4in4.blogfa.com
چهار قدم در چهار قدم - شب خیابان
http://www.4in4.blogfa.com/post-26.aspx
چهار قدم در چهار قدم. قفسی است ساخته من.کلیدش بدست من.به قاعده دلتنگیهای من.چهار قدم در چهار قدم. شب، خیابان، پرسه ، من. شب، خیابان، نورها،مغازه ها ، من. شب، خیابان، سایه ها، من. شب، خیابان، بوق، موزیک ، من. شب، خیابان، تیپا خورده سنگ ، من. شب، خیابان، دمر افتاده ولگرد ، من. شب، خیابان، خس خس جارو ، من. شب، خیابان، عوعوی سگ ، من. شب، خیابان، زوزه باد ، من. شب، خیابان، تاریکی ، من. نوشته شده در یکشنبه سیزدهم مرداد ۱۳۸۷ساعت 22:43 توسط مهدی ترابی. آنچه در این وب لاگ می خوانید. انعکاس لرزان تجربه احساسی است.
4in4.blogfa.com
چهار قدم در چهار قدم - زیر بار واقعیت
http://www.4in4.blogfa.com/post-25.aspx
چهار قدم در چهار قدم. قفسی است ساخته من.کلیدش بدست من.به قاعده دلتنگیهای من.چهار قدم در چهار قدم. فرصت از کف رفت و. آن کلام برزبان جاری نشد. افسوس که مجال گفت ندادی. تو بودی و هراسهایت. ما بودیم و انتظار. ما بودیم وتنها نگاه. ما بودیم و عذاب انتخاب. آه ای فریب معصوم. آنگاه واقعیت چون آواری. بر من فرو ریخت. سنگدلانه و بی رحم. و سوالی همچنان بازمانده. در تفکر نومید اندوهم. نوشته شده در چهارشنبه دوازدهم تیر ۱۳۸۷ساعت 0:0 توسط مهدی ترابی. آنچه در این وب لاگ می خوانید. انعکاس لرزان تجربه احساسی است.
4in4.blogfa.com
چهار قدم در چهار قدم - دشتهای آبی جنون
http://www.4in4.blogfa.com/post-30.aspx
چهار قدم در چهار قدم. قفسی است ساخته من.کلیدش بدست من.به قاعده دلتنگیهای من.چهار قدم در چهار قدم. سالیان بسیاری را زیسته ام من. گویی که از پس قرنها تاریخ آمده باشم. که تنها خاطره ای گنگ! خورشید را از آمدنش غایتی نیست! من این را از کولی پیری شنیده بودم شاید. که خطوط ساده دستانم نیز. مفهومی دیگرگونه برایش داشت. از دور دستها صدایی می آید. گویی کسی در دور دست. کسی که همیشه در دور دستها خواهد بود. من این را پیشتر نیز می دانستم. با صدایی که شیهه اسبان سرکش را ماننده است. در دشتهای آبی جنون. که در درونم می زاید.
4in4.blogfa.com
چهار قدم در چهار قدم
http://www.4in4.blogfa.com/8901.aspx
چهار قدم در چهار قدم. قفسی است ساخته من.کلیدش بدست من.به قاعده دلتنگیهای من.چهار قدم در چهار قدم. وقتی که به تمام چیزهای خوب فکر می کنم. تو در ذهنم مجسم می شوی. معنای تمام چیزهای خوبی. نوشته شده در پنجشنبه نوزدهم فروردین ۱۳۸۹ساعت 23:19 توسط مهدی ترابی. آنچه در این وب لاگ می خوانید. انعکاس لرزان تجربه احساسی است. که در درونم می زاید. و می توانم بنویسم شان. مشتاق همراهیتان و خواندن نظراتتان هستم. تو دریای من بودی آغوش واکن.
