budonabud.blogfa.com
یکی بود،یکی نبود - ماهساقی
http://www.budonabud.blogfa.com/post-27.aspx
آب، این رهگذر خسته ی جاری در خاک. آسمانیست که افتاده زمانی بر خاک. آفتابیست که در خاطره ی شبها ماند. بوسه ی نیمه تمامیست که بر لبها ماند. آب، عکسیست که در چهره ی جام افتادست. آهوی تازه خرامی که به دام افتادست. آب، پیش از عطش خاک، نمایان بودست. جوهر زخمی خودکار خدایان بودست. آب، بادیست که از ماه به مریخ وزید. در زمین خون شد و از پیکر تاریخ چکید. آمد و آمد و آیینه ی چشم همه شد. عاقبت مایه ی شرمندگی علقمه شد. نخلها نعره کشیدند که اینجا باغیست. آه در حافظه ی آب چه ظهر داغیست! ظهر بود و عطش فاجعه یاغی شده بود.
budonabud.blogfa.com
یکی بود،یکی نبود
http://www.budonabud.blogfa.com/8708.aspx
از خشك سال آواز،لب هايمان ترك زد. ديشب به جاي چوپان يك گرگ ني لبك زد. شايد شنيده باشيد از بس كه خشك سال است. احساس كوزه هامان از تشنگي ترك زد. ابري كه باز مي گشت از كوچه هاي يك بغض. بر زخم كاري دشت يك عالمه نمك زد. بر سقف خاطر ما ديگر كبوتري نيست. اين حرف را كه گفتيم ديروز قاصدك زد. وقتي كه شعر پيچيد در سفره اي دلم را. من اعتماد كردم اما دلم كپك زد. تقصير هيچ كس نيست تقصير اين دل ماست. بيهوده سادگي مان، تهمت به شاپرك زد. نوشته شده در دوشنبه بیست و هفتم آبان ۱۳۸۷ساعت 21:0 توسط بود. ازآفتاب غروب شکست می آمد.
budonabud.blogfa.com
یکی بود،یکی نبود - من و بابام
http://www.budonabud.blogfa.com/post-34.aspx
دلم براي همه تنگ شده بود بدون هيچ اغراقي. حتي اونايي كه باهاشون دعوا و بگو مگو كرده بودم. از اونجايي كه سالهاست به تعطيلي تابستونا عادت كردم و از جاي ديگه ترك عادت موجب مرض است امسال تابستون هم تعطيل بودم! وقتی من به دنیا اومدم! وقتی من به دنیا اومدم پدرم ۳۰ سالش بود یعنی سنش ۳۰ برابر من بود. وقتی من ۲ ساله شدم پدرم ۳۲ ساله شد یعنی ۱۶ برابر من. وقتی من ۳ ساله شدم پدرم ۳۳ ساله شد یعنی ۱۱ برابر من. وقتی من ۵ ساله شدم پدرم ۳۵ ساله شد یعنی ۷ برابر. ساله كه شدم پدرم ۴۰ ساله شد یعنی ۴ برابر.
budonabud.blogfa.com
یکی بود،یکی نبود - سلاطين گم شده
http://www.budonabud.blogfa.com/post-32.aspx
افسانه ها كه ازتو نوشتند كاتبان. برسنگ های خفته ی تاریخ باستان. بردفتر و رواق سلاطین گم شده. ازچشم های ساده ی تو بردهان.دهان. یک تارموی زلف تو افتاد بر زمین. سرگشته اندعالمی ازکشف آن نشان. بیت الحرام چشم توراقبله کرده اند. دوشیزگان عشوه فروش شکرزبا ن. ازکاهنان معبد واهرام مصرتا-. ویرانه های سنگی یونا ن باستان. آرش نشسته تاکه بگیرد برای خود. ازمژه هات تیروازابروت هم کما ن. درچین گیسوان تو بتخانه های چین. برگونه های سرخ توصد جام ارغوان. اردیبهشت را بتکا ن برطناب با د. جامانده ردپای توبرصورت زمین.
budonabud.blogfa.com
یکی بود،یکی نبود -
http://www.budonabud.blogfa.com/post-30.aspx
درگذشت پدربزرگت رو از صميم قلب بهت تسليت مي گم اميدوارم. قطار شادي توي ايستگاه نگاهت براي هميشه توقف كنه. و اگه چشمات خيس شد ايمان داشته باشم. كه نترواد اشك از چشم تو هرگز مگر از شوق زياد. لبخند زد به خنده ی او دل دچار شد. لب بست و اخم کرد و دلم هی خمار شد. گفتم به دل دوبیت نه صد بیت نه کم است. مهرت هزار مصرع دریا تبار شد. تا ناگهان غروب شد و ماه من رسید. خورشید از ریاست خود برکنار شد. پایان روز مطلع بعدی شروع شد. شوریدگی حافظ و سعدی شروع شد. بالا بلند عشوه گرم شعر میشوی؟ شعری شبیه آنچه سروداست منزوی.
