
GHAAASEDAK.WORDPRESS.COM
قاصدک | هان! چه خبر آوردی…؟هان! چه خبر آوردی...؟
http://ghaaasedak.wordpress.com/
هان! چه خبر آوردی...؟
http://ghaaasedak.wordpress.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Thursday
LOAD TIME
0.2 seconds
16x16
32x32
PAGES IN
THIS WEBSITE
17
SSL
EXTERNAL LINKS
1
SITE IP
192.0.78.13
LOAD TIME
0.181 sec
SCORE
6.2
قاصدک | هان! چه خبر آوردی…؟ | ghaaasedak.wordpress.com Reviews
https://ghaaasedak.wordpress.com
هان! چه خبر آوردی...؟
مگه من چی گفتم؟ | قاصدک
https://ghaaasedak.wordpress.com/2011/09/06/مگه-من-چی-گفتم؟
چه خبر آوردی…؟ Laquo; دوباره زندان. مگه من چی گفتم؟ سپتامبر 6, 2011 بدست فاطمه فنائیان. چهارتایی نشستهایم دور میز آشپزخانه. من به لطف لبتاب و آن سه تا به یمن حضورشان. برای یکی از بچهها خواستگار آمده، از آن مدلهای سنتی که دوست ما تا حالا سه چهار بار بیشتر او را ندیده و حالا مانده چه کار کند. هر کس تزی میدهد و نسخهای میپیچد:. 8211; بابا ازدواجهای سنتی همیشه بهتر جواب داده! 8211; چرا چرت میگی؟ ندیده و نشناخته که نمیشه با کسی ازدواج کرد. بگو حداقل دو سال باید نامزد باشیم. هیجانزده میشوم و میگویم: راست میگه!
ژوئیه | 2011 | قاصدک
https://ghaaasedak.wordpress.com/2011/07
چه خبر آوردی…؟ Archive for ژوئیه 2011. شد چهار سال تمام. On ژوئیه 5, 2011 Leave a Comment. شد چهار سال تمام چهار سالی که لحظهلحظهاش را به خاطر دارم و با این حال به چشم به هم زدنی گذشته انگار. حالا شد چهار سال تمام که میان خنده و شادی و همهمه و موسیقی، سقف خانهمان یکی شد دلهامان که خیلی پیشتر یکی شده بود. شد چهار سال تمام و من فکر میکنم اگر تو نبودی، اگر تو و صبوریات نبودید، اگر تو و مهربانیات نبودید هرگز این آرامش چنین یله نمیداد توی زندگیام. Read Full Post ».
دوباره زندان | قاصدک
https://ghaaasedak.wordpress.com/2011/08/23/دوباره-زندان
چه خبر آوردی…؟ به حقوق فرنود دارد تجاوز مي شود. مگه من چی گفتم؟ اوت 23, 2011 بدست فاطمه فنائیان. وحید هم دوباره پیوست به زندانیها، آن هم درست در روز تولد مهدیه. خواستههایم آنقدر تقلیل یافته شده، که از صبح مدام فکر میکنم کاش دست کم یک روز ملاقات حضوری در هفته داشته باشند، کاش بگذارند روز تولد مهدیه که امروز است، یا روز سالگرد ازدواجشان که دو روز دیگر است هم را ببینند. انگار که آزادی رویای محالی شده برایم، دلم غصه دارد، خیلی زیاد :(. نوشته شده در Uncategorized. پاسخی بگذارید لغو پاسخ. درحال اتصال به %s.
اوت | 2011 | قاصدک
https://ghaaasedak.wordpress.com/2011/08
چه خبر آوردی…؟ Archive for اوت 2011. On اوت 23, 2011 Leave a Comment. وحید هم دوباره پیوست به زندانیها، آن هم درست در روز تولد مهدیه. خواستههایم آنقدر تقلیل یافته شده، که از صبح مدام فکر میکنم کاش دست کم یک روز ملاقات حضوری در هفته داشته باشند، کاش بگذارند روز تولد مهدیه که امروز است، یا روز سالگرد ازدواجشان که دو روز دیگر است هم را ببینند. انگار که آزادی رویای محالی شده برایم، دلم غصه دارد، خیلی زیاد :(. Read Full Post ». به حقوق فرنود دارد تجاوز مي شود. On اوت 5, 2011 9 Comments. Read Full Post ».
