marge-man-to.blogfa.com
خورده شیــشه آی مُـــخ پوســیده ی مَن
http://www.marge-man-to.blogfa.com/1391/06/4
خورده شیشه آی م خ پوسیده ی م ن. نمیشناسی منو.منو.منو. من از الان اعلام میکنم که بعدا نگید نگفتی. من کاری ام ندارما داستان موند نموند. از الانم افتادم دنبال قالب و لینک و اهنگ و اینا. اره دیه قالب بعدی باید برام بمونه. یه سبک جدید تو راهه. نوشته شده در ساعت توسط sh! من یه دختر اسمانی هستم. من زیر اسمان میخندم. هرموقع زیر اسمان بودی مرا به خاطر بیاور. به نوشته هایم توهین نکن. تجاوز نکن به حریمم. بی احترامی به خودم نکن. به وسعت اسمان بالای سرت. نگذار تنگ و کوچک شود. هفته چهارم شهریور ۱۳۹۱. هفته دوم تیر ۱۳۹۱.
marge-man-to.blogfa.com
خورده شیــشه آی مُـــخ پوســیده ی مَن - 34
http://www.marge-man-to.blogfa.com/post/35/34
خورده شیشه آی م خ پوسیده ی م ن. نمیشناسی منو.منو.منو. بی هدف داشتم تو خیابونا می روندم.اشک گونه هامو خیس کرده بود.قلبم داشت از تو سینم در میومد. سردرد شدیدی داشتم.توی یه جاده خاکی نگه داشتم.سرمو گذاشتم رو فرمون و هق هقم تا اوج رفت. گوشیمو خاموش کردم و پیاده شدم .نشستم رو خاک آ. داد زدم جیغ کشیدم گریه کردم فوش دادم خودمو زدم.رو خاک ها خوابم برد. چشمامو باز کردم شب بود و من وسط بیابون بودم همه جام خاکی بود صورتم زخمی بود. صدام گرفته بود.دستو پاهام می لرزید. کلید داشتم.جلوی ساختمون پارک کردم. داشتیم می رسید...
hadiiiiiiiiiiis.blogfa.com
واماااااااا عشق
http://www.hadiiiiiiiiiiis.blogfa.com/1392/01
جلال ورد کردم به خاطر حمید اخه یه اتفاقای خوشتل خوشتل افتاد بازم خوشحالی مرسی خداجوون. تاریخ پنجشنبه بیست و دوم فروردین ۱۳۹۲ ساعت ۱۲ بعد از ظهرنویسنده haDs. یه چند روز یه شماره یناشناس اس میداد رو خطم من یه بار واسش نوشتم شما یمش چرت ج داد. منم دیگه بیخیال شدم تا دیشب که اس داد اول با کلی مقدمه چینی که من دوست دارم مزاحم نیستم. تورو خدا به کسی نگو ازاین حرفا من نفسم به نفسهای تو بنده تو همه ی دنیای منی خیلی خنده ام. میگیره اخه فقط دوس داشتم همیشه حمید ازاین حرفا بهم بزنه خلاصه که من ازکوچیکی میخاستمت.
hadiiiiiiiiiiis.blogfa.com
واماااااااا عشق - به سلامت!
http://www.hadiiiiiiiiiiis.blogfa.com/post/186/به-سلامت-
به سلامت من خدانیستم بگویم صدباراگرتوبه شکست بازآید. آنکه رفت به حرمت انچه با خودمیبرد حق برگشت ندارد! خط زدن برمن پایان من نیست آغاز بی لیاقتی اوست! عوض شدنشان بعید است عوضی شدنشان قطعی است. تاریخ جمعه هجدهم اسفند ۱۳۹۱ ساعت ۱۸ بعد از ظهرنویسنده haDs. آرزوی خیلی ها بودم از آن دست نیافتنی هایشان. ساده اسیرت شدم که قدر ندانستی! چه کسی برای عشق بازی من. شعر اتل متل خواند؟ که پایت را به راحتی از زندگیم ورچیدی. به حد کافی خیال بافتم. یه کم واقعیت شیرین. نمی خواهم خاطره ی فردایم شوی! برایت تنگ شده اند. بهترین ...
hadiiiiiiiiiiis.blogfa.com
واماااااااا عشق - خداحافظ دوستای گلم
http://www.hadiiiiiiiiiiis.blogfa.com/post/192/خداحافظ-دوستای-گلم
دیگه نمیام با حمید هم واسه همیشه تموم کردم وقصه ی دوستیم وعشقم به پایان رسیدخداحفظ بچه ها همتون دوست دارم وفراموش نمیکنم. راستی ناراحت هم نیستم چون ارزش دوست داشتن ونداشت اگه به زندگیم سروسامون دادم برمیگردم به امید اون روز. تاریخ سه شنبه هفدهم اردیبهشت ۱۳۹۲ ساعت ۱۵ بعد از ظهرنویسنده haDs. آرزوی خیلی ها بودم از آن دست نیافتنی هایشان. ساده اسیرت شدم که قدر ندانستی! چه کسی برای عشق بازی من. شعر اتل متل خواند؟ که پایت را به راحتی از زندگیم ورچیدی. به حد کافی خیال بافتم. یه کم واقعیت شیرین. برایت تنگ شده اند.
