sonnetize.blogfa.com
چون ماه شبی میکشم از پنجره سر - فیزیک
http://www.sonnetize.blogfa.com/tag/فیزیک
چون ماه شبی میکشم از پنجره سر. دو حقیقت شگفت انگیز در فیزیک. نشریه تلگراف در 10 پديده عجيب از اين عجايب در علم فيزيک را با کمک تعدادي از کاربران توئيتر و کيهان شناسي به نام مارکوس چاون ارائه کرده است که من در اینجا دو مورد از آنرا آورده ام. نوشته شده در یکشنبه یکم اردیبهشت ۱۳۹۲ساعت 10:15 توسط ان شرلی. فرزندم این چنین باید بود. دو حقیقت شگفت انگیز در فیزیک. شعری از قیصر امین پور. من با تو خواهم آمد ای آب. این تخته پاره را. بر دوش خویش بنشان. بر موج های خشم برقصان. بر صخره های مرگ بکوبان. صدها هزار ذره شوم.
sonnetize.blogfa.com
چون ماه شبی میکشم از پنجره سر - کوانتوم
http://www.sonnetize.blogfa.com/tag/کوانتوم
چون ماه شبی میکشم از پنجره سر. دو حقیقت شگفت انگیز در فیزیک. نشریه تلگراف در 10 پديده عجيب از اين عجايب در علم فيزيک را با کمک تعدادي از کاربران توئيتر و کيهان شناسي به نام مارکوس چاون ارائه کرده است که من در اینجا دو مورد از آنرا آورده ام. نوشته شده در یکشنبه یکم اردیبهشت ۱۳۹۲ساعت 10:15 توسط ان شرلی. فرزندم این چنین باید بود. دو حقیقت شگفت انگیز در فیزیک. شعری از قیصر امین پور. من با تو خواهم آمد ای آب. این تخته پاره را. بر دوش خویش بنشان. بر موج های خشم برقصان. بر صخره های مرگ بکوبان. صدها هزار ذره شوم.
sonnetize.blogfa.com
چون ماه شبی میکشم از پنجره سر - علی صالحی
http://www.sonnetize.blogfa.com/tag/علی-صالحی
چون ماه شبی میکشم از پنجره سر. مثل رودها که بعضی به دريا میرسند. بعضی هم به دريا نمیرسند. رفتن، هيچ ربطی به رسيدن ندارد. نوشته شده در یکشنبه پانزدهم اردیبهشت ۱۳۹۲ساعت 17:6 توسط ان شرلی. اگر مرده ای بیا و مرا بب ر. و اگر زنده ای هنوز. لا اقل خط ی، خبری، خوابی ، خیالی. بی انصاف! نوشته شده در جمعه چهارم اسفند ۱۳۹۱ساعت 22:31 توسط ان شرلی. فرزندم این چنین باید بود. دو حقیقت شگفت انگیز در فیزیک. شعری از قیصر امین پور. من با تو خواهم آمد ای آب. این تخته پاره را. بر دوش خویش بنشان. بر موج های خشم برقصان.
sonnetize.blogfa.com
چون ماه شبی میکشم از پنجره سر - او گفت
http://www.sonnetize.blogfa.com/post/14
چون ماه شبی میکشم از پنجره سر. مثل رودها که بعضی به دريا میرسند. بعضی هم به دريا نمیرسند. رفتن، هيچ ربطی به رسيدن ندارد. نوشته شده در یکشنبه پانزدهم اردیبهشت ۱۳۹۲ساعت 17:6 توسط ان شرلی. فرزندم این چنین باید بود. دو حقیقت شگفت انگیز در فیزیک. شعری از قیصر امین پور. من با تو خواهم آمد ای آب. این تخته پاره را. بر دوش خویش بنشان. بر موج های خشم برقصان. بر صخره های مرگ بکوبان. بگذار از این تلاش و تکاپو. صدها هزار ذره شوم. رد سیاه سنگینی است. میز تمیز براقی بودن. در گوشه ی اتاق تاریک. آریآغاز دوست داشتن است.
sonnetize.blogfa.com
چون ماه شبی میکشم از پنجره سر - فرزندم این چنین باید بود
http://www.sonnetize.blogfa.com/post/16
چون ماه شبی میکشم از پنجره سر. فرزندم این چنین باید بود. جایی که مدارا درشتی به حساب می آید به جای مدارا درشتی باید، بسا که دارو عامل بیماری شود. ودرد عامل درمان گردد، بسا اندرز دهد که از او اندرز نپایند و خیانت کند کسی که جهت اندرز نزد او. آیند،وبپرهیز از تکیه کردنت بر آرزوها که کالای احمقان است. و عقل وسیله ای جهت به خاطر سپردن. و بهرهبردن از تجربه هاست. و بهترین نتیجه آن است که تورا پند آموزد. فرصت را پیش از آنکه از دست. دلیل بگیر که کارها شبیه یکدیگرند. نیستو هرکس اندازه خود بداند آن برایش باقی می ما...
