bachehayeit.mihanblog.com
ما بودیم یه روز ،حالا دیگه شدیم اونا - مطالب شهریور 1389
http://bachehayeit.mihanblog.com/post/archive/1389/6
ما بودیم یه روز ،حالا دیگه شدیم اونا. به نام خدایی كه به او محتاجیم و او به ما مشتاق. از خیابان اصلی گذشت و خودش رو به پیاده رو رسوند . پیاده رو خیلی شلوغ بود به حدی که که تردد سخت بود . اروم از بین جمعیت عبور می کرد . الو سلام خوبی گلم . چه خبر عزیزم . دیر جواب دادی. ". صدا براش اشنا بود اینا رو از عابری که چند قدم جلوتر از اون بود شنید . دلش اشوب شد اخه این حرفا و این صدا براش آشنا بود . نوشته شده در پنجشنبه 18 شهریور 1389 ساعت04:13 ب.ظ توسط nar30s n. شیطون هم فهمید . روزگاریست شیطان فریاد میزند. نوشته...
bachehayeit.mihanblog.com
ما بودیم یه روز ،حالا دیگه شدیم اونا - نمی دانم
http://bachehayeit.mihanblog.com/post/11
ما بودیم یه روز ،حالا دیگه شدیم اونا. به نام خدایی كه به او محتاجیم و او به ما مشتاق. بعضی مواقع دلم می خواهد بنویسم ، چی؟ نمی دونم ، فقط دوس دارم بنویسم . دلم می خواهد آنچه را كه باید، بنویسم . دلم می خواهد آنچه را بنویسم كه ارزش نوشتن دارند. آنچه را كه سرنوشت توان گفتنشان را از من گرفته است. آنچه را كه گفتنشان مرا به دار گفته هایم می آویزد و نگفتشنان آنقدر گلویم را می فشارد که خفه شوم . گفتن و نگفتنشان هر دو جانم را میگیرد كدام راه را انتخاب كنم! میدانم اما چه را؟ خودم هم نمی دانم . وبلاگ رضا رشید پور.
bachehayeit.mihanblog.com
ما بودیم یه روز ،حالا دیگه شدیم اونا - چرا؟
http://bachehayeit.mihanblog.com/post/13
ما بودیم یه روز ،حالا دیگه شدیم اونا. به نام خدایی كه به او محتاجیم و او به ما مشتاق. روزگار با تمام بی رحمی حتی نمی گذارد به عنوان قطره اشكی در گوشه ای از چشمش. باشم و هر لحظه اصرار بر چكیدن و نماندن دارد. قطره اشكی در گوشه چشمی از این روزگار بودن خود نعمتی است بزرگ برای آرامش دلی شعله ور از آتش بی رحم سرنوشت. نوشته شده در یکشنبه 25 اردیبهشت 1390 ساعت04:15 ب.ظ توسط nar30s n. قالب های جدید بهاربیست. خبرگزاری ایران و جهان. پسرم ، بیست و سه ساله : . سایت تخصصی ترنس و تکنو. سایت اینترنتی ترتیل قرآن كریم.
bachehayeit.mihanblog.com
ما بودیم یه روز ،حالا دیگه شدیم اونا - مطالب مهر 1389
http://bachehayeit.mihanblog.com/post/archive/1389/7
ما بودیم یه روز ،حالا دیگه شدیم اونا. به نام خدایی كه به او محتاجیم و او به ما مشتاق. نوشته شده در سه شنبه 20 مهر 1389 ساعت09:42 ق.ظ توسط nar30s n. قالب های جدید بهاربیست. خبرگزاری ایران و جهان. پسرم ، بیست و سه ساله : . سایت تخصصی ترنس و تکنو. سایت اینترنتی ترتیل قرآن كریم. وبلاگ رضا رشید پور. سایت جامع دانشگاه علمی كاربردی. سامانه جامع دانشگاه پیام نور. اس ام اس فارسی. کد تغییر شکل موس. منبع کد موزیک برای وبلاگ. قالب های فوق جدید. سپس برای شادی روح حضرت حافظ یك صلوات بفرستید. قالب های جدید بهاربیست.
bachehayeit.mihanblog.com
ما بودیم یه روز ،حالا دیگه شدیم اونا - به عنوانش چیكار داری خب ؟؟؟؟؟؟/
http://bachehayeit.mihanblog.com/post/6
ما بودیم یه روز ،حالا دیگه شدیم اونا. به نام خدایی كه به او محتاجیم و او به ما مشتاق. به عنوانش چیكار داری خب؟ سلام به برو بچ IT. امروز استاد از دستمون شاكی بود خب حق داره بابا ناسلامتی IT می خونیم ، دو خط برنامه نویسی بلد نباشیم جك میشه به خدا تو رو خدا یه ذره به اون مخ دست نخوردتون فشار بیارین ضرر نمی كنید. از ما گفتن با خودم هم هستم. نوشته شده در یکشنبه 7 شهریور 1389 ساعت06:53 ب.ظ توسط nar30s n. قالب های جدید بهاربیست. خبرگزاری ایران و جهان. پسرم ، بیست و سه ساله : . سایت تخصصی ترنس و تکنو.