hadiiiiiiiiiiis.blogfa.com
واماااااااا عشق - 29بهمن 91
http://www.hadiiiiiiiiiiis.blogfa.com/post/185/29بهمن-91
به کی شکایت کنم ازدست حمید. باکمال پرویی به من زنگ زده بهش میگم خیلی پرویی. خیلی رواعصابمه بهش میگم کجابودی میگه باتری گوشیمو داده. بودم یه راننده باتری. گوشیم خوب نبود خاموش روشن میشد خب این ازاین! میگم چرا اس ام اسامو ج نمیدادی میگه توکی اس دادی. گفتم من خودم استاد خطوگوشیم ماروسیاه نکن بگو دوست. نداشتم ج بدم نگو اس نیومد گفتم خسته شدم یه روز هستی دوماه نیستی! خسته شدم ازغصه خوردنو نذرونیاز کردنو منتظربودن. برو دنبال زندگیت برخوش باشی من ازاین مسخره بازیا خسته شدم! دیگه نمیخام باشم بریدم! کاش توی این ج...
hadiiiiiiiiiiis.blogfa.com
واماااااااا عشق - ماجراهی فروردین
http://www.hadiiiiiiiiiiis.blogfa.com/post/189/ماجراهی-فروردین
۷فروردین عروسی فرشید داداش حمید بود عروسی بدی نبود ولی عروس که دخترخالشوون. بود خیلی زشت بود با اوون چشمای ریزش بگو چیکارش داری بچه؟ اخه زشت بود حمید هم. دیدم اونجا اینقد نازشده بود یه کت وشلوار خوشتل تنش کرده بود که خیلی بهش میومد ولی. از رفتارش بدم اومد همش تو قسمت زنونه بود درسته عروسی داداشش بود ولی هیچ کس. نمیومد فقط این میومد پسر لوس ازخودراضی ازاونموقع تاحالا یه جوری شدم نسبت بهش. منو تو عروسی که دید گفت چقد ناز شدی دلم میخاست جلو اون همه ادم بغلت کنم ازاین. کنم چرا من اینقد بدبختم چرا خدا جوون؟
hadiiiiiiiiiiis.blogfa.com
واماااااااا عشق - bazgasht dobareye hamid
http://www.hadiiiiiiiiiiis.blogfa.com/post/182/bazgasht-dobareye-hamid
Vaaaaaaay khoda joon midonam poroamo nashokr midonam vali be ghoran daste khodam nist are khodaya bebakhsh hamidam bad az1maho nim bem zad vaay bavaram nemishod shomarasho k didam hangidam 10barshomarasho negah kardam vali natonestam javab bedam dastam shoro kardan be larzidan ghalbam be tapesh oftad ashkam nakhodagah sarazir mishodan vay che hali bod! Bad az chan lahze khodam besh zangidam sedasho k shenidam be hegh hegh oftadam salamo ahval por30 kardim goft gerye nakon! Goft dosam dari goftam are!
hadiiiiiiiiiiis.blogfa.com
واماااااااا عشق - خوشحالم خداجوون
http://www.hadiiiiiiiiiiis.blogfa.com/post/191/خوشحالم-خداجوون
جلال ورد کردم به خاطر حمید اخه یه اتفاقای خوشتل خوشتل افتاد بازم خوشحالی مرسی خداجوون. تاریخ پنجشنبه بیست و دوم فروردین ۱۳۹۲ ساعت ۱۲ بعد از ظهرنویسنده haDs. آرزوی خیلی ها بودم از آن دست نیافتنی هایشان. ساده اسیرت شدم که قدر ندانستی! چه کسی برای عشق بازی من. شعر اتل متل خواند؟ که پایت را به راحتی از زندگیم ورچیدی. به حد کافی خیال بافتم. یه کم واقعیت شیرین. نمی خواهم خاطره ی فردایم شوی! برایت تنگ شده اند. آخر تو که نمی دانی. برای فراموش کردنت دو دل شده ام. می گویند لیاقت نداشت. نمی دانند که تو فقط.
marge-man-to.blogfa.com
خورده شیــشه آی مُـــخ پوســیده ی مَن - 34
http://www.marge-man-to.blogfa.com/post/36/34
خورده شیشه آی م خ پوسیده ی م ن. نمیشناسی منو.منو.منو. بی هدف داشتم تو خیابونا می روندم.اشک گونه هامو خیس کرده بود.قلبم داشت از تو سینم در میومد. سردرد شدیدی داشتم.توی یه جاده خاکی نگه داشتم.سرمو گذاشتم رو فرمون و هق هقم تا اوج رفت. گوشیمو خاموش کردم و پیاده شدم .نشستم رو خاک آ. داد زدم جیغ کشیدم گریه کردم فوش دادم خودمو زدم.رو خاک ها خوابم برد. چشمامو باز کردم شب بود و من وسط بیابون بودم همه جام خاکی بود صورتم زخمی بود. صدام گرفته بود.دستو پاهام می لرزید. کلید داشتم.جلوی ساختمون پارک کردم. داشتیم می رسید...