FERMESK.TK

fermesk.blogsky.com

دل نوشته های یک مرد تنها

http://www.fermesk.blogsky.com/1393/01/25/post-35

دل نوشته های یک مرد تنها. دوشنبه 25 فروردین 1393. باز منم تنها وکوله باری از حسرت. باز دلم رسوا و در حس و حال غفلت. کوله باری از حرس برام بجا گذاشت. درد داشت، زجر داشت، مرگ داشت. آغازیست برای مردن من. رفتن تو پایانیست برای خندیدن من. رفتن تو، رفتن تو، رفتن تو. روزی که تو میری من میرم،من میمیرم. و با نبودت در مرگ خودم هر لحظه مرگ نه! که تنهایی تنها دردیست که تنهام نمیذاره. تعداد بازدید ها: 8233. تمام حقوق این وبلاگ و مطالب آن متعلق به دل نوشته های یک مرد تنها. This Template By : Theme-Designer.Com.

fermesk.blogsky.com

دل نوشته های یک مرد تنها

http://www.fermesk.blogsky.com/1392/12/14/post-31/داغونم

دل نوشته های یک مرد تنها. چهارشنبه 14 اسفند 1392. حالم اصلا جای خودش نیست. آخ چقدر امشب دلم. آخ چقدر امشب دلم. آخ چقدر امشب دلم. قرص اعصاب خوردن رو یاد گرفتم. مزه سر دردم رو آرام اما مداوم می چشم. می شد خلا مغزم را جوری پر کنم. پلهای پشت سرم رو خراب نمیکردند. به خود بخت برگشته ام نیشخند میزنم. که تا میدیدم یه چیزی رو خورد میکردم. که بارها و بارها بر خدا میزدم. اذیتت میکنم اما تو بیشتر اذیتم کردی. پشتت رو خالی می کنم اما تو اصلا پشتم رو نگرفتی. دوست دارم اما دوسم نداری. چرا این همه بلا رو سرم میاری.

fermesk.blogsky.com

دل نوشته های یک مرد تنها

http://www.fermesk.blogsky.com/1392/12/23/post-32/بد-جور-تنهام

دل نوشته های یک مرد تنها. جمعه 23 اسفند 1392. باز مثل قدیم حبس در اتاقم. حال و احوال دلم نوشتنی نیست. حتی دیدنی هم نیست. فقط خودم میدونم چه مرگمه. اما دوایی برای دردم نیست. گریه هم دیگه آرومم نمیکنه. کارم شده نیشخند زدن به زمین و زمان. اما کجاست دوای این دلتنگیم. اما کجاست دوای این تنهایی. تا ابد غمگین می مونم. تعداد بازدید ها: 8238. تمام حقوق این وبلاگ و مطالب آن متعلق به دل نوشته های یک مرد تنها. This Template By : Theme-Designer.Com. مرجع راهنمای وبلاگ نویسان.

fermesk.blogsky.com

دل نوشته های یک مرد تنها

http://www.fermesk.blogsky.com/1392/12/27/post-33/تحقیر

دل نوشته های یک مرد تنها. سهشنبه 27 اسفند 1392. تو دنیا کسی هست اندازه ی من تحقیر بشه؟ بزرگ و کوچک مثل یه آشغال میبینند منو. به هر دری که میزنم در به روم باز میشه اما. اما تا میخوام برم تو در محکم به روم بسته میشه. گه گاهی هم چند تا تف به روم پرت میشه. آخه خدا مگه من چیز زیادی خواستم ازشون؟ مگه چیز زیادی ازت خواستم؟ تنها درد من اینه که تنهام. نه آغوش گرم میخوام و نه قربون صدقه. فقط محتاج یه زرره توجهم. محتاج یه کم آرامش. خدا تحقیر آدم رو به جاهای کثیفی میکشونه. فردا نگی این همه کثافت چیه وصله ت شده.

fermesk.blogsky.com

دل نوشته های یک مرد تنها

http://www.fermesk.blogsky.com/1393/01/10/post-34/روزهای-بی-تو

دل نوشته های یک مرد تنها. یکشنبه 10 فروردین 1393. تو رفتی از پیشم. هر شب اشکی درویشم. میکنه، شکل شهری از شیشه م. بیخوده، شانسی اون پیشم بمونه. تا بیخ ریشم نشونه. که دیشب پیشم بودی تو رویایی از شور و شوق و شادی. تو می تونی بمونی تا تمام تخیلهام رو بکنم تسکین تنهایی هایی که بهم دادی. خورده قلم به جرمی احتمالی. به قلبت رشوه دادی. بکنه قلبی که جز خواستن تو توش نبودش گناهی. زندگیمم سر سپرد به قصه بافی. قصه از احساسی که مثل ساتور بزنه به کسی که می خواست تو خاطراتش تو باشی. من یه لاشی شدم. و تو خیابون خودم.