bachehayeit.mihanblog.com
ما بودیم یه روز ،حالا دیگه شدیم اونا - شكایت
http://bachehayeit.mihanblog.com/post/15
ما بودیم یه روز ،حالا دیگه شدیم اونا. به نام خدایی كه به او محتاجیم و او به ما مشتاق. چرا باید سرنوشت من اینجور باشه .چرابه هرچه كه عشق می ورزم بایدازش ببرم . چرا نداشتن و از دست دادن تیتر تقدیر من شده . چرا لذت داشتن و رسیدن رو باید ببینم و نباید بچشم. چرا خدا؟ مگه خودت نمیگی آنچه را كه بنده ات می خواد اگر خیر و صلاح بنده ات در آن باشه بهش میدی چرا هیچ كدوم از آنچه كه ازت. خواستم رو نه تنها بهم ندادی بلكه آنچه را كه داشتم رو هم ازم گرفتی .چرا سرنوشت من با نشدن و نداشتن و نبودن رقم خورده . اس ام اس فارسی.
bachehayeit.mihanblog.com
ما بودیم یه روز ،حالا دیگه شدیم اونا - مطالب خرداد 1390
http://bachehayeit.mihanblog.com/post/archive/1390/3
ما بودیم یه روز ،حالا دیگه شدیم اونا. به نام خدایی كه به او محتاجیم و او به ما مشتاق. چیزی برا نوشتن نداشتم فقط خواستم بگم دوستت دارم. نوشته شده در جمعه 20 خرداد 1390 ساعت04:54 ب.ظ توسط nar30s n. قالب های جدید بهاربیست. خبرگزاری ایران و جهان. پسرم ، بیست و سه ساله : . سایت تخصصی ترنس و تکنو. سایت اینترنتی ترتیل قرآن كریم. وبلاگ رضا رشید پور. سایت جامع دانشگاه علمی كاربردی. سامانه جامع دانشگاه پیام نور. اس ام اس فارسی. کد تغییر شکل موس. منبع کد موزیک برای وبلاگ. قالب های فوق جدید. قالب های جدید بهاربیست.
bachehayeit.mihanblog.com
ما بودیم یه روز ،حالا دیگه شدیم اونا - یعنی خودش بود
http://bachehayeit.mihanblog.com/post/8
ما بودیم یه روز ،حالا دیگه شدیم اونا. به نام خدایی كه به او محتاجیم و او به ما مشتاق. از خیابان اصلی گذشت و خودش رو به پیاده رو رسوند . پیاده رو خیلی شلوغ بود به حدی که که تردد سخت بود . اروم از بین جمعیت عبور می کرد . الو سلام خوبی گلم . چه خبر عزیزم . دیر جواب دادی. ". صدا براش اشنا بود اینا رو از عابری که چند قدم جلوتر از اون بود شنید . دلش اشوب شد اخه این حرفا و این صدا براش آشنا بود . نوشته شده در پنجشنبه 18 شهریور 1389 ساعت04:13 ب.ظ توسط nar30s n. قالب های جدید بهاربیست. خبرگزاری ایران و جهان.
bachehayeit.mihanblog.com
ما بودیم یه روز ،حالا دیگه شدیم اونا - نسرین دلم برات تنگ شده نه برای تو برای اون نسرین قدیمی و اون نرگس قدیمی
http://bachehayeit.mihanblog.com/post/14
ما بودیم یه روز ،حالا دیگه شدیم اونا. به نام خدایی كه به او محتاجیم و او به ما مشتاق. نسرین دلم برات تنگ شده نه برای تو برای اون نسرین قدیمی و اون نرگس قدیمی. دلم برات تنگ شده , دلم برای نق زدنت , برای حرفات برای فضولی هات برای شیطنتات تنگ شده . خاطراتمون رو که مرور می کنم بیشتر دلتنگت میشم. گفت : شما كه همیشه با همین و همیشه برای هم حرف دارین ، كم نمیارین؟ یادته اینقد با هم حرف میزدیم كه بیشتر مواقع پشت سر استاد میرفتم كلاس؟ اما حالاوقتی همدیگر رو می بینیم بعد از سلام ، خوبی؟ كره ای كه برام آوردی یادته؟
bachehayeit.mihanblog.com
ما بودیم یه روز ،حالا دیگه شدیم اونا - یك با یك برابر نیست
http://bachehayeit.mihanblog.com/post/1
ما بودیم یه روز ،حالا دیگه شدیم اونا. به نام خدایی كه به او محتاجیم و او به ما مشتاق. یك با یك برابر نیست. معلم پای تخته داد می زد. صورتش از خشم گلگون بود. و دستانش به زیر پوششی از گردپنهان بود. ولی آخر کلاسی ها. لواشک بین خود تقسیم می کردند. وان یکی در گوشه ای دیگر جوانان را ورق می زد. برای آنکه بی خود، های و هو می کرد و با آن شور بی پایان. تساوی های جبری رانشان می داد. خطی خوانا به روی تخته ای کز ظلمتی تاریک. تساوی را چنین بنوشت. یک با یک برابر هست. از میان جمع شاگردان یکی برخاست. به آرامی سخن سر داد.