fekreshghzibaie.blogfa.com
فکــر ، عشــق ، زیبــایی
فکر ، عشق ، زیبایی. سوق دادن فکر خود به سمت مثبت اندیشی . عشق . خوبی و زیبایی. غذا و گروه خونی. گرافیک ( داش موسی ). زيباترين کارت پستالهاي دنيا. پایان شب سیه سپید است. پیوندگاه عشق و ایمان. دنیای ان - ال - پی. یادگار تلخ یک عشق. نگاهت آرامشم می دهد. سکوت تنها صدای خداست. عکسها و مطالبی جذاب از قبل انقلاب. هرگز نمیشه فراموشت کرد. پنجره ای رو به روشنایی. روزهای فراموش نشدنی من. قالب های وبلاگ اسکین. لوئيز هي " مي گه اگه من در كنار شما بودم و مدام بهتون مي گفتم : " تو ، يه خوك بنفشي! تو ، يه خوك بنفشي!
fekresistemi.blogfa.com
دو کلام حرف حساب
دو کلام حرف حساب. تظاهر به خوبم . . . باید بازیگر شوم ،. آرامش را بازی کنم. باز باید خنده را به زور بر لبهایم بنشانم. باز باید مواظب اشک هایم باشم. باز همان تظاهر همیشگی : خوبم. نوشته شده در پنجشنبه نوزدهم دی 1392ساعت 10:37 توسط تورج آقاجانی. سلام دوستان خیلی شلوغ بودم تو این چند روز نتونستم پست بنویسم. نوشته شده در چهارشنبه یازدهم دی 1392ساعت 14:32 توسط تورج آقاجانی. گاهی ازاینجا تا پیش خود خدا میشود پیاده رفت. بس که خسته میشوی. و "به" که چه حس خوبی است قدم به بیکران نهادن. سبک بال و رها گم شدن دراسمان.
fekrestan.blogspot.com
اُغلن چنین مینوشت.
من به رفتن قانعم. ا غلن کبیر از Oghlon.ir. و نیز از طریق فیدخوان با آدرس http:/ oghlon.ir/feed/. در فیسبوک هم با زدن دکمهی لایک صفحهی ویژهی ا غلن کبیر. نو نوشتارهای این وبلاگ قابل پیگیریست. اینجا آنجاییست که به یکباره بر انسان کشف میشود. شاید هم قاهرهام و تو در التحریر فریاد میکشی که من آمدهام و تو دیگر باید بروی. شاید باید بپذیرمات. بله شاید بپذیرمات. میپذیرمات. من تو را دوست دارم، نمیتوانام که ب کشامت. من میپذیرمات. این هم از آن حرفهاست! اگر فقط به نگاه و تلاقیشان بود چرا پس دیگران اینگونه مرا نمیکشند؟
fekrestan.persianblog.ir
درجستجوی شدن ...
1637; خرداد ۱۳٩٤. ن : دربان دل. خدایا دلم به سان قبله نماست. وقتی عقربه اش به سمت " تو ". می ایستد . . . آرام می شود. 1637; خرداد ۱۳٩٤. ن : دربان دل. نامه ای از دوست. مه عاشقانه خداوند به تمام بندگان. سوگند به روز وقتی نور میگیرد و به شب وقتی آرام میگیرد که من نه تو را رها کرد هام و نه با تو دشمنی کردهام. افسوس که هرکس را فرستادم تا به تو بگویم دوستت دارم و راهی پیش پایت بگذارم او را به مسخره گرفتی. و از تمام پیامهایم روی برگرداندی. و با خشم رفتی و فکر کردی هرگز بر تو قدرتی نداشته ام. ن : دربان دل.
fekretak.com
Default Web Site Page
If you are the owner of this website, please contact your hosting provider: webmaster@fekretak.com. It is possible you have reached this page because:. The IP address has changed. The IP address for this domain may have changed recently. Check your DNS settings to verify that the domain is set up correctly. It may take 8-24 hours for DNS changes to propagate. It may be possible to restore access to this site by following these instructions. For clearing your dns cache.
