ghazalenatamam.blogfa.com
غزل ناتمامغزل ناتمام - ...تحصیل عشق و رندی آسان نمود اول
http://ghazalenatamam.blogfa.com/
غزل ناتمام - ...تحصیل عشق و رندی آسان نمود اول
http://ghazalenatamam.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Friday
LOAD TIME
0.2 seconds
16x16
PAGES IN
THIS WEBSITE
20
SSL
EXTERNAL LINKS
12
SITE IP
38.74.1.43
LOAD TIME
0.25 sec
SCORE
6.2
غزل ناتمام | ghazalenatamam.blogfa.com Reviews
https://ghazalenatamam.blogfa.com
غزل ناتمام - ...تحصیل عشق و رندی آسان نمود اول
غزل ناتمام - پرنده گی که نباشد پرنده میمیرد ...
http://www.ghazalenatamam.blogfa.com/post-4.aspx
تحصیل عشق و رندی آسان نمود اول. پرنده گی که نباشد پرنده میمیرد . روزهاییست که می خواهم فقط شعر بنویسم،کتاب بخوانم،فیلم ببینم،موسیقی گوش کنم،فکر کنم و.حرف نزنم. روز هایی که نمیدانم خوبند یا بد،روزهایی که شعر تمام وقتم را میگیرد.و کم کم دارد زندگی روز مره ام را تقریبا مختل می کند. روز ها یی که دردهای دلم دیگر در غزل نمی گنجد. یک رباعی پیشکش حضور سبزتان. . می خواهم از این به بعد محکم بشوم. بی دغدغه ی چشم تو،بی غم بشوم. یعنی که به تدریج، ز تو دل بکنم. تصمیم گرفته ام که.آدم بشوم. من تو را برای شعر بر نمی گزینم.
غزل ناتمام
http://www.ghazalenatamam.blogfa.com/posts
وصلت فی حب ک الی درجه التبخ ر! دوشنبه نهم اردیبهشت ۱۳۸۷. برای من همه ی فصل ها به رنگ تواند. سه شنبه بیست و هشتم اسفند ۱۳۸۶. یکشنبه بیست و یکم بهمن ۱۳۸۶. شنبه یکم دی ۱۳۸۶. شنبه سوم آذر ۱۳۸۶. پرنده ای که خودش بال های خود را چید. یکشنبه هشتم مهر ۱۳۸۶. هرگزآغازی در بین نیست. جمعه دوم شهریور ۱۳۸۶. دگر از هر دو جهانم نه امید است و نه بیم. جمعه بیست و ششم مرداد ۱۳۸۶. ز دیده رفته ای اما ز دل.نخواهی رفت. شنبه سیزدهم مرداد ۱۳۸۶. بر ما هر آنچه لایقمان هست میرود. شنبه سی ام تیر ۱۳۸۶. پرنده گی که نباشد پرنده میمیرد .
غزل ناتمام - ر...ی...ر...ا
http://www.ghazalenatamam.blogfa.com/post-12.aspx
تحصیل عشق و رندی آسان نمود اول. اذا كنت تحبينني حقا. قرار بود این وبلاگ قبل از تولد یه سالگیش واسه همیشه بمیره اما مثل همیشه های دیگه.اصلا مهم نیست. آپ این دفعه و دو تا طرح. دو انگشتت کفایت می کرد پوشاندن مچ هایم را. من لاغر تر شده ام یا. انگشتان تو کوتاهتر؟ می روم تو را. تا به من برسم. آنجا که اتگشتانت ازمرورم عاجز شوند. چشمانت سیاه تر خواهد شد! نوشته شده در یکشنبه بیست و یکم بهمن ۱۳۸۶ساعت 18:53 توسط مهسا مختاری. من تو را برای شعر بر نمی گزینم. شعر مرا برای تو برگزیده است. در هشیاری به سراغت نمی آیم.
غزل ناتمام -
http://www.ghazalenatamam.blogfa.com/post-2.aspx
تحصیل عشق و رندی آسان نمود اول. سلام ورود به فضای مجازی قرار بود خیلی قبل تر از این اتفاق بیفته اما به دلایلی نشد.دوست دارم اولین کاری که میزنم بلندترین غزلم باشه،شاید به خاطر شکستن هنجاری که وبلاگم رو به اسم خودش سند زده. او مال تو نمی شود،چون مال دیگریست. فکرش مدام در پی احوال دیگریست. پرواز پا به پای تو ممکن نمی شود. چون قدرت دو بال او از بال دیگریست. حافظ برای تو به جز از او نمی سرود. و تمام نیتش بر فال دیگریست. شاید برای عاشقی اش بچه ای هنوز. این را به طعنه گفته که هم سال. او مرد حرف بی عمل. کانون ا...
