FERESHTEHMEYSAM.PERSIANBLOG.IR
404 - Blog not foundوبلاگی با آدرس مورد نظر پیدا نشد.
http://fereshtehmeysam.persianblog.ir/
وبلاگی با آدرس مورد نظر پیدا نشد.
http://fereshtehmeysam.persianblog.ir/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Wednesday
LOAD TIME
1.3 seconds
16x16
32x32
PAGES IN
THIS WEBSITE
0
SSL
EXTERNAL LINKS
20
SITE IP
46.224.2.182
LOAD TIME
1.281 sec
SCORE
6.2
404 - Blog not found | fereshtehmeysam.persianblog.ir Reviews
https://fereshtehmeysam.persianblog.ir
وبلاگی با آدرس مورد نظر پیدا نشد.
5 ثانیه به قتل عقربه
http://www.shojaeehani.blogfa.com/8711.aspx
با نام و یاد او. دیوارها سوار زمین شدند. برای خیابان خیس باشد. نوشته شده در یکشنبه سیزدهم بهمن 1387ساعت 10:13 توسط هانی شجاعی. مهم نیست.مگه نه؟ سایت ادبی شمال ایران. سید محمد نوروزیان امیری.
5 ثانیه به قتل عقربه -
http://www.shojaeehani.blogfa.com/post-8.aspx
با نام و یاد او. سوت هم که بزنم. که فقط یک هوا. اینجای ماجرا دلم گیر می کند. نگاهم در می رود. دائم هوار می کشند. که پشت فرسودگی های یک عکس. تا بیفتند توی ذهن من. میان خطوطی که کودکی را. لی لی بازی کند. لیلی در خاطرم بپرد. اینجای ماجرا دلم می گیرد. توی تمام ثانیه هایی که. فقط به اندازه ی. جانم را می گرفت. اینجای ماجرا سرم سوت می کشد. پن: این اثر یک اثر کارگاهی است که توسط من و همسرم( تبسم عابدینی ) نوشته شده است. نوشته شده در سه شنبه هجدهم فروردین ۱۳۸۸ساعت 11:38 توسط هانی شجاعی. مهم نیست.مگه نه؟
5 ثانیه به قتل عقربه -
http://www.shojaeehani.blogfa.com/post-10.aspx
با نام و یاد او. تنها دیوار اتاقم آبستن است. میخواهد پنج قلو بزاید. اما کلاغ لاف زد. که او ویار زغال دارد. پدرم پنج جفت کفش خرید. شاید کسی اتاقش حتی یک دیوار هم . دیشب ساعت برای چندمین بار پوسیده زایید. پرستارها با کمربند عقربههای ساعت را میبستند. من آبستن شده بودم. با سفره هفت سین. و در باغچهی حیاطمان ماهی قرمز کشت میکردم. بعد از نه ماه دردم گرفت. درخت سیب حیاطمان دیوانه بود. گاز که میزدم هلو بود. مادرم هم یک روز از همین درخت افتاد. توی سرش پوسیده بود. فقط پوسیده بود، سیاه سیاه. مادرم جوجهها را دوست داشت.
5 ثانیه به قتل عقربه -
http://www.shojaeehani.blogfa.com/post-12.aspx
با یاد و نام او. حرف تازه اگر یافتید براین دو اضافه کنید. زنده یاد حسین پناهی. سلام خیلی بده آدم زنده باشه ولی بمیره. اولش حتی یادم نمی اومد با چی شروع می کردم.امروز فرصت کردم بعد از چندین ماه سری به این خونه ی خراب شده بزنم. ولی باید برم چون وقت ندارم. الان دارم تو تهران زندگی می کنم. و تو این شهر لاشهر آدم فقط وقت داره که ببینه چقدر وقت کم میاره. من مردم .ولی دوست دارم زنده باشم. زنده یاد هانی شجاعی. نوشته شده در چهارشنبه دوم دی ۱۳۸۸ساعت 15:36 توسط هانی شجاعی. مهم نیست.مگه نه؟ سایت ادبی شمال ایران.
