fghaffaari.blogfa.com

xerxesi.blogfa.com

خش خش

http://xerxesi.blogfa.com/8909.aspx

خش خش خشا در خشاخش خشکی خشکه های خشک خشن خشگل. یادداشت های یک استعداد درک نشده. گروه كوه دانشكده فيزيك. تازه می فهمم که چقدر من احمقم. معنی خیلی چیز ها رو نمی دونم و نخواهم دونست . چه ساده می شه دروغ گفت! چه دنیای پر تزویری که همش به خاطر یک لحظه پوچ خالی میشه. شاید به تنها چیزی که دلم خوشه باید اعتنا کنم. پن : بلد نیستم ببخشید ، ما عوامیمو شما خواص ، بگذار در حماقتمان بمانیم. نوشته شده در جمعه نوزدهم آذر 1389ساعت 12:48 توسط خشا. Powered By BLOGFA.COM.

nezh.blogfa.com

گام

http://www.nezh.blogfa.com/8710.aspx

تا شقایق هست زندگی باید کرد! بعضی موقع ها یه کارایی می کنه که از نظر خیلی ها اشتباهه! شاید چون دلیلش رو نمی دونیم.شاید چون اصلا نباید دلیلش رو بدونیم.چون باهاش نبودیم و نزیستیم.قبولشون نداره.کارهاشو نه بلکه اون آدم ها رو قبول نداره. اسم این کار ها رو بچگی نمی ذاره.وابستگی هم نمی ذاره.شاید یه جورهایی اسم عامل این کارها رو خستگی میدونه. از همون واقعیت هایی که ته دلشه اما نمی تونه بگه؟ نه این که روش نمیشه بگه! نمی گه چون نمی تونه بگه! یاد نگرفته که چطوری باید با زبون ماها حرف بزنه! از این شرایط خوشحاله گاهی...

nezh.blogfa.com

گام

http://www.nezh.blogfa.com/8809.aspx

تا شقایق هست زندگی باید کرد! ان قدر تورودیده و پیشت بوده، که وقتی یه متنی رو که تو نوشتی می خونه، میدونه اگه خودت بخوای بخونیش ،قیافت چه شکلی میشه.صدات چه جوری میشه.و ته نگاهت چی رو میخواد بگه. حرف زدنتو دوس داره.خیلی.حتی بیشتر از" وجود خودت".اما کور خوند ه. امکان نداره خودشو حبس کنه! نوشته شده در جمعه بیستم آذر ۱۳۸۸ساعت 21:14 توسط نژ. ۱خیلی نزدیک نشو.از دست میره! ۲هیچوقت در یه لحظه نمی تونم هم به مادرم فکر کنم هم به پدرم.فقط یکیش میشه. ۳فقط صدام کن .چند روز میمونم. انجمن کوهنوردی دانشجویان دانشگاه تهران.

nezh.blogfa.com

گام

http://www.nezh.blogfa.com/8808.aspx

تا شقایق هست زندگی باید کرد! دارم به این فکر می کنم که اگه آینه ها memory داشتن چی می شد! نوشته شده در جمعه بیست و نهم آبان ۱۳۸۸ساعت 18:47 توسط نژ. مهر تصرف نمی کند و به تصرف در نمی آید.زیرا که مهر بر پایه مهر پایدار است. به نظرم دلنشین ترین حرفیه که جبران خلیل جبران زده. یه جواب قشنگ واسه وقتایی که چشمامونو می بندیم و تا حلق تو احساس فرو میریم. نوشته شده در چهارشنبه بیستم آبان ۱۳۸۸ساعت 20:12 توسط نژ. یکی از آرزوهام اینه که یه روزی بشه زانو رو هم مثل کلیه پیوند زد. انجمن کوهنوردی دانشجویان دانشگاه تهران.

nezh.blogfa.com

گام

http://www.nezh.blogfa.com/8901.aspx

تا شقایق هست زندگی باید کرد! جمعه ای که فرق میکنه! امروز اولین باری بود که گفتم:"کاش بارون نمی بارید.کاش هوا صاف بود.". همیشه از هوای صاف و آفتابی بدم میاد.اما امروز که بارون بارید انگار همزمان با ترکیدن بغض آسمون بغض منم ترکید.دلم می خواست کوه باشم.تا اون جایی که بشه با خودم حرف بزنم. اصلا احمقانه ترین کار ممکن تو روزای تعطیلی رد کردن رفتن به کوهه.یعنی باید خیلی احمق باشی وقتی این تصمیم رو می گیری.یعنی باید مثل امروز من باشی. کاش امروز کوه بودم تا جمعه ای ساخته نمی شد که وداع تو تلخش کنه. همین دور و برا.