ژوئن | 2011 | قاصدک
https://ghaaasedak.wordpress.com/2011/06
چه خبر آوردی…؟ Archive for ژوئن 2011. On ژوئن 3, 2011 Leave a Comment. مادربزرگ رفت. حالا دو روز از رفتناش گذشته و من هنوز نمیتوانم باور کنم که دیگر هرگز به من نخواهد گفت: «بعد از هر نماز برات دعا میکنم که غریب دلشاد باشی ن ن ه.». خاطراتام با مادربزرگ از کودکی تا یک سال و نیم پیش که برای آخرین بار بوسیدمش، تا چند روز قبل از رفتناش که تلفنی با او حرف زدم، مثل نوار از جلوی چشمهایام میگذرد و حتی اشک هم نمیتواند درخشانی آن لحظهها را به چشمام تار کند. Read Full Post ».
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
17
قاصدک
در تاریکی چشمانت را جستم. در تاریکی چشم هایت را یافتم. و شبم پر ستار شد. در تاریکترین شب ها،دلم صدایت کرد. و تو با طنین صدایم به سوی من آمدی. با دست هایت برای دست هایم آواز خواندی. برای چشم هایم با چشم هایت. برای لب هایم با لب هایت. با تنت برای تنم آواز خواندی. من با چشم ها و لب هایت انس گرفتم. با تنت انس گرفتم. چیزی من فروکش کرد. چیزی در من شکفت. من دوباره در گهواره کودکی خویش. و لبخند آن زمانیم را باز یافتم. شک لانه کرده بود. چون چشمه ای به سوی من جاری شد. و من تازه شدم من یقین کردم. من با بدی قهرم.
๑۩۞۩๑ ★غمهای من تنها★๑۩۞۩๑
๑ ๑ غمهای من تنها ๑ ๑. ๑ ๑ خزانم چه طولانی شده ๑ ๑. خسته ام از این همه قولی که دادم و عمل نکردم. خسته ام از اینکه به اندازه ی یک مورچه حتی سودی ندارم. دیگه از قول دادن و عهد بستن هم خسته ام. نوشته شده در دوشنبه 17 اسفند1388ساعت 14:39 توسط سحر. اینجا زندگی نمیکنم نفس میکشم. یه مدتیه دوباره زندگیم رفته تو هم. روزام باز داره سخت میگذره. باز دارم میرم تو سکوت. خدایاخدایا.خیلی.بیخیال بابا. وای خدا چرا این جوریم. بعضی کارا یا اتفاقا انگار باید بشه . خود به خود همه چی دست به دست هم میدن . وسیله ها ،. نوشته شده ...
Blog de Ghaaani - La Cerise Sur Le Ghetto * - Skyrock.com
Mot de passe :. J'ai oublié mon mot de passe. La Cerise Sur Le Ghetto *. On S'calme les Arabes *. Mise à jour :. Abonne-toi à mon blog! Ce blog n'a pas encore d'articles. Poster sur mon blog.
برگی که ورق خورد...
برگی که ورق خورد. بازگشتی نیست بر این راه نیمه طی شده. غزلی از محمد علی بهمنی. هنر در حد تیم ملی! فروش کتابهای مدرسان شریف رشته مدیریت اجرایی. یکی مثل دیگران مهراوه. زندگی بی غم نمیشه رهام. مجله ادبی و فرهنگی سه نقطه. جنایت های غیر حرفه ای. یادداشت های یک معلم پونه. از همینجا خواستم از همه دوستانی که منو مورد لطف خودشون قرار میدن و به وبلاگ من سرک میکشن عذرخواهی کرده و عرض کنم بنده از همون اوایل شروع به تحصیل املای خیلی خوبی نداشتم و تقریبا در حد افتضاح به سر میبردم. با تشکر نویسنده بی سواد وبلاگ! امروز ...
آموزش بافتنی لباس کودکان
آموزش بافتنی لباس کودکان. بافت نوزاد , بافت پتوی نوزاد , آموزش بافت پتوی نوزاد , دانلود آموزش بافتنی , آموزش بافتنی با میل , آموزش تصویری بافتنی , آموزش. آموزش بافتنی لباس کودکان طرح ژاكت پاییزه. چهارشنبه 10 مهر 1392. آموزش بافتنی لباس کودکان طرح ژاكت پاییزه. به هر تعداد که یخاهیم دانه سر انداخته و ایتدا 4 تا 5 سانت کشبافت میبافیم حالا میتوانیم 1 دانه اززیر 1 دانه از رو ببافیم یا کشبافت دو تایی که 2 دانه از زیر و 2 دانه از رو هست. اگر بخاهیم میتونیم آستین سرخود به لباس بدیم یا حلقه آستین ببافیم. برای یقه...
