GANDOMBANOO.BLOGFA.COM

tarda.blogfa.com

خاطره ها - کبودی لبها

http://www.tarda.blogfa.com/post-4.aspx

شاید اینجا کافه ای است که یک فنجان قهوه با یک شعر شما را مهمان می کند. بوسه هايم را پس بده. تا كبودي لبهايت سرخ شود. بوسه هايت را پس ميدهم. تا سرخي لبهايم سياه شود. عمر رفته ام را پس بده. تا پاييز شوم ، زرد شوم، بميرم. عمره رفته ات را پس ميدهم. تا بهاري دوباره شوي. نوشته شده در یکشنبه بیست و نهم آبان ۱۳۹۰ساعت 16:55 توسط تاردا. سید مهدی موسوی(شعر پست مدرن).

tarda.blogfa.com

خاطره ها

http://www.tarda.blogfa.com/9004.aspx

شاید اینجا کافه ای است که یک فنجان قهوه با یک شعر شما را مهمان می کند. حال ما خوب است. حال من خوب است. گم شدن گاه به گاه خیالی دور. به آن شادمانی بی سبب میگویند. عمری باقی بود طوری از کنار زندگی میگذرم. کسی در سینه بلرزد و نه این دل ناماندگار بی درمانم. تا یادم نرفته بنویسم. دیشب در خوابم سال پر. و پائیزی نیامده را دیدم. با من کنار پنجره بمانی، باران ببارد. که رفتن راز غریب زندگیست. پیش از اینکه باران ببارد. همیشه پر از هوای تازه باز نیامدن است. انگار که تعبیر همه رفتن ها. بمانم، در را پشت سرت ببند.

tarda.blogfa.com

خاطره ها -

http://www.tarda.blogfa.com/post-12.aspx

شاید اینجا کافه ای است که یک فنجان قهوه با یک شعر شما را مهمان می کند. نه قطاري كه تو را مي برد. نه ريل هاي آهني. نه هم كوپه هاي تو. تو، با خود چه مي بري. هم كوپه هاي تو. نشسته اند و با تو از شهري سخن مي گويند كه مي روي. هم كوپه هاي تو. تو مي روي و تمام مرا مي بري. هر چه گشتم شاعر اين شعر زيبا را نيافتم اگر كسي اسم شاعر را ميداند برايم بنويسد). تنهايي يعني تو كه نميداني بي من چقدر تنهايي (مهديه لطيفي). اين روزها عجيب خسته ام دلم :هواي تازه: شاملو مي خواهد. سید مهدی موسوی(شعر پست مدرن).

tarda.blogfa.com

خاطره ها

http://www.tarda.blogfa.com/9103.aspx

شاید اینجا کافه ای است که یک فنجان قهوه با یک شعر شما را مهمان می کند. روزی پدرم پرسید برایت از خدا چه آرزویی بکنم گفتم آرزو کن نیازمند خدا باشم اما آرزویی نداشته باشم. پدر گفت: انسان به آرزو زنده است و روزی که هیچ آرزویی نداشته باشی مرده ای و فقط معنای مرگ را نمی دانی. حالا روزهای می گذرد دلم پر می شود از آرزو ها و رویاهای قشنگ میرسم نمیرسم مهم نیست فقط دلم بی آرزو نیست. پس هنوز زنده ام. برایت رویاهایی آرزو میکنم تمام نشدنی. که از میانشان چندتایی برآورده شود. برایت آرزو میکنم که دوست داشته باشی. آقای دی...

seqatrekhun.blogfa.com

كاش عشق را زبان سخن بود... - مرا دوست بدار...

http://www.seqatrekhun.blogfa.com/post/22

كاش عشق را زبان سخن بود. به مناسبت سالروز تولداحمدرضا احمدی. خورشید آفتابی که می شود. مه آرام آرام رخت بر می بندد. من اشک هایم را به سویی پرت می کنم. و به اتاق باز می گردم. به اتاقی که به شب. تاريخ سه شنبه سی ام اردیبهشت 1393ساعت 0:10 نويسنده نرگس عظيمي. به سوره های رسولان سرشکسته پناه آورد؟