budonabud.blogfa.com
یکی بود،یکی نبود
http://www.budonabud.blogfa.com/8802.aspx
می خوام آپ کنم ولی. ولی آپم نمی آد. آخه می دونید چیه اپم مثل چیزای دیگه اومدنیه! مثل وقتایی که آدم درس خوندنش نمی آد. مثل وقتایی که آدم خوابش نمی آد. مثل وقتای که ادم! حالا شما . رو پر کنید،با هر چی که دوست دارید. خودمونیم با این که آپم نمی اومد ولی مهم حضوره. نوشته شده در چهارشنبه بیست و سوم اردیبهشت ۱۳۸۸ساعت 12:11 توسط نبود. افسانه ها كه ازتو نوشتند كاتبان. برسنگ های خفته ی تاریخ باستان. بردفتر و رواق سلاطین گم شده. ازچشم های ساده ی تو بردهان.دهان. یک تارموی زلف تو افتاد بر زمین. من برای سالها می نویسم.
budonabud.blogfa.com
یکی بود،یکی نبود - ...!
http://www.budonabud.blogfa.com/post-35.aspx
ابر وقتي از غم چشم تو. جاي باران ميوه اش زهر هلاهل مي شود. سر بچرخان،از تنت بيرون بيا،لختي برقص. در هواي چيدنت دستان من دل مي شود. سر بچرخان ،از هوا سرشار شو،قدري بخند. دين من با خنده ي گرم تو كامل مي شود. هر طرف رو مي كنم ، محرابي از ابروي توست. رو بگرداني ، نماز خلق باطل مي شود. مي تواني تب كني بغض زمين را بشكني. بي نگاهت، آب اقيانوس ها گل مي شود. را بگير و چشم هايت. اي كه بي چشم تو. كار عشق مشكل مي شود. نوشته شده در چهارشنبه پنجم اسفند ۱۳۸۸ساعت 15:57 توسط بود. من برای سالها می نویسم.
budonabud.blogfa.com
یکی بود،یکی نبود - تمام زندگي پر
http://www.budonabud.blogfa.com/post-29.aspx
قناری سار بلبل پر پرستو پر کبوتر پر. خزانسوزست باغ دل هرآن گل نازنين تر پر. من وحسرت نشينی ها من واين سخت جانی ها. تو از دلبستگی ها پر تو تا يک آسمان پر / پر. تمام زندگی تکرار يک کوچ است يک پرواز. تمام زندگی تکرار يک گل يک گل پرپر. تو وچون گل شکفتن ها تو وتا اوج رفتن ها. من وخارجنون دردل من وتيرخطر درپر. تمام سينه سرخان روی بال خويش می بردند. تو را وقتی که زخم يک کبوتر داشتی در پر. چه می خواهی دگر از من بگير ويک جنون بشکن. اگر آيينه آيينه اگر دل دل اگر پر پر. من از افسانه موهوم دل بايست می خواندم.
budonabud.blogfa.com
یکی بود،یکی نبود - یکی هستیم نه دو تا
http://www.budonabud.blogfa.com/post-28.aspx
یکی هستیم نه دو تا. بچه که بودم همه چیز به زیبایی این جملات بود،به زیبایی تابستونایی که. به دو بخش مساوی تقسیم می کند. از جایی بر لبه لیوان که تو آب خورده ای. دومین جرعه را سر می کشم. بیا توی کفشهای من! زمستان که می آید. پالتوی تو مرا گرم می کند. ما با یک چشم گریه می کنیم. شب که به تنهایی خویش پناه می بریم. رویاهایم با رویاهایت یکی می شوند. نوشته شده در شنبه بیست و هشتم دی ۱۳۸۷ساعت 17:39 توسط نبود. من برای سالها می نویسم. سالها بعد که چشمان تو عاشق می شوند. افسوس که قصه ی مادر بزرگ درست بود.
medima.blogfa.com
رد پای باران - ستاره ها....
http://www.medima.blogfa.com/post-1.aspx
ستاره ها میانو میان. به دستای بابام نمیرسن. نوشته شده در یکشنبه یازدهم مهر ۱۳۸۹ساعت 23:44 توسط پرديس علي پور"ويريا". به نام خدائی که در این نزدیکی ست. تازه به دنیای مجازی اومدم. منو دست تنها نذارين. رسمش اينه كمكم كنين. تا روز به روز بهتر بشم. خداحافظ تا اون روز. 11ساله - پرديس علی پورويريا). رد پای باران."ویریا".