5 ثانیه به قتل عقربه
http://www.shojaeehani.blogfa.com/9101.aspx
با نام و یاد او. تو هم ز جنس منی با دقیقه درگیری. و پشت تاک و پس تیک جا نمی گیری. تو هم نیامده حتی، چنین میان خودت. به گل نشستی و در انتظار می میری. حضور واقعه در تو چنان معطل شد. که قبل از اینکه بیایی شبیه من پیری. شبیه من - نه، خود من! میان دغدغه های خودت زمین گیری. و خود دوباره ی خود می شوی و میدانم. که از دوباره ی این دور لعنتی سیری. گمان شهر بر این بود خیال در گذری. تو خود بزرگترین انتظار من بودی. اگر چه زود به سر آمدی. نوشته شده در شنبه نوزدهم فروردین 1391ساعت 21:42 توسط هانی شجاعی.
5 ثانیه به قتل عقربه -
http://www.shojaeehani.blogfa.com/post-11.aspx
با نام ویاد او. متولد می شوی به تیر. تا گلوله ی لای فقر. شکاف بین ماهی قرمز و. خنده های یک نهنگ را. تا درد مشترک اقیانوس و دریا. راه زیادی را به گریه نشسته ایم. هیج جای دنیا ورم نمی کند. مرگ را مدتی است. در آنجای زمین دفن کرده ام. که مادرت بی خیال حلوا شود. و تولد را میان پاهای پدر. برای لقمه ای که از گلویت پایین خواهد رفت سوت بکشد. راستی سوت زدن را بیاموز. شنیده ام از راه می رسم. نوشته شده در دوشنبه بیست و هشتم اردیبهشت ۱۳۸۸ساعت 13:11 توسط هانی شجاعی. مهم نیست.مگه نه؟ سایت ادبی شمال ایران.
5 ثانیه به قتل عقربه
http://www.shojaeehani.blogfa.com/8802.aspx
با نام ویاد او. متولد می شوی به تیر. تا گلوله ی لای فقر. شکاف بین ماهی قرمز و. خنده های یک نهنگ را. تا درد مشترک اقیانوس و دریا. راه زیادی را به گریه نشسته ایم. هیج جای دنیا ورم نمی کند. مرگ را مدتی است. در آنجای زمین دفن کرده ام. که مادرت بی خیال حلوا شود. و تولد را میان پاهای پدر. برای لقمه ای که از گلویت پایین خواهد رفت سوت بکشد. راستی سوت زدن را بیاموز. شنیده ام از راه می رسم. نوشته شده در دوشنبه بیست و هشتم اردیبهشت 1388ساعت 13:11 توسط هانی شجاعی. مهم نیست.مگه نه؟ سایت ادبی شمال ایران.
5 ثانیه به قتل عقربه
http://www.shojaeehani.blogfa.com/8608.aspx
با نام و یاد او. بادبادکها هوایی ام می کنند. تا فرقی نداشته باشد. که کجای خیابان ساعت چند شود. نوشته شده در یکشنبه بیستم آبان 1386ساعت 21:20 توسط هانی شجاعی. مهم نیست.مگه نه؟ سایت ادبی شمال ایران. سید محمد نوروزیان امیری.
5 ثانیه به قتل عقربه
http://www.shojaeehani.blogfa.com/8810.aspx
با یاد و نام او. حرف تازه اگر یافتید براین دو اضافه کنید. زنده یاد حسین پناهی. سلام خیلی بده آدم زنده باشه ولی بمیره. اولش حتی یادم نمی اومد با چی شروع می کردم.امروز فرصت کردم بعد از چندین ماه سری به این خونه ی خراب شده بزنم. ولی باید برم چون وقت ندارم. الان دارم تو تهران زندگی می کنم. و تو این شهر لاشهر آدم فقط وقت داره که ببینه چقدر وقت کم میاره. من مردم .ولی دوست دارم زنده باشم. زنده یاد هانی شجاعی. نوشته شده در چهارشنبه دوم دی 1388ساعت 15:36 توسط هانی شجاعی. مهم نیست.مگه نه؟ سایت ادبی شمال ایران.