غزل ناتمام - بر ما هر آنچه لایقمان هست میرود...
http://www.ghazalenatamam.blogfa.com/post-6.aspx
تحصیل عشق و رندی آسان نمود اول. بر ما هر آنچه لایقمان هست میرود. از هر جا آغاز کنی زود است. و به هر جا فرود آیی دیر. کسی را نفرین نکن. عمری پز اقتدار دادیم همه. دارایی خود قمار دادیم همه. که هرگز به کسی دل ندهیم. یک عمر فقط شعار دادیم همه. خسته ام خیلی.فقط همین! نوشته شده در شنبه سی ام تیر ۱۳۸۶ساعت 20:47 توسط مهسا مختاری. من تو را برای شعر بر نمی گزینم. شعر مرا برای تو برگزیده است. در هشیاری به سراغت نمی آیم. هر بار از سوزش انگشتانم در می یابم. که باز نام تو را می نوشته ام. آینه کاغذی(مهر ناز مشرف بهزاد).
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
20
خود نوشته ها - و اما عشق...
http://www.maedeyezamini.blogfa.com/post-4.aspx
یه شعر جدید تقدبم به دوستان خوبم و. هوای قلب من امشب پر از بهار شده. برای دیدن رویت چه بی قرار شده. برای دیدن رویت،برای خواندن تو. دلم درست شبیه صدای تار شده. از آن شبی که تو را در کنار خود دیدم. چقدر می گذرد که؟ سه ماه و چند دقیقه،سه ماه و چند نفس. و روزهای پیاپی که یک مدار شده. برای من تو همیشه نهایت عشقی. و یاد تو که برایم شبیه یار شده. منم و یاد نگاهت،منم و عشق به تو. منم و سهم من از تو که انتظار شده. تمام خواب و خوراکم،تمام فکرو.ولی. از این همه غم و دوری که شرمسار شده. دوستدار شما:مائده ی زمینی.
خود نوشته ها
http://www.maedeyezamini.blogfa.com/8506.aspx
اول:یه سلام جانانه به همهی دوستان بلاگفا به ویژه دوستان ادبی و ادب دوست. دوم: یه غزل از خودم پیشکش همه. چراغ يخ زده ،ميز شکسته ،پنبه،سرنگ. هوای وحشی سالن صدای نعره ی سنگ. جنازه روی زمين ،انعکاس نور بنفش. و چاله ای که پر از خون قرمز پر رنگ. وآن طرف تر از اينها زنی ،نه! ميان دست همان گرگهای بی فرهنگ. درون پنجه ی کفتارها گرفتار است. و فکر ميکند اينبار خانه های پلنگ. شبيه سرسره ی شهر بازی و تاب است. و اين همه تن عريان عروسکای قشنگ. صدای جيغ زنی،خند ه های چندش مرد. نبرد تن به تن مردو زن و يک خرچنگ.
خود نوشته ها - عشق چیزی که نمی خواستم و گرفتارش شدم
http://www.maedeyezamini.blogfa.com/post-5.aspx
عشق چیزی که نمی خواستم و گرفتارش شدم. به نام خداوند بخشنده ی مهربان. یه غزل به بهترین موجودی که خدا آفریده. وقتی شراب عشق تو را نوش می کنم. غیر از تو هرچه هست فراموش می کن*. با تو تمام زندگی ام شاعر ا نه است. خود را به خاطر تو غز لپوش می کنم. اینجا اگر که آتشی از دل بر و ن ز ند. آن را به پای عشق تو خاموش می کنم. گفتی حدیث عشق سر و د ی برای من. حالا رسیده وقت بخوان گوش می کنم. امشب شب من است تو با من برای من. پس هر چه غیر توست فراموش می کنم. دوستدارتان: مائده ی زمینی. بوسه های پشت گوشی(سیما).