fermesk.blogsky.com

دل نوشته های یک مرد تنها

http://www.fermesk.blogsky.com/1393/08/17/post-45/قلبم

دل نوشته های یک مرد تنها. شنبه 17 آبان 1393. آیی بدجر درد داره. خدا خدا خلاصم کن. جان کی قسمت بدم خلاصم میکنی؟ آخه قربونت کجا مشغولی؟ اون عزراییلتو چند دقیقه بفرست پیش ما. همیشه هربار که خوردم زمین بلند شدم. بارها نخواستم بلند شم و بعد ی مدت باز رو پام ایستادم. اما خدا دیگه پاهامو نمیتونم حس کنم. آخه چجوری بلند شم هاااا؟ خدا این اشکام داره آبرومو میبره. همه جا جلو هرکی که باشه سر ریز میشه. خدا خدا جون خواهش میکنم لطفا. نفس کشیدن واسم سخته. رهام کن از این درد. حداقل اونجا درد روحی ندارم. دستم به دامنت خدا.

fermesk.blogsky.com

دل نوشته های یک مرد تنها

http://www.fermesk.blogsky.com/1393/10/01/post-46/یلدایی-که-رفت

دل نوشته های یک مرد تنها. دوشنبه 1 دی 1393. یلدایی که طولانیترین وصال رو با تنهاییم داشتم. سکوت مطلق اما پر از زجه. منی که همه ی جشن های زندگیم رو تنهایی سر کردم. منی منگ، پشت به قالی، رو بی دیوار، دیوانه وار به خود بی کسم خندیدم. منی که اشکهایم را شمردم بلکه خوابم ببره. یلدایی از ثانیه ی شروعش تا پایان غم انگیز فقط و فقط دود. یلدایی که ریه هام رو دستش سپردم و جز سیاهی چیزی نصیبم نکرد. یلدایی طولانیترین حس تنهاییم را نصیبم کرد. تعداد بازدید ها: 8240. This Template By : Theme-Designer.Com.

fermesk.blogsky.com

دل نوشته های یک مرد تنها

http://www.fermesk.blogsky.com/1393/01/26/post-36

دل نوشته های یک مرد تنها. سهشنبه 26 فروردین 1393. این مدت انقدر بغضم بالا پایین کرده که ماهیچه های گلوم حسابی عضلانی شده. یه پا بدن سازم واسه خودم. دیگه حتی شبها هم قاطی پاتی می خوابم. دیگه هیچ حسی واسم باقی نمونده. وقتی میگم هیچ حسی یعنی هیچ! با اینکه همه شعرام درد دل واقعی خودمه اما این یکی رو خودمونی می نویسم تا غریبی نکنی! دلم درد داره، درد، میفهمی؟ وقتی میگم گلوم بغض داره واقعا بغض داره، اونم خفن و بدون که دروغکی نیست. قبلنا با گریه رفع میشد. اما انگاری دائمی شده. دیگه اون آدما خوش اخلاق سابق نیستم.

fermesk.blogsky.com

دل نوشته های یک مرد تنها

http://www.fermesk.blogsky.com/1393/02/02/post-37

دل نوشته های یک مرد تنها. سهشنبه 2 اردیبهشت 1393. فروردین رو یادم میمونه. روزی که از هم پاشیدم. روزی که درد کشیدم. روزی خون گریه کردم و کسی ندیدم. اونم رفت مثل همه اونایی که رفتند و ولم کردند به حال خودم. تاریخ مصرفم تموم شده افتضاح. رفتن تو من رو کشت.به خاطرت رو پام وایسادم. رفتن دوباره ت زمین گیرم کرد. و رفتن اون باعث شد فلج بشم. از این ور دوری عذاب آور تو و از اونور . سفیدی چشام حالا دیگه سرخه. دود شده تنها پاره تنم. و خنجرهایی که نمیتونم از پشتم بکنمشون تا ابد وصله ی جانم شده. بد جور رو دست خوردم.

fermesk.blogsky.com

دل نوشته های یک مرد تنها

http://www.fermesk.blogsky.com/1392/11/22/post-28/شمعی-سوخته

دل نوشته های یک مرد تنها. سهشنبه 22 بهمن 1392. باز تمامی خاطرات برایم زنده شده. خاطره هایی خوش از گذشته هایی تلخ. دلم می خواهد از سپیده دم تا قعر شب گریه کنم. اما نمی گذارد این بغض بی مروت من. شمعی کوجک را با تمامی وجودم روشن کرده ام. ساعتی ست که بر ان خیره شدم. نیستی و من همچون این شمع از نبودت دارم می سوزم. کمی بر شعله های درونم خیره شو. ببین چگونه آتش زره زره آبم می کند. کاش این شمع لعنتی وجودم را خاموش میکردی. همه ی وجودم سوخته. فقط زره ای ازم باقی مانده. به خودم قول دادم که عوض نشوم.