5 ثانیه به قتل عقربه -
http://www.shojaeehani.blogfa.com/post-9.aspx
با نام ویاد او. این کلاغ پر، اون کلاغ پر. آدم بی اتفاق پر. پرسه ی عقربه روی. بی درخت بودن باغ پر. مرگ بن بست یه کوچه. خبر خنده ی یک مرد. آواز زن بی اجازه. ترس و تردیدا و لرزش. واسه مشق ذهن باغه. واسه قتل مشق جنبش. دشنه تو دیس کلاغه. دست پر فروغ شاعر. یه درخت بی بهانه ست. تخم پرستو. جوهر. انگشت. خبر خوش ترانه ست. نوشته شده در چهارشنبه بیست و ششم فروردین ۱۳۸۸ساعت 10:11 توسط هانی شجاعی. مهم نیست.مگه نه؟ سایت ادبی شمال ایران. سید محمد نوروزیان امیری.
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
20
تومعنای یه احساس قشنگی
تومعنای یه احساس قشنگی. بعد امتحانا از خجالت تون در میایم. این شب سر میشود. اما این شب کجا و آن شب کجا . هر وقت می گفت درست میشه. تمام نگرانی هام به یک باره رنگ می باخت. این بار اعتراااااااف نمیکنم،. افتخاااااار میکنم به داشتن فرشته ای بنام. به افتخار همه ی مامانا دست وجیغ وهورااااااااااااا. دست به صورتم نزن. نقاب خندانی که بر چهره دارم! سیل اشک هایم تو را با خود ببرد. من بمانم و تنهایی. خیلی وقت است که دیگر. سه شنبه 19 فروردین1393. می خواهم به دنیا بخندم. به پرواز برگ ها در باد،. باید بی رحم بود. آینکﮧ ...
** فرشته مارلیک **
دلنوشته های من 14 *. شبی که آوای نی تو شنیدم. چو آهوی تشنه پی تو دویدم. دوان دوان تا لبه چشمه رسیدم. نشانه ای از نی و نغمه ندیدم. تو ای پری کجائی که رخ نمینمائی. از آن بهشت پنهان دری نمیگشائی. من همه جا پی تو گشته ام. از مه مهر نشان گرفته ام. بوی ترا زگل شنیده ام. دامن گل از آن گرفته ام. تو ای پری کجائی که رخ نمینمائی. از آن بهشت پنهان دری نمیگشائی. دل من سرگشته تو نفسم آغشته تو. به باغ رویاها چو گلت بویم. بر آب و آئینه چو مهت جویم. تو ای پری کجائی. در این شب یلدا ز پی ات پویم. به خواب و بیداری سخنت گویم.
فرشته مهربون
یهو زندگی رو معنی می کنه برات. یهو میشه تموم دلخوشیت. یهو میشه تموم لحظه هات. یهو میشه تموم قشنگیای زندگیت. یهو میشه دلیل خنده هات. یهو میشه دلیل بودنت. یهو میشه دلیل نفس کشیدنات. بعد یهویی میره بی تو. یهو پشت پا میزنه به همه داشته هات. یهو میشه دلیل به باد رفتن آرزوهات. یهو میشه دلیل همه ی غصه هات . یهو میشه دلیل ریختن اشکات. یهو میشه تنها دلیل مرگ خواستنات. نوشته شده در ۹۲/۰۵/۳۰ساعت 9 توسط فرشته مهربون. روی سکوی کناره پنجره همه شب جای منه. چند ورق کاغذ ویک دونه قلم همیشه یار منه. دیگه بیداری شب عادتمه.
fereshtehmehraboon1.blogfa.com
ஐ ⁂فرشته مهربون⁂ஐ
ஐ فرشته مهربون ஐ. دفتر عشق كه بسته شد. دوست عزیز و قدیمی من. دوست بدار نه برای انکه دوستت بدارند. رابظه ای که مرده .مرده! تو را من تو کردم. گفتم ما به درد هم نمیخوریم. سلام دوستای گلم به وبلاگ فرشته مهربون خوش اومدید. امیدوارم لحظات خوبی رو داشته باشید. اگه دوست داشتید تبادل لینک داشته باشید حتما خبرم کنید منم با کمال میل میپذیرم. راستی با نظراتون منو خوشحال کنید. تاريخ : سه شنبه بیست و ششم شهریور ۱۳۹۲ 21:53 نويسنده : فرشته مهربون. دفتر عشق كه بسته شد. دفتر عشق كه بسته شد. دیدم منم تموم شدم. اگر کسی تو ر...