4in4.blogfa.com
چهار قدم در چهار قدم - بازگشت
http://www.4in4.blogfa.com/post-33.aspx
چهار قدم در چهار قدم. قفسی است ساخته من.کلیدش بدست من.به قاعده دلتنگیهای من.چهار قدم در چهار قدم. و تصویر تیره ی آسمان همیشه غبار آلود. از پشت پنجره های دود گرفته. و چراغ زرد بر سر چهار راه. که همچنان در حال هشدار است. آه ای آشنای دیرین. نوشته شده در یکشنبه بیست و سوم اسفند ۱۳۸۸ساعت 23:37 توسط مهدی ترابی. آنچه در این وب لاگ می خوانید. انعکاس لرزان تجربه احساسی است. که در درونم می زاید. و می توانم بنویسم شان. مشتاق همراهیتان و خواندن نظراتتان هستم. تو دریای من بودی آغوش واکن.
4in4.blogfa.com
چهار قدم در چهار قدم - پندار
http://www.4in4.blogfa.com/post-28.aspx
چهار قدم در چهار قدم. قفسی است ساخته من.کلیدش بدست من.به قاعده دلتنگیهای من.چهار قدم در چهار قدم. آمدند و رفتند رهگزران. نغمه های غمینی که می نواخت. و گاهی باران نیز می بارید. نوشته شده در سه شنبه شانزدهم مهر ۱۳۸۷ساعت 20:50 توسط مهدی ترابی. آنچه در این وب لاگ می خوانید. انعکاس لرزان تجربه احساسی است. که در درونم می زاید. و می توانم بنویسم شان. مشتاق همراهیتان و خواندن نظراتتان هستم. تو دریای من بودی آغوش واکن.
4in4.blogfa.com
چهار قدم در چهار قدم - خوبی
http://www.4in4.blogfa.com/post-34.aspx
چهار قدم در چهار قدم. قفسی است ساخته من.کلیدش بدست من.به قاعده دلتنگیهای من.چهار قدم در چهار قدم. وقتی که به تمام چیزهای خوب فکر می کنم. تو در ذهنم مجسم می شوی. معنای تمام چیزهای خوبی. نوشته شده در پنجشنبه نوزدهم فروردین ۱۳۸۹ساعت 23:19 توسط مهدی ترابی. آنچه در این وب لاگ می خوانید. انعکاس لرزان تجربه احساسی است. که در درونم می زاید. و می توانم بنویسم شان. مشتاق همراهیتان و خواندن نظراتتان هستم. تو دریای من بودی آغوش واکن.
4in4.blogfa.com
چهار قدم در چهار قدم
http://www.4in4.blogfa.com/8708.aspx
چهار قدم در چهار قدم. قفسی است ساخته من.کلیدش بدست من.به قاعده دلتنگیهای من.چهار قدم در چهار قدم. سالیان بسیاری را زیسته ام من. گویی که از پس قرنها تاریخ آمده باشم. که تنها خاطره ای گنگ! خورشید را از آمدنش غایتی نیست! من این را از کولی پیری شنیده بودم شاید. که خطوط ساده دستانم نیز. مفهومی دیگرگونه برایش داشت. از دور دستها صدایی می آید. گویی کسی در دور دست. کسی که همیشه در دور دستها خواهد بود. من این را پیشتر نیز می دانستم. با صدایی که شیهه اسبان سرکش را ماننده است. در دشتهای آبی جنون. که در درونم می زاید.
4in4.blogfa.com
چهار قدم در چهار قدم
http://www.4in4.blogfa.com/8711.aspx
چهار قدم در چهار قدم. قفسی است ساخته من.کلیدش بدست من.به قاعده دلتنگیهای من.چهار قدم در چهار قدم. من جایی در گذشته های بسیار دور. چیزی گم کرده ام. و از آن هنگام تا کنون. حفره ای عظیم احساس می کنم. سپیده دمان که آفتاب از فضای خالی می گذرد. می اندیشم که هیچ گاه تمام نبوده ام. به ساعتی که از خلا آکنده است. و عقربه ها به انتظار زمان نشسته اند. و درد در گلو متورم گشته. نوشته شده در جمعه بیست و پنجم بهمن ۱۳۸۷ساعت 21:27 توسط مهدی ترابی. آنچه در این وب لاگ می خوانید. انعکاس لرزان تجربه احساسی است.