خود نوشته ها -
http://www.maedeyezamini.blogfa.com/post-2.aspx
در من همه چی بوی جهنم می داد. تو آمدنت بهشت را می آورد. این ظاهر قصه بود و من هم ساده. تو آمدنت مرا جهنم تر کرد. از دور تو دلربا تری باور کن. این را من صاف و ساده هم فهمیدم. من با همه ی ساده گی ام از نزدیک. پیچیدگی جهنمت را دیدم. من پایه ی رفتنت نبودم / رفتی. تو راه به رفتنم ندادی / ماندم. رفتی و پل پشت سرت نیز شکست. من فاتحه ی رفاقتت را خواندم. یک بار نه / صد بار / بگو صدها بار. من آخر قصه ی تو را حدس زدم. پایان تمام قصه ها معلوم است. من صفحه ی آخر توراهم بلدم. نه / بی تو ککم نمی گزد باورکن.
خود نوشته ها - حرف اول
http://www.maedeyezamini.blogfa.com/post-1.aspx
اول:یه سلام جانانه به همهی دوستان بلاگفا به ویژه دوستان ادبی و ادب دوست. دوم: یه غزل از خودم پیشکش همه. چراغ يخ زده ،ميز شکسته ،پنبه،سرنگ. هوای وحشی سالن صدای نعره ی سنگ. جنازه روی زمين ،انعکاس نور بنفش. و چاله ای که پر از خون قرمز پر رنگ. وآن طرف تر از اينها زنی ،نه! ميان دست همان گرگهای بی فرهنگ. درون پنجه ی کفتارها گرفتار است. و فکر ميکند اينبار خانه های پلنگ. شبيه سرسره ی شهر بازی و تاب است. و اين همه تن عريان عروسکای قشنگ. صدای جيغ زنی،خند ه های چندش مرد. نبرد تن به تن مردو زن و يک خرچنگ.
خود نوشته ها
http://www.maedeyezamini.blogfa.com/8605.aspx
یه شعر جدید تقدبم به دوستان خوبم و. هوای قلب من امشب پر از بهار شده. برای دیدن رویت چه بی قرار شده. برای دیدن رویت،برای خواندن تو. دلم درست شبیه صدای تار شده. از آن شبی که تو را در کنار خود دیدم. چقدر می گذرد که؟ سه ماه و چند دقیقه،سه ماه و چند نفس. و روزهای پیاپی که یک مدار شده. برای من تو همیشه نهایت عشقی. و یاد تو که برایم شبیه یار شده. منم و یاد نگاهت،منم و عشق به تو. منم و سهم من از تو که انتظار شده. تمام خواب و خوراکم،تمام فکرو.ولی. از این همه غم و دوری که شرمسار شده. دوستدار شما:مائده ی زمینی.
خود نوشته ها
http://www.maedeyezamini.blogfa.com/8612.aspx
قصه ی این وبلاگ تموم شد:. آبی باشید و بر قرار. نوشته شده توسط مائده ی زمینی در چهارشنبه بیست و دوم اسفند ۱۳۸۶ و ساعت ۱۵:۳۷ بعد از ظهر. بوسه های پشت گوشی(سیما).
خود نوشته ها
http://www.maedeyezamini.blogfa.com/8510.aspx
در من همه چی بوی جهنم می داد. تو آمدنت بهشت را می آورد. این ظاهر قصه بود و من هم ساده. تو آمدنت مرا جهنم تر کرد. از دور تو دلربا تری باور کن. این را من صاف و ساده هم فهمیدم. من با همه ی ساده گی ام از نزدیک. پیچیدگی جهنمت را دیدم. من پایه ی رفتنت نبودم / رفتی. تو راه به رفتنم ندادی / ماندم. رفتی و پل پشت سرت نیز شکست. من فاتحه ی رفاقتت را خواندم. یک بار نه / صد بار / بگو صدها بار. من آخر قصه ی تو را حدس زدم. پایان تمام قصه ها معلوم است. من صفحه ی آخر توراهم بلدم. نه / بی تو ککم نمی گزد باورکن.