قاصدک | هان! چه خبر آوردی…؟
چه خبر آوردی…؟ مارس 31, 2012 بدست فاطمه فنائیان. نوشته شده در Uncategorized. فوریه 24, 2012 بدست فاطمه فنائیان. نوشته شده در Uncategorized. فوریه 22, 2012 بدست فاطمه فنائیان. تلویزیون یه سریالی جدیدا پخش میکنه به نام «خانه اجارهای». تو یه بخش از این سریال، یکی از بازیگرها یه تبلیغی رو به زبانهای ترکی، عربی، شمالی و احتمالا به ی خالی نبودن عریضه برای اعضای خانوادهاش اجرا میکنه و اونها هم «هر هر» میفرمایند! Raquo; در حالی که شدیدا میخنده. این قسمت سریال درست روز زبان مادری پخش شد. نوشته شده در Uncategorized.
قاصدک . . .
قاصدک . . . همین که تو می دانی دوستت دارم کافیست . بگذار دنیا خودش را خفه کند . دردم می آید . دوستت دارم . هه . Αℓι [- -] яєzα. عشق علیرضا و لیلا. گالري عکس هاي زیبا. خرید لیزر پوینتر سبز. تعیین قدر السهم مشارکت. سایت اجتماعی فارس عرب. سلام به همه دوستای خوبم . از همه اونایی که تو این مدت تنهام نذاشتن و بهم سر زدن واقعا ممنونم! من تا بعد کنکورم نمیام وبم . امیدوارم بعد که برگردم بتونیم بازم دوستای خوبی واسه هم باشیم . دوستون دارم . واسم خیییلی دعا کنین . چهارشنبه نهم بهمن ۱۳۹۲ ] [ 23:18 ] [ بهار ]. من قل...
هر انسان یک کتاب است در انتظار خواننده اش
هر انسان یک کتاب است در انتظار خواننده اش. و خدا یکی بود . و یکی چگونه می توانست باشد؟ هر کسی به اندازه ای که احساسش می کنند ، هست . و خدا کسی که احساسش کند ، نداشت . عظمت ها همواره در جستجوی چشمی است که آنرا ببیند . خوبی ها همواره نگران که آنرا بفهمد . و زیبایی همواره تشنه دلی است که به او عشق ورزد . و قدرت نیازمند کسی است که در برابرش رام گردد . و غرور در جستجوی غروری است که آنرا بشکند . و خدا عظیم بود و خوب و زیبا و پراقتدار و مغرور . اما کسی نداشت . و خدا آفریدگار بود . و چگونه می توانست نیافریند .
Blogue de Ghaab - ... - Skyrock.com
Mot de passe :. J'ai oublié mon mot de passe. Saint clin-clin des mheumeu. Mise à jour :. Abonne-toi à mon blog! N'oublie pas que les propos injurieux, racistes, etc. sont interdits par les conditions générales d'utilisation de Skyrock et que tu peux être identifié par ton adresse internet (67.219.144.114) si quelqu'un porte plainte. Ou poster avec :. Retape dans le champ ci-dessous la suite de chiffres et de lettres qui apparaissent dans le cadre ci-contre. Posté le dimanche 25 janvier 2009 13:54.
قاب شکسته
وقتی عاطفه ای نیست. سنگفرش ها رو محکم می کنی. با پاهایی که رسالتی ندارند. به جایی نمی روند. برای گنجشک ها سوت می زنی. دلم برای گربه های لاغر پایین شهر. دلم برای سیگاری که نصفه خاموش. برای نابغه ی پیاده روی. بی اتفاق ترین داستان ممکن. قلمی است که به دست تو داده شود. استعدادی که تلف می شود. بمبی که خرجش را موش پیاده رو. نوشته شده در دوشنبه چهارم مهر 1390ساعت 20:27 توسط امین. من تا حالا دیده ام کسی را که صبح ناشتا. دیده اید آیا تا به حال. کسی منتظر شلیک یک عابر به ماشین اش. سف بچسبد به صندلی و. این دیوار را...