنه ها و اپیزودا بهم نمیخوردیعنی ارتباط منطقی نداشت.انگر فیلم یه جایی میبرید! از گلشیفته چیزی نمیگم.با همه دوست داشتنش،ناام...
tallkhoon.blogspot.com
تلخون
http://tallkhoon.blogspot.com/2007_08_01_archive.html
تو نخوابیده بودی,مرده بودی.میشنوی؟ مرده بودی .سال است که غمت را می پرورم. یادم میاد باربد موقع بازی با اسباب بازیاش میگفت "اختفار بدین! خنده م می گیره.فردا.فردا.فردا.فردا دختر بهتری میشم. از اتاق میرم بیرون و به خودم قول میدم فردا مرتبش کنم. خلاصه که غذا کوفتم شد! اینو اتفاقی نوی یکی از سایتای در پیت جواد دیدم.اون قیافه ش موقع علامت سوال خیلی بانمکه، نیست؟ هوا نه گرمه نه سرد.گه ترین حالتی که می تونه داشته باشه.نه خوب نه بد.نه بالا نه پایین ، مثل همین روزا که هیچ اتفاقی توش نیست.3 روز دیگه...دوست داشتم با...
tallkhoon.blogspot.com
تلخون
http://tallkhoon.blogspot.com/2007_10_01_archive.html
تو نخوابیده بودی,مرده بودی.میشنوی؟ مرده بودی .سال است که غمت را می پرورم. یک فریب کوچک و ساده. آن هم از دست عزیزی که تو دنیا را. جز برای او و جز با او نمیخواهی. من گمانم زندگی باید همین باشد. هی هی هی ، ای بابا همه اذیتم میکنن. بهاران عزیزم امیدوارم بعد 2 هفته اطراق کردن در قز و آسفالت شدن در ناحیه دهن امتحانتو خوب بدی فردا. آره آلوچه جونم قلبم شکسته آخ آخ آخ غمخواری ندارم وای وای وای ، اینا به کتار ، شام و نهارم باید درست کنم ، اتاقم باید مرتب کنم ، هی هی هی. خانه ام آتش گرفته ست. هر طرف می سوزد این آتش.
tallkhoon.blogspot.com
تلخون
http://tallkhoon.blogspot.com/2007_12_01_archive.html
تو نخوابیده بودی,مرده بودی.میشنوی؟ مرده بودی .سال است که غمت را می پرورم. چهارشنبه ،5 دی 86 ،ساعت 5/5. بیدارم و توی هال خوابگاه درس میخونم.روماتولوژی که اینقدر قشنگه و من اینقدر دوسش ندارم.ساعت 5/5 روی یه جمله قفل کردم.علائم خارج مفصلی اسکلرودرمی.علائم خارج مفصلی اسکلرودرمی.جلوتر نمیتونم برم.یاد روزای تلخ اول دی 82 وزلزله بم افتادم.فرداش امتحان فیزیک داشتیم.با بچه های دبیرستان پتو و آب و تن ماهی وسط سالن مدرسه کوت کرده بودیم و نشسته بودیم کنارش و گریه میکردیم! جوایز هفتمين دوره جايزه گلشيري. و یلداهای قب...
tallkhoon.blogspot.com
تلخون
http://tallkhoon.blogspot.com/2005_06_01_archive.html
تو نخوابیده بودی,مرده بودی.میشنوی؟ مرده بودی .سال است که غمت را می پرورم. احمدی نژاد برنده شد.دیگه هیچی ندارم که بگم. فقط یه چیز:.چی شد؟ چه بر سرمان آمد؟ چه بر سرمان "آوردند"؟ نمیدانم وقتی کنج اوین این خبر ها را بشنوند(اگر بشنوند)چه حالی خواهند شد؟ نمیدانم.فقط میدانم فردایی در راه است.شعاری در کار نیست ولی میدانم فردا می آید.آنرا چه کنیم؟ برنامه تحصن به هم خورد.نميدونم چه خبر شده. تا اطلاع ثانوی لغو ميگردد . کميته پيگيری آزادی دکتر ناصر زرافشان. خانواده دکتر ناصر زرافشان. اتحاد دموکراسی خواهان ايران.
tallkhoon.blogspot.com
تلخون
http://tallkhoon.blogspot.com/2007_03_01_archive.html
تو نخوابیده بودی,مرده بودی.میشنوی؟ مرده بودی .سال است که غمت را می پرورم. لا لا لا لا گل لاله. سياهي رنگ هر سفر. سر هفت سين هر ساله. لا لا لا لا گل زيره. بابات دستاش به زنجيره. سین هفتم سیب سرخی ست. نصیب از این سفره سنت. شرابی مردافکن در جام هواست. شگفتا که مرا بدین مستی. سبوی سبز پوش در قاب پنجره. آه چنان دورم که گویی. جز نقش بی جانی نیست. و کلامی مهربان در نخستین دیدار بامدادی. فغان که در پس پاسخ و لبخند. بهاری دیگر آمده است. اما برای آن زمستان ها که گذشت. پن: ببخشید که این پست انقدر طولانی بود.بیل...