nezh.blogfa.com

گام

http://www.nezh.blogfa.com/8711.aspx

تا شقایق هست زندگی باید کرد! واقعا چه جالبه وقتی به تضاد های در اسم فکر می کنی. اسمش اینه که سیاه و سفید در تضادن. اما چه جالب میشه وقتی می بینی نیست. چه مرز نازکی بین اینا هست. بین مهر و بی مهری.بین شب و روز.بین بودن و نبودن.بین ساده و پیچیده.بین همه چی و هیچی . خیلی راحت به هم تبدیل میشن.خیلی! نوشته شده در یکشنبه سیزدهم بهمن ۱۳۸۷ساعت 18:26 توسط نژ. انجمن کوهنوردی دانشجویان دانشگاه تهران. همین دور و برا. همه چیز و هیچ چیز. زندگی شاید همین باشد! نمایی از افکار نخ نما شده. نامه هایی به باد.

nezh.blogfa.com

گام

http://www.nezh.blogfa.com/8803.aspx

تا شقایق هست زندگی باید کرد! هموطن برخیز و عزم کار کن. دوم خرداد را تکرار کن. ای همنوع من باری دیگر. و به ارزشت بیندیش! رای خاموش چیزی جز بی فکری نیست! تو که برای خودت ارزشمندی رایت را به جنبش در آور. من به میر حسین موسوی رای می دهم چون هویتم را دوست دارم. رای من و رای تو و رای ملتمان جنبشی بزرگ است.بر پا خیز همنوع من! نوشته شده در سه شنبه نوزدهم خرداد ۱۳۸۸ساعت 12:56 توسط نژ. چیز هایی که هرروز می بینم. چیزهایی که هرروز می بینیم. اما ساکتیم در حالی که میدانیم سکوت نشان رضایت است! همین دور و برا.

nezh.blogfa.com

گام

http://www.nezh.blogfa.com/8811.aspx

تا شقایق هست زندگی باید کرد! تهران شهر گربه های یک چشمی است که با کلاغ ها هم زیست شده اند(البته جبرگونه). نوشته شده در جمعه بیست و سوم بهمن ۱۳۸۸ساعت 20:34 توسط نژ. دستم رو دراز کردم.فقط یه خورده دیگه کافی بود دستمو دراز کنم تا دستم بهش برسه.فقط یه کم.می تونستم این کارو بکنم.اما نکردم.پشیمون شدم.پشیمون! نوشته شده در شنبه هفدهم بهمن ۱۳۸۸ساعت 18:55 توسط نژ. انجمن کوهنوردی دانشجویان دانشگاه تهران. همین دور و برا. همه چیز و هیچ چیز. زندگی شاید همین باشد! نمایی از افکار نخ نما شده. نامه هایی به باد.

nezh.blogfa.com

گام

http://www.nezh.blogfa.com/8810.aspx

تا شقایق هست زندگی باید کرد! تحمل در بسته اتاقش خیلی سخت است! اما خودش آن را دوست دارد.سعی می کنم من هم! نوشته شده در چهارشنبه بیست و سوم دی ۱۳۸۸ساعت 20:59 توسط نژ. همیشه عنوان برای مطلب پیدا کردن سخت است! دیگر خیلی چیزها به دست فراموشی سپرده شده. تا جایی که ناتانائیل ها هم فرار کرده اند! دیگر خیلی دیر شده برای دلجویی شان! حتی خیلی بی فایده است ثبت حضور لحظه ای شان. دلیل اتفاقات مذکور منم و من! نوشته شده در دوشنبه چهاردهم دی ۱۳۸۸ساعت 21:15 توسط نژ. این که خیلی حال به هم زنه. خون تا حالا دادی؟

nezh.blogfa.com

گام

http://www.nezh.blogfa.com/8807.aspx

تا شقایق هست زندگی باید کرد! دیگه تحمل حرف نزدن رو ندارم. دیگه نمیخوام وقایع سنگین رو ببینم و دم نزنم. دیگه خسته شدم از این که حتی با خیال راحت نمیتونم سوار تاکسی بشم. دیگه حالم به هم میخوره از آدمایی که بعد از یه مدت دوستی ساده باهات چیز بیشتری طلب می کنن ازت و اگه جوابشون رو ندی تنهاتر از قبل میشی.اما بازم ترجیح میدم تنها باشم اما آزاد. دیگه بریدم از نگاه های مردم تو خیابون و متلک انداختنای یه سری آدم ضعیف النفس. دیگه حتی لبخند زدن هامو کنترل می کنم. بازم چسب روی دهنمه و همه ی اینا حرفای ذهنم بود.