man-mania.blogfa.com
خاطرات مانیا - خاطرات دوستم آوینا
http://www.man-mania.blogfa.com/post-4.aspx
فعلا نی نی ام تا بعد. سلام من آوينا گوگوليم.اومدم اينجا از برنامه روزانم بنويسم تا يادگاري بمون كه من چه گلي بودم.صبح ساعت 6 موبايل بابا جونم زنگ ميزنه كه بيدار بشه بره سره كار بابام خاموشش ميكنه ميگيره ميخوابه منم كه نگرانم بابام خواب بمون شروع ميكنم به جيغ كشيدن بابام پتو رو ميكشه رو سرش و مامانم عينه بدبختا بلند ميشه كه منو ساكت كنه آخه اونا نميدونن كه من ميخوام به بابا جون جونيم كمك كنم! مامانم خيلي بيجنبه هست تا ميبينه من ساكت شدم سريع منو پهن ميكنه رو تشك بازيم فكر كرده من بچم! خواهر سحر و خاله!
man-mania.blogfa.com
خاطرات مانیا - سلام
http://www.man-mania.blogfa.com/post-17.aspx
فعلا نی نی ام تا بعد. بالاخره بعد يه مدت برگشتم.ميدونيد دنبال سوالاتم بودم.فعلا جوابي نگرفتم! نوشته شده در یکشنبه یازدهم تیر ۱۳۹۱ساعت 15:55 توسط مانیا و دوستان. بچه مامان و باباهاتونو اذیت نتونید باشه؟ خواهر سحر و خاله!
payvandeeshgh.blogfa.com
غنچه هاي زندگي - عکسهای تولد بابا حسین
http://www.payvandeeshgh.blogfa.com/post-13.aspx
عکسهای تولد بابا حسین. نوشته شده در چهارشنبه دوم بهمن ۱۳۸۷ساعت 12:18 توسط مامان. آن هنگام که غنچه ها شکفتن را تجربه می کنند. آن هنگام که نیلوفرها رقص خود را بر روی آب آغاز می کنند. در آن هنگام که شبنم از شب جدا می شود و بر روی گلبرگ خانه نشین می شود. آن هنگام که لحظه ها یکی پس از دیگری سپری می شود. من در خیال سبز زیستن همراه غنچه ها باز می شوم. در خیال شاد زیستن مثل نیلوفرها می شوم. تا شاید بتوانم طعم شیرین لحظه های سبز زندگی را احساس کنم. رونیکا اولین ثمره عشقم*.
payvandeeshgh.blogfa.com
غنچه هاي زندگي - يك نكته بسيار مهم
http://www.payvandeeshgh.blogfa.com/post-7.aspx
يك نكته بسيار مهم. قابل توجه دوستان عزيزي كه به وبلاگ اينجانب مراجعه مي كنند از لطف شما بسيار ممنونم با توجه به پاره اي مسائل اخلاقي و امنيتي نظرات شما دوستان محترم بعد از تاييد در وبلاگ قرار مي گيرد. با نظرات خود مرا در هر چه بهتر شدن وبلاگ ياري نماييد . نوشته شده در جمعه بیست و هفتم دی ۱۳۸۷ساعت 9:31 توسط مامان. آن هنگام که غنچه ها شکفتن را تجربه می کنند. آن هنگام که نیلوفرها رقص خود را بر روی آب آغاز می کنند. در آن هنگام که شبنم از شب جدا می شود و بر روی گلبرگ خانه نشین می شود. رونیکا اولین ثمره عشقم*.
payvandeeshgh.blogfa.com
غنچه هاي زندگي - نوروز 88
http://www.payvandeeshgh.blogfa.com/post-19.aspx
اول از همه از تمام دوستان خوبم عذر خواهی می کنم که آپ کردن ما از پارسال تا امسال طول کشید! نوشته شده در سه شنبه بیست و پنجم فروردین ۱۳۸۸ساعت 9:30 توسط مامان. آن هنگام که غنچه ها شکفتن را تجربه می کنند. آن هنگام که نیلوفرها رقص خود را بر روی آب آغاز می کنند. در آن هنگام که شبنم از شب جدا می شود و بر روی گلبرگ خانه نشین می شود. آن هنگام که لحظه ها یکی پس از دیگری سپری می شود. من در خیال سبز زیستن همراه غنچه ها باز می شوم. در خیال شاد زیستن مثل نیلوفرها می شوم. رونیکا اولین ثمره عشقم*.