sonnetize.blogfa.com
چون ماه شبی میکشم از پنجره سر - دختر
http://www.sonnetize.blogfa.com/post/12
چون ماه شبی میکشم از پنجره سر. در اولین صبح عروسی، زن و شوهر توافق کردند که در را بر روی هیچ کس باز نکنند . ابتدا ماد ر و پدر پس ر آمدند. ز ن و شوهر نگاهی ب ه هم انداختند اما چون از قبل توافق کرده بودند. هیچکدامدررا باز نکردند . ساعتی بعد پدر و ما در دختر آمدند. زن و شوهر نگاهی به هم انداختن د . زن جمع شده بود و در این حال گفت نمیتوانم ببینم که پدرو مادرم پشت د ر. باشند و در را بر ایشان بازنکنم. سالها گذشت و خدا وند به آنها چهار پسر داد . فرزند پنجمشان دختر بود . ب رای تولد ا ین فرزند، پدر. نوکیا اس ام اس.
sonnetize.blogfa.com
چون ماه شبی میکشم از پنجره سر - دو حقیقت شگفت انگیز در فیزیک
http://www.sonnetize.blogfa.com/post/13
چون ماه شبی میکشم از پنجره سر. دو حقیقت شگفت انگیز در فیزیک. نشریه تلگراف در 10 پديده عجيب از اين عجايب در علم فيزيک را با کمک تعدادي از کاربران توئيتر و کيهان شناسي به نام مارکوس چاون ارائه کرده است که من در اینجا دو مورد از آنرا آورده ام. نوشته شده در یکشنبه یکم اردیبهشت ۱۳۹۲ساعت 10:15 توسط ان شرلی. فرزندم این چنین باید بود. دو حقیقت شگفت انگیز در فیزیک. شعری از قیصر امین پور. من با تو خواهم آمد ای آب. این تخته پاره را. بر دوش خویش بنشان. بر موج های خشم برقصان. بر صخره های مرگ بکوبان. صدها هزار ذره شوم.
sonnetize.blogfa.com
چون ماه شبی میکشم از پنجره سر - Painful Memories
http://www.sonnetize.blogfa.com/post/11
چون ماه شبی میکشم از پنجره سر. As usual it was before. Known path, known face. Known moments of happiness. Have I got back lost days. Tearful eyes as lonely. Rainbow, moonlight, morning dew. Nature love and solitudes. Heart-beat in a second. The passion of memories. Someone around for consolation. Will try to remove past. New sun and new hopes. New happiness to sparkle. Our existences is very short. The affection of the world. Someone acts for time being. And, my heart. With full of painful memories.
sonnetize.blogfa.com
چون ماه شبی میکشم از پنجره سر - سفر دلم گرفته سهراب سپهری
http://www.sonnetize.blogfa.com/tag/سفر-دلم-گرفته-سهراب-سپهری
چون ماه شبی میکشم از پنجره سر. دم غروب میان حضور خسته اشیا. نگاه منتظری حجم وقت را می دید. و روی میز هیاهوی چند میوه نوبر. به سمت مبهم ادراک مرگ جاری بود. و بوی باغچه را، باد روی فرش. نثارحاشیه صاف زندگی می کرد. و مثل بادبزن، ذهن، سطح روشن گل را. گرفته بود به دست. و باد می زد خود را. مسافر از اتوبوس پیاده شد. و امتداد خیابان غربت او را برد. صدای هوش گیاهان به گوش می آمد. و روی صندلی راحتی کنار چمن. برچسبها: سفر دلم گرفته سهراب سپهری. نوشته شده در جمعه بیست و هفتم اردیبهشت ۱۳۹۲ساعت 17:48 توسط ان شرلی.
sonnetize.blogfa.com
چون ماه شبی میکشم از پنجره سر - پنجره
http://www.sonnetize.blogfa.com/post/17
چون ماه شبی میکشم از پنجره سر. یک پنجره برای دیدن. یک پنجره برای شنیدن. یک پنجره که مثل حلقه ی چاهی. در انتهای خود به قلب زمین میرسد. و باز میشود به سوی وسعت این مهربانی مکرر آبی رنگ. یک پنجره که دست های کوچک تنهایی را. از بخشش شبانه ی عطر ستاره های کریم. و میشود از آنجا. خورشید را به غربت گلهای شمعدانی مهمان کرد. یک پنجره برای من کافیست. من از دیار عروسکها می آیم. از زیر سایه های درختان کاغذی. در باغ یک کتاب مصور. از فصل های خشک تجربه های عقیم دوستی و عشق. در کوچه های خاکی معصومیت. و مغز من هنوز. من شبد...