fekretanha.persianblog.ir
به نام او که در این نزدیکی است
به نام او که در این نزدیکی است. حرفی نیست.تنهاییست.تنهایی. برگشتم.نمی خوام بگم بدتر از قبل.گرچه همینطوره.اوضاع الان جوریه که دوست دارم برگردم به گذشته. تحمل اتفاقات تلخ گذشته به مراتب برام راحت تر از این شرایطه. بعضی وقتا علی رغم مدت ها انتظار برای این اتفاق آرزو میکنم کاش هیچ وقت اتفاق نمیفتاد.کاش میشد برگردم به همون دوران انتظار قبلی.الان شرایط برام خیلی بغرنج تره. گرچه تصمیم گرفتم تا می تونم کمتر بهش فکر کنم اما خود این موضوه خیلی زمان می بره.شاید تا اتفاق بعدی.اونم معلوم نیست کی بیفته. من این روزا اگ...
fekretanhaei.blogfa.com
دل نوشته های تنهایی من
دل نوشته های تنهایی من. من توی شعرامو دست نوشته هام گم شدم. .تو مرا پیدا کن. . Ama hargez yadam nemire chetor delam shekast. . Shaghayegh mohseni دوشنبه بیست و یکم اسفند ۱۳۹۱ 23:32. کمی تغییر کرده ام! مرا نشناخته ای هنوز؟ عکسم را مچاله کن. آنوقت به یاد خواهی آورد مرا! Shaghayegh mohseni یکشنبه پنجم آذر ۱۳۹۱ 12:54. بعضی ها گریه می کنند. نه به خاطر اینکه ضعیف هستند. به این خاطر که برای مدت طولانی قوی بودند. Shaghayegh mohseni یکشنبه پنجم آذر ۱۳۹۱ 12:52. دلم می لرزد هر گاه صدای جدیدی سلام می کند! علف رو خور...
fekretanhayi.blogfa.com
من و رها کن از این فکر تنهایی
من و رها کن از این فکر تنهایی. هر کس از این دنیا چیزی برداشت ، من از این دنیا دست برداشتم حضرت علی(ع). اگه چشمات مال من بود. نوشته شده در شنبه سیزدهم تیر ۱۳۹۴ساعت 2:38 توسط . اگه چشمات مال من بود. نوشته شده در شنبه سیزدهم تیر ۱۳۹۴ساعت 2:38 توسط . اگه چشمات مال من بود. نوشته شده در شنبه سیزدهم تیر ۱۳۹۴ساعت 2:38 توسط . اگه چشمات مال من بود. نوشته شده در شنبه سیزدهم تیر ۱۳۹۴ساعت 2:38 توسط . اگه چشمات مال من بود. نوشته شده در شنبه سیزدهم تیر ۱۳۹۴ساعت 2:38 توسط . اگه چشمات مال من بود. اگه چشمات مال من بود.
fekretaze.wordpress.com
م | مه
همه سیگارهایم برای……. نوشته شده در Me. مرد 80 ساله همراه پسر خود در روبروي پنجره نشسته بود و هر دو به کار خود مشغول بودند. پدر به خاطرات گذشته مي انديشيد و پسر در فکر تسخير فردا. پدر به پنجره نگاه مي کرد و پسر کتاب فلسفي و روشنفکرانه مورد علاقه خود را مطالعه مي کرد. ناگهان کلاغي آمد و بر روي لبه پنجره نشست، پدر با نگاهي عميق از پسر خود پرسيد اين چيه؟ پسر نگاهي تعجبانه به پدر نگاه کرد و گفت: کلاغه و پدر با تکان دادن سر حرف او را تاييد کرد. دقيقه اي نگذشته بود که پدر از پسر پرسيد: اين چيه روي پنجره نشسته؟