man-mania.blogfa.com
خاطرات مانیا -
http://www.man-mania.blogfa.com/post-5.aspx
فعلا نی نی ام تا بعد. سلام دوستان مامان و بابا و خودم. تو اين مدت بخاطله كمپور دوستام نيوندم تا از درس نيوفتن.اما خب بيكار هم نبودم كه.كلي ترمين تردم تا بتونم مثه استاد شرجيان كه بابام دوست داره بتونم.الان صبحها از ساعت 6 تا 7 و نيم واسه بابام مركب خواني مي تونم. فك كنم خيلي خوسش مياد چون همش داد ميزنه و جنگولك بازي در مياره.منم خوشحال مي شم و قردت صدامو مي برم بالاتر(بابايي دوست دارم). دستام خسته شد ابس تايپ تردم.زود برميگردم باشه؟ نظرتون رو راجبه شيرين كاري هام ميگيد؟ خواهر سحر و خاله!
man-mania.blogfa.com
خاطرات مانیا -
http://www.man-mania.blogfa.com/post-2.aspx
فعلا نی نی ام تا بعد. من الان ۱۱۲ لوزه سدم.مامان و بابا ازم لازیند.میدن بچه خوفی بودم.منم خلاجت کشیدم.این چند لوزه هم که آپ نتردم چون سردرم تمیزکالی خونه و. بودم.بعدا زووود میام. نوشته شده در چهارشنبه بیست و پنجم اردیبهشت ۱۳۸۷ساعت 14:6 توسط مانیا و دوستان. بچه مامان و باباهاتونو اذیت نتونید باشه؟ خواهر سحر و خاله!
man-mania.blogfa.com
خاطرات مانیا - قصه بدو!
http://www.man-mania.blogfa.com/post-14.aspx
فعلا نی نی ام تا بعد. مانيا: الان ديگه كمي بزرگ شدم .ميگن بچه تا ۲و ۳ سال شيرينه.خدايا من ميدونم با همه فرق دارم تا آخر شيرين ميمونم. مامان: مانيا چي داري ميگي خدا نكنه شيرين بموني! تو باهوش و عاقل ميشي انشا. مامان فكر كنم منظورت شيرين زدنه! نه نترس شيرين نميزنم. مامان: لطفا اندازه سنت صحبت كن. مانيا: ببين اين عكسارو ببين از عيد امسال تا حالا چقدر بزرگ شدم.ماشا. اون موقع همش ۴ تا دندون داشتم اما الان ۱۰ ۱۲ تايي دارم! اوه اوه كي اين عكسو گرفتي؟ داشتم از تو كمدت روسري انتخاب ميكردم. آخه چطور بگم پشيمونم؟
man-mania.blogfa.com
خاطرات مانیا - شيطنت!!!
http://www.man-mania.blogfa.com/post-16.aspx
فعلا نی نی ام تا بعد. روزی پدر بزرگ مانيا به دلیل یک مشکل اساسی ميبايست با منزل بابانيا تماس ميگرفت. مانيا به تلفن جواب داد و نجوا کنان گفت: سلام. بابابزرگ پرسید: بابا خونس؟ صدای مانيا گفت: بله. می تونم با او صحبت کنم؟ مانيا خیلی آهسته گفت: نه. بابابزرگ که خیلی متعجب شده بود و می خواست هر چه سریع تر با یک بزرگسال صحبت کند، گفت: مامانت اونجاس؟ می تونم با او صحبت کنم؟ دوباره صدای کوچک گفت: نه. بابابزرگ به امید این که شخص دیگری در آنجا باشد که او بتواند حداقل یک پیغام بگذارد پرسید: آیا کس دیگری آنجا هست؟
man-mania.blogfa.com
خاطرات مانیا - مامان يا بابا.....مسئله اين است!!!
http://www.man-mania.blogfa.com/post-13.aspx
فعلا نی نی ام تا بعد. مامان يا بابا.مسئله اين است! من می خوام به دنیا بیام. من شیر می خوام. من سوپ خرچنگ می خوام. من ازون لباس خلبانیا می خوام. من بوس می خوام. من شوكولات آناناسی می خوام. من دوست می خوام. من یه خط موبایل می خوام با گوشی سونی. من یه مهمونی باحال می خوام. من ميخوام ازدواج كنم. من دیگه زن نمی خوام. من كوفته تبریزی می خوام. من بغل می خوام. چی می خوای عزیزم. تو رو می خوام . خیلی! من می خوام به دنیا بیام. به من چه بچه . به مامانت بگو. من شیر می خوام. لا اله الا الله. من پول می خوام.