خود نوشته ها -
http://www.maedeyezamini.blogfa.com/post-3.aspx
به نام حضرت دوست. بعد از این همه وقت با یه شعر جدید توی یه فضای جدید به روز شدم. همچنان نقد پذیرم و منتظر نقداتون. چقدر هی بنویسم که عاشقت شده ام؟ نه اینکه عاشق تو بلکه لایقت شده ام. درون این همه دریای پر تلاطم عشق. تو موج می شوی و من که قایقت شده هم. تو عشق من شده ای من همیشه مال توام. تو عشق من شده ای پس حقایقت شده ام. تمام ثانیه هایم پر از علاقه به توست. چه می شود که بگویی دقایقت شده ام. برای اینکه بدانی که دوستت دارم. فدای تو شده ام نه! قبول کن همه اش را و این که تا به ابد. بوسه های پشت گوشی(سیما).
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
12
فوتبال برتر
طراحی برج خنک کننده. طراحی برج خنک کننده. را برای واحد صنعتی خود پیاده سازی کنید. به صورت مستقیم دخیل باشند. در یک تقسیم بندی کلی برج های خنک کننده به سه دسته مرطوب-خشک و تلفیقی از این دو یعنی خشک و مطوب طراحی و ساخته می شوند که در واقع بر اسا س شرایط جوی محیط و میزان رطوبت آن تایین می کنیم که باید از کدام مدل استفاده شود.در طراحی برج خنک کننده. به صورت کاملا علمی و دقیق کمک می کند. خشک عامل کمبود آب به شدت تاثیر گذار است. نوشته شده در شنبه بیست و چهارم خرداد 1393ساعت 17:8 توسط سپیده نظر بدهید. تحمل نیرو...
Redirecting
You're about to be redirected. The blog that used to be here is now at http:/ shayari.lifestyletips.in/. Do you wish to be redirected? This blog is not hosted by Blogger and has not been checked for spam, viruses and other forms of malware. 1999 – 2017 Google.
شعر های عاشقانه
گاهی نفس به تیزی شمشیر می شود. از هرچه زندگیست دلت سیر می شود. گویی به خواب بود جوانیمان گذشت. گاهی چه زود فرصتمان دیر می شود. کاری ندارم آنکه کجایی چه می کنی. بی عشق سر مکن که دلت پیر می شود. نوشته شده در جمعه بیست و پنجم آذر ۱۳۹۰ساعت 15:5 توسط غزل نجفی. ای آینه ی حل شده در آب تن تو. ای چشمه ی پیوسته به دریا بدن تو. موج از پی موج آید و طوفان پی طوفان. آن لحظه ی مواج به دریا زدن تو. دریاست که غرق تو شده یا تو که غرقش؟ دریاست شنا می کند یا این بدن تو؟ ای کاش که گرداب بپوشد بدنت را. یا کودکان خفته به گهوار...
یه دنیای کوچیک بایه خدای بزرگ
یه دنیای کوچیک بایه خدای بزرگ. خداوند تنها تنهاییست که تنها را تنها نمیگذارد. عیدامسال رنگ وبوی دیگری داشت. رزمندگان جبهه فرهنگی فاطمیون. باابالفضل وسید الشهداو ضامن اهو. انجمن مستقل مهندسی اقتصاد کشاورزی دانشگاه پیام نور گلپایگان. مفرد مذکر غائب(مولا مهدی). دلنوشته های انتظار مهدی صاحب زمان. قالب های وبلاگ اسکین. به نام خدای غریبی که حق پروزدگاریش بین ما بنده ها ادا نمیشه. بی مقدمه بریم سراغ ادامه خاطراتم. ساعت ۱۰شد وهمگی جلوی گردان انصار صف کشی شدند. یه نواگرفتیم همگی باهم میخوندیم خیلی باصفابود. چهره ...
غزل ناتمام
تحصیل عشق و رندی آسان نمود اول. وصلت فی حب ک الی درجه التبخ ر! از آخرین قیمت بشکه های نفت در بازار های جهانی فهمیدم. غلظت رنگ این روزهای چشمت را. کلاغ ها دروغ می گفتند! دوده ی شهر سیاهشان کرده بود. بگذار یک بار تنها همین یک بار .به قیمت بال های وا قعی شان به فروش برسند. نوشته شده در دوشنبه نهم اردیبهشت 1387ساعت 9:57 توسط مهسا مختاری. برای من همه ی فصل ها به رنگ تواند. سلام و عید پیشاپیش مبارک. یه رباعی و یه غزل که یه کم متفاوته با کارای دیگه ام از نظر زبانی:. گفتم که به من رسیدنت مشروط است. می روم تو را.