riranima.blogfa.com

شعر

http://www.riranima.blogfa.com/8912.aspx

زندگی جنگ ودیگر هیچ. در جاده ای مه آلود. روی زبان مادر بزرگ. پیش از پایان داستان. به خواب می روند؟ چو صبح ان جا که من پرواز دارم. قفس با بال توام آفریدند. فرقی به حال سایه هامان نمی کند. جاده ات را دوست دارم. با پسرک تمشک فروش کنارش. با پیچ گردنه های خطرناک. دور بازو هایم می پیچد. که در شیب تندش. برایمان آواز می خوانند. و لب به لب ساحل نزدم. نشد که در هم شنا کنیم. تصویر تازه ای میشوم. دو چرخه ای بی باد. به دیوار خانه ات. قرار به چاپ پانز دهم بود. بارانیت را تنت کردی. و چتر به دست. رد شدی از واژه ها.

riranima.blogfa.com

شعر - و من هربار دیر رسیدم...

http://www.riranima.blogfa.com/post-6.aspx

و من هربار دیر رسیدم. بعد از گذشت مدتها آمدم. عذر می خواهم از تمام کسانی که در این مدت مرا یاد کردند. به زلزله زدگان با اشک و اندوه. برف پاهای لطیفی دارد. از خیابان ها میگذرد. پاهی لطیفی دارد برف. آرام آرام می آید. و همه چیز را میپوشاند:. و مردمی که دز خیابانها خواب می دیدند! و زیر خروارها مرگ صدایت را گم میکنم. هنوز سگی پارس نمیکند. و کسی نمیداند که ما مرده ایم. یک دقیقه بیدار شو. نوشته شده در شنبه هشتم مهر ۱۳۹۱ساعت 15:25 توسط خورشید. دکتر سید مهدی رزاقی.

riranima.blogfa.com

شعر

http://www.riranima.blogfa.com/9003.aspx

در آستانه فصلی سرد. نوشته شده در یکشنبه هشتم خرداد ۱۳۹۰ساعت 9:56 توسط خورشید. کار شاعر منعکس کردن اشیا در آینه ذهن خود است. نوشته شده در شنبه هفتم خرداد ۱۳۹۰ساعت 16:0 توسط خورشید. برای بیدلم بیدل خورشیدی ها. سرباز زخم خورده ای است. که به خانه می اندیشد. و دختری با چارقد قرمز. تکه تکه می شوند. و راه خانه را گم می کنند. نوشته شده در شنبه هفتم خرداد ۱۳۹۰ساعت 13:21 توسط خورشید. دکتر سید مهدی رزاقی.

riranima.blogfa.com

شعر

http://www.riranima.blogfa.com/9107.aspx

و من هربار دیر رسیدم. بعد از گذشت مدتها آمدم. عذر می خواهم از تمام کسانی که در این مدت مرا یاد کردند. به زلزله زدگان با اشک و اندوه. برف پاهای لطیفی دارد. از خیابان ها میگذرد. پاهی لطیفی دارد برف. آرام آرام می آید. و همه چیز را میپوشاند:. و مردمی که دز خیابانها خواب می دیدند! و زیر خروارها مرگ صدایت را گم میکنم. هنوز سگی پارس نمیکند. و کسی نمیداند که ما مرده ایم. یک دقیقه بیدار شو. نوشته شده در شنبه هشتم مهر ۱۳۹۱ساعت 15:25 توسط خورشید. دکتر سید مهدی رزاقی.

riranima.blogfa.com

شعر - خورشید ها تازه میشوند

http://www.riranima.blogfa.com/post-5.aspx

خورشید ها تازه میشوند. درسته که خیلی تنبلی کردم ولی این بار با دست پر اومدم . اومدم خونتون برای خواستگاری و از این حر فهای اینطورکی! با دو شعر و یه مثلن مطلبی برای داستان. ترانه که تو باشی. رقص چه کاره است که به میان نیاید. و پیراهنم را نچرخاند؟ و باد چه کاره. که کلبه هایش را سوی دست های من نسازد. و از کمر گاهم به مزارع گندم. و سفره های نان داغ نرسد؟ ترانه که تو باشی. زمین را روی انگشت هایم میچرخانم. وتا آخر دنیا پا میزنم! در شبی که پشت پنجره. که نیمه ی مرداد است. در جنوبی ترین نقطه ی نفس هامان!