ghazalllll.blogfa.com

najmahh.blogfa.com

اگه حتی بین مافاصله یک نفسه,نفس منو بگیر - دو ماهی

http://www.najmahh.blogfa.com/post-100.aspx

اگه حتی بین مافاصله یک نفسه,نفس منو بگیر. نمیدونم چرا هیچکس بهم نگفت جاش خالی نباشه! ما دو تا ماهی بود یم. خالی از اشکای شور. از غم بود و نبود. روزامون خوب و قشنگ. خونمون یه قلوه سنگ. خندمون موجارو تا ابرا می برد. وقتی دلگیر بودم اون غصه می خورد. تورای ماهیگیرا وا نمی شد. عاشقی تو دریا تنها نمی شد. پرشد این قصه ی ما. تا که مرغ ماهیخوار اومد و جفتمو کشت. دل اون خونه خراب. سایش افتاده رو آ ب. بعد ما نوبت جفتای دیگست. روز مرگ زشت دلهای دیگست. ای خدا کاری نکن یاد ش بره. که یه ماهی این پایین منتظره.

najmahh.blogfa.com

اگه حتی بین مافاصله یک نفسه,نفس منو بگیر - زانوي خسته

http://www.najmahh.blogfa.com/post-103.aspx

اگه حتی بین مافاصله یک نفسه,نفس منو بگیر. نمیدونم چرا هیچکس بهم نگفت جاش خالی نباشه! روبروی تو کی ام من. چهره تکیده ای که. تو غبار آینه مرده. من برای توچی هستم. بین ما پل عذاب. من خسته پایه ي پل. ای که نزدیکی مثل من. به من اما خیلی دوری. خوب نگام کن تا ببینی. چهره درد و صبوری. کاشکی می شد تو بدونی. من برای تو چی هستم. از تو بیش از همه دنیا. از خودم بیش از تو خستم. ببین که خسته ام. تنها غروبه عصای دستم. از عذاب با تو بودن. در سکوت خود خرابم. نه صبورم و نه عاشق. تو سرا پا بی خیالی. من همه تحمل درد.

najmahh.blogfa.com

اگه حتی بین مافاصله یک نفسه,نفس منو بگیر -

http://www.najmahh.blogfa.com/post-87.aspx

اگه حتی بین مافاصله یک نفسه,نفس منو بگیر. نمیدونم چرا هیچکس بهم نگفت جاش خالی نباشه! آره نفسم یادمه که با این کامنتی که گذاشتی معجزهء عشقتو به نفسای سردم هدیه کردی،یادمه که وجود بی روحمو غرق روح گرم خودت کردی،یادمه که با عشقت بهم هدف دادی تا درست زندگی کنم یادمه آره . گر خدايي در دلم بنشين و پاكم كن. لحظه اي بگذر ز ما بگذار خود باشيم. بعد از آن ما رابسوزان تا ز خود سوزيم. بعد از آن يا اشك يا لبخند يا فرياد. فرصتي تا توشه ره را بيندوزيم. چون با آن یگانه ی جدا ناپذیر همراهم ، پس با عشق.

najmahh.blogfa.com

اگه حتی بین مافاصله یک نفسه,نفس منو بگیر - بعد از آن مارا بسوزان بگذار تا زخود سوزیم

http://www.najmahh.blogfa.com/post-94.aspx

اگه حتی بین مافاصله یک نفسه,نفس منو بگیر. نمیدونم چرا هیچکس بهم نگفت جاش خالی نباشه! بعد از آن مارا بسوزان بگذار تا زخود سوزیم. بر لبانم سايه اي از پرسشي مرموز. در دلم درديست بي آرام و هستي سو. راز سرگرداني اين روح عاصي را. با تو خواهم در ميان بگذاردن امروز. گر چه از درگاه خود مي رانيم اما. تا من اينجا بنده تو آنجا خدا باشي. سرگذشت تيره من سرگذشتي نيست. كز سرآغاز و سرانجامش جدا باشي. نيمه شب گهواره ها آرام مي جنبند. بي خبر از كوچ دردآلود انسانها. دست مرموزي مرا چون زورقي لرزان. وحشت زندان و برق حلقه زنجير.

najmahh.blogfa.com

اگه حتی بین مافاصله یک نفسه,نفس منو بگیر - از دست عزيزان چه بگويم؟گله ايي نيييييييييييييست!!!!!!!!!!!!!

http://www.najmahh.blogfa.com/post-102.aspx

اگه حتی بین مافاصله یک نفسه,نفس منو بگیر. نمیدونم چرا هیچکس بهم نگفت جاش خالی نباشه! از دست عزيزان چه بگويم؟ برای گفتن من ، شعر هم به گل مانده. نمانده عمری و صد ها سخن به دل مانده. صدا که مرهم فریاد بود زخم مرا. به پیش زخم عظیم دلم خجل مانده. از دست عزیزان چه بگویم گله ای نیست. گر هم گله ای هست دگر حوصله ای نیست. سر گرم به خود زخم زدن در همه عمرم. هر لحظه ، هر لحظه جز این دست مرا مشغله ای نیست. از دست عزیزان چه بگویم گله ای نیست. گر هم گله ای هست ، دگر حوصله ای نیست. سرگرم به خود زخم زدن در همه عمرم.