ghazaleneyshaboor.persianblog.ir
غزل نيشابور
علیرضا بدیع و تو. حبسيه هاي يك ماهي:. علي رضابديع،چاپ او ل ،نشرني نگار،مشهد. علي رضا بديع شاعرجواني است كه ازسال. سرودن جدي را آغازكرده است. عناوين كشوري زيادي كه درجشنواره هاي مختلف به دست آورده ازحركت اونكاسته است. درجازدن وتكرار راناپسندترين چيزهادرشعرمي داندخوانش او لب ه ي اشعارش اين رابه مامي گويد به به چه چه هاي ديگران به خصوص آن ها كه چيزي جز همين نمي دانند اوراآزرده مي كند. صادقانه برخوردمي كندودوست داردمنتقد تاجايي كه برايش امكان دارد صادقانه ترين نظرهارابرايش بدهد. زمان خلق توحت ا خدا جسارت كرد.
غزل نو
شبی که خم شدی و چادرت ز سر لغزید. به روی شانه و از شانه بیشتر لغزید. به خنده شانهی احساس را تکان دادی. که چادرت ز سر شانه تا کمر لغزید. گره زدی به کمر دستمال رقصی را. به گردباد تو گلهای خشک و تر لغزید. غزال مست دوید از میانه ی نیزار. کشید موجی و یک جوی نیشکر لغزید. به زیر چانه گرفتی سپید ساعد را. که حلقه حلقه بر آن دست سیم و زر لغزید. هوای مه زده بر شیشه چنگ می انداخت. تو در گشودی وباران ز لای در لغزید. دعای نیمه شبی مستجاب شد آن شب. که دست های دعایم بر آن کمر لغزید. کنار پنجرهی نیمه باز خوابیدیم. به خون...
ghazalenow | وبلاگ فارسی
باز کردن پرشن بلاگ درمحیط کاری من درافغانستان اگر از محالات نباشد لااقل از کارهای حضرت ایوب است. . ادامه مطلب. سمیرا دختر کوچک من همیشه بر سر ریش با من جنجال دارد. می گوید تا ریشت را نتراشی بغل وبوسه . ادامه مطلب. دفتر سازمان بین المللی زنان در شهر گوتنبورگ سویدن با همت وپشتکار فرشته حضرتی سمینار دو روزه یی را . ادامه مطلب. به : پرویز کامبخش چلیبا فصل شبنم رفت واینک فصل آتش باری است تشنگی در جویبار جان انسان جاری است آی ابراهیم در آتش! هر روز به گریه می افتم از خندیدن به حال دیروز خودم!
به سوی دوست
يا ابا صالح المهدي ادركني غزلتر ازغزل انتظار من، برگرد. ابر ستاره شبهاي تار م. پاییز محزونی که در خون تو می خواند. گامی به تو نزدیک و گامی دور. آرام همراه تو می آید. روزی تمام باغ را تسخیر خواهد کرد. ای روشن آرای چراغ لالگان در رهگذار باد! با من نمی گویی. آن آهوان شاد و شنگ تو. سوی کدامین جوکناری گریزانند؟ شب های باران تو وحشتناک. شب های باران تو بی ساحل. شب های باران تو از تردید و از اندوه لبریز است. من دانم و تنهایی باغی. که از رستنگاه آوای ه زاران بود. و آرایه اش خونابه برگان پاییز است. میم ، مثل مین.
منو عشقم(غزاله و فرهاد)
منو عشقم(غزاله و فرهاد). يك روز در غروبي دلتنگ بر روي تپه اي ايستاده بودم . دو عاشق را ديدم كه با چشمانشان با هم صحبت مي كردند . ناگهان چشم به هوا انداختم . زمين و زمان مد نظرم به كلماتي سخت در امد. قطره خوني از آسمان مي چكيد. خوب كه دقت كردم ديدم خون نيست. بلكه گلبرگيست كه روي آن نوشته. سلام به همه دوستاي خوبم. ممنونم كه به وبلاگمون سر زدين. من اسمم غزاله است و اين وبلاگو واسه عشقم فرهاد ساختم. نظر يادتون نره پيشنهاد ،انتقاد هر حرفي دارين بگين. خوشحال ميشم بازم بياين به وبلاگمون. تقديم به كسي كه. نوشته ...