باید بنویسم
بگذار آدمها تا می توانند سنگ باشند تو از نژاد چشمه باش. درخشان عزیز با چهره ی خشن برام کامنت میذاره که یه چیزی بنویس. لیدی جان ببخش که دیگه نمی تونم از این به بعد بنویسم. وقتی اینجا شروع کردم به نوشتن با خیلیا آشنا شدم و از همتون یه چیزی یاد گرفتم باید از تک تکتون ممنون باشم، اما دیگه قرار نیست اینجا(! ادامه بدم نمیدونم دیگه دستم به نوشتن نمیره، فقط به رسم ادب اومدم یه جورایی اینجا ازتون خداحافظی کنم اما به وبلاگاتون سر میزنما فک نکنید رفتم که رفتم. آتوسا هنوز از دوران نامزدیش خیلی نگفته، خوشبخت باشی دختر.
تک دخترشهرسکوت
سلامتی اون سربازی که توپادگانه وموقع شام به دوست دخترش فکرمیکنه! امادختره شامو بایه پسردیگه تورستوران میخوره. ب سلامتی پسری که فهمیدعشقش بابهترین دوستش ازدواج کرده زنگ زد گفت:سلام زن داداش! سلامتی اونی که سیگارنمیکشه چون یه عمره داره. به سلامتی اون سربازی که اونقدرنامه دادتاعشقش عاشق پستچی شد. به سلامتی اونی که رفت وتنهام گذاشت ولی هنوزم تاریخ تولدش رمزگوشیمه . به سلامتی همه ی اونایی که دلشون هوای عشقشونوکرده. ولی جززانوهای غم چیزی واسه بغل کردن ندارن. روکردبه عشقش وگفت:عشقم منتظرم باش. ناقص بدنیا اومده !
یوسف نرجس باز اید به دوران غم مخور...
یوسف نرجس باز اید به دوران غم مخور. قیامت قامتو قامت قیامت قیامت می کند این قد و قامت بر قامت دلربای مهدی صلوات. مادر بودن سخت ترین و پرمشقت ترین کار دنیا است که. تا آخر عمر هم بازنشستگی ندارد. و تنها حقوقی که بابت آن طلب میکند اندکی عشق است،. مادرم تو را عاشقانه دوست دارم. و با تمام وجودم به تو عشق می ورزم. روز زن و ولادت حضرت مهتاب رو به هممممممگی تبریک میگم. ۹۴/۰۱/۱۸ ] [ 15:29 ] [ فرشته مولایی ] . گلها همه با اذن تو برخواستهاند. از بهر ظهور تو خود آراستهاند. مردم همه در لحظه تحویل. گفتم و او گفت.
فرشته ای با بالهای شکسته
فرشته ای با بالهای شکسته. یکشنبه هفتم اسفند 1390 توسط فرشته. آلبوم جدید محسن نوروزی. سلام دوستای عزیزم ممنون میشم اگه آهنگ های این خواننده رو گوش بدید و نظر خودتونو درمورد صدا،تنظیم،شعر،عکس بنوسیدید به نظر من که صدای متفاوتی داره نظر شما چیه؟ لطفا توی این نظرسنجی شرکت کنید. برای دانلود موزیک روی عکس کلیک کنید. یکشنبه هفتم اسفند 1390 توسط فرشته. دلم کسی را می خواهد که دوستم داشته باشد . شانه هایش را برای گریستن وسینه اش را برای نهادن سرم و. چشمانش را برای خالی نمودن غم هایم می خواهم . دل مرا بخوان به سوی ...
『濡れた身体が色っぽい風俗嬢』
もちろん手だけで最後まで至った訳じゃないですしどちらもとっても上手だったんですけど、あの絶妙な手加減はまさに テクニシャン だなと 笑 ローションを使っている訳ではないのにあれだけ気持ち良かったのは、上手だったからなのもありますけど彼女が醸し出す雰囲気がそうさせたのかもしれないですね。