najmahh.blogfa.com

اگه حتی بین مافاصله یک نفسه,نفس منو بگیر - هواي حوا

http://www.najmahh.blogfa.com/post-101.aspx

اگه حتی بین مافاصله یک نفسه,نفس منو بگیر. نمیدونم چرا هیچکس بهم نگفت جاش خالی نباشه! دل من یه روز به دریا زد و رفت. پشت پا به رسم دنیا زد و رفت. پاشنه ی کفش فرارو برکشید. آستین همتو بالا زد و رفت. یه دفعه بچه شد و تنگ غروب. سنگ توی شیشه ی فردا زد و رفت. حیوونی تازگی آدم شده بود. به سرش هوای حوا زد و رفت. دفتر گذشته ها رو پاره کرد. نامه ی فرداها رو تا زد و رفت. حیوونی تازگی آدم شده بود. به سرش هوای حوا زد و رفت. دل من یه روز به دریا زد و رفت. پشت پا به رسم دنیا زد و رفت. زنده ها خیلی براش کهنه بودن.

najmahh.blogfa.com

اگه حتی بین مافاصله یک نفسه,نفس منو بگیر -

http://www.najmahh.blogfa.com/post-84.aspx

اگه حتی بین مافاصله یک نفسه,نفس منو بگیر. نمیدونم چرا هیچکس بهم نگفت جاش خالی نباشه! وووووووااااااااای ی ی ی ی ی بخدا نمیدونم چمه! نمیدونم نمیدونم چرا همه چیز یادم رفته! نمیدونم چی شد که بعد از حدود یه سال دوباره اومدم سر دفترچه ی قدیمیه عشقمون.یه دفه از امروز که دیدمت و باهات بودم نمیدونم چرا حس کردم دفه ی اولیه که دارم میبینمت نمیدونم چم شد اما اینو میدونم که انگار برای اولین عشق و اولین باریه که دارم از بی تابیای دلم مینویسم انگار نوشتن یادم رفته! تا ته قصه چه پیدا و چه پنهون با توام. اگه حتی بین ما.

najmahh.blogfa.com

اگه حتی بین مافاصله یک نفسه,نفس منو بگیر -

http://www.najmahh.blogfa.com/post-89.aspx

اگه حتی بین مافاصله یک نفسه,نفس منو بگیر. نمیدونم چرا هیچکس بهم نگفت جاش خالی نباشه! آنگاه که غرور کسي را له مي کني. آنگاه که کاخ آرزوهاي کسي را ويران مي کني،. آنگاه که شمع اميد کسي را خاموش مي کني،. آنگاه که بنده اي را ناديده مي انگاري. آنگاه که حتي گوشت را مي بندي تا صداي خرد شدن غرورش را نشنوي. آنگاه که خدا را مي بيني و بنده خدا را ناديده مي گيري. مي خواهم بدانم، دستانت را بسوي کدام آسمان دراز مي کني تا براي خوشبختي خودت. نوشته شده در سه شنبه بیست و هفتم اسفند ۱۳۸۷ساعت 1:4 توسط امیر&نازی.

najmahh.blogfa.com

اگه حتی بین مافاصله یک نفسه,نفس منو بگیر -

http://www.najmahh.blogfa.com/post-98.aspx

اگه حتی بین مافاصله یک نفسه,نفس منو بگیر. نمیدونم چرا هیچکس بهم نگفت جاش خالی نباشه! نه باورم نمیشه که. تو منو از یاد ببری. تولدم شد بی وفا. از تو نیومد خبری. چشمای من خشک شد به در. حالا کی بی وفا تره. بال و پرش دادم ولی. دیگه واسم نمی پره. اینو بدون دستای من. گرمی دستاتو می خواد. تورو به عشقمون قسم. اون روزارم یادت بیاد. به داد ما نمی رسه. گریه نکن که دستمون. به دست هم نمی رسه. تورو خدا بهش بگین. صبر منم سر اومده. خدا به من بگو چرا. خوشی به من نیومده. از کس و ناکس میگیرم. بهش بگین اگه نیاد.

najmahh.blogfa.com

اگه حتی بین مافاصله یک نفسه,نفس منو بگیر - زهر شیرین

http://www.najmahh.blogfa.com/post-99.aspx

اگه حتی بین مافاصله یک نفسه,نفس منو بگیر. نمیدونم چرا هیچکس بهم نگفت جاش خالی نباشه! ترا من زهر شيرين خوانم اي عشق. كه نامي خوشتر از اينت ندانم. وگر هر لحظه رنگي تازه گيري. به غير از زهر شيرينت نخوانم. تو زهري زهر گرم سينه سوزي. تو ش يريني كه شور هستي از تست. شراب جام خورشيدي كه جان را. نشاط از تو غم از تو مستي از تست. به آساني مرا از من ربودي. درون كوره غم آزمودي. دلت آخر به سرگردانيم سوخت. نگاهم را به زيبايي گشودي. بسي گفتند دل از عشق برگير. كه نيرنگ است و افسون است و جادوست. كه او زهر است اما نوشداروست.