ghazaltaran.mihanblog.com

teflakdeleman.blogfa.com

!...طفلک دل من - من و تو آن دو خطیم آری موازیان به ناچاری که هردو باورمان ز آغاز به یک دگر نرسیدن بود

http://www.teflakdeleman.blogfa.com/post-15.aspx

من و تو آن دو خطیم آری موازیان به ناچاری که هردو باورمان ز آغاز به یک دگر نرسیدن بود. شدم درست شبیه دو نقطه ی ب ردار. که a همیشه شروع من است و b پایان. و b تویی که مرا ختم کرده ای n بار. دوباره شب و دوباری که دفترم خط خورد. و واژه واژه ی شعری که روی سر آوار. شد از بس این همه شب چشم روی هم نگذاش. ت ه، مات ساعت این عمر مانده ام بیدار. دوباره شب شد و من در خیال تو غرقم. و تو که در بغلم مثل هر شبی انگار. دوباره فکر من اینکه چه می کنی حالا؟ که یا مداد گرفتی به دست یا سیگار. و دود می کنی امشب گذشته را در خود؟

teflakdeleman.blogfa.com

!...طفلک دل من - "هیچ کس جدی ام نمی گیرد !"

http://www.teflakdeleman.blogfa.com/post-16.aspx

هیچ کس جدی ام نمی گیرد! روزگارم شبیه شهرم شد. مثل باران تند و یکریزش. مثل بغضی همیشگی، مانده. در گلو حرفهای سر ریزش. حال و روزت شبیه تهران است. مثل سرمای سخت پاییزش. مثل چتری که وانشد هرگز. زیر سم قطره های ناچیزش. هیچ کس جدی ام نمی گیرد! در من انگار یک نفر جغد است. یک نفر با دو چشم نابینا. پا به پا هی قدم قدم می زد. در خیابان خلوت تن تا. چند ساعت دقیق تا امروز. یک نفر مثل من کمی تنها. خط خطی کرده اند عمرم را. هیچ کس جدی ام نمی گیرد! طعم شب گریه های شورم که. طعم لب بوسه های پنهانیست. زل نزن هی درون چشمانم.

disuse.blogfa.com

دیگر به هیچ قرصی اثر نمی کنم

http://www.disuse.blogfa.com/8901.aspx

دیگر به هیچ قرصی اثر نمی کنم. جهت اطلاع از به روز شدن وبلاگ (می توانید) در خبرنامه عضو شوید. خیلی بد شد دنیا در جیب های من جا نمی گیرد. و از تمام اتوبوس هایی. هم دو جناحی شده. تمام دنیایت می ارزد. نوشته شده در یکشنبه یکم فروردین ۱۳۸۹ساعت 12:11 توسط مسعود فخرپور. با اینکه می دانم شعرها و نوشته های من به درد کسی نمی خورد اما طبق یک عادت قدیمی و معمول خواستم بگویم که استفاده از مطالب این وبلاگ (البته فقط مطالب مربوط به نگارنده) با ذکر منبع بلامانع می باشد. شعر تظاهرات چشم ها در سایت آوای دل. محمدرضا حاج رست...

disuse.blogfa.com

دیگر به هیچ قرصی اثر نمی کنم - Fucking Life

http://www.disuse.blogfa.com/post-7.aspx

دیگر به هیچ قرصی اثر نمی کنم. جهت اطلاع از به روز شدن وبلاگ (می توانید) در خبرنامه عضو شوید. وقتی نشنیده ام گرفتی. رویای ناقص الخلقه ات. و سبزم کرد در خیابانی. که من را کاشتی. تو که فروغ نیستی. حالا دستهایت را هم بکاری. هیچوقت سبز نخواهی شد. این مدت مثل همیشه فقط درد بود و درد، اگه یه وقت هایی هم چیزی پیش میومد که باعث خوشحالی میشد خیلی طول نمی کشید، بعدا به موقع از دماغم در میومد. هیچ وقت نتونستم خودم رو گول بزنم، حتی نشده یه خورده تو خیال خوش باشم و بعدا ضدحال نخورم. عباسی پارک را هل می دهد. از همان رو...

disuse.blogfa.com

دیگر به هیچ قرصی اثر نمی کنم

http://www.disuse.blogfa.com/9010.aspx

دیگر به هیچ قرصی اثر نمی کنم. جهت اطلاع از به روز شدن وبلاگ (می توانید) در خبرنامه عضو شوید. این پست تنها یک مخاطب خاص دارد که مثل خودم معمولی ست! و حتی به خودم، که چرا تنهایی ام را ول کردم، چرا خطر کردم و نترسیدم و چرا خریت کردم! حتما دلم هم برایت تنگ می شود، نمی دانم شاید اولش بیشتر و بعد کمتر. می دانم با اینکه می توانم کم کم همه چیز را به حالت قبل برگردانم اما باز هم خیلی چیزها تغییر می کند. ببین! بین این دو زیاد فرق نیست، زندگی را چه زیادی جدی بگیری و چه زیادی شوخی نتیجه اش یکی ست! دختری را می بینم.

disuse.blogfa.com

دیگر به هیچ قرصی اثر نمی کنم

http://www.disuse.blogfa.com/8909.aspx

دیگر به هیچ قرصی اثر نمی کنم. جهت اطلاع از به روز شدن وبلاگ (می توانید) در خبرنامه عضو شوید. وقتی نشنیده ام گرفتی. رویای ناقص الخلقه ات. و سبزم کرد در خیابانی. که من را کاشتی. تو که فروغ نیستی. حالا دستهایت را هم بکاری. هیچوقت سبز نخواهی شد. این مدت مثل همیشه فقط درد بود و درد، اگه یه وقت هایی هم چیزی پیش میومد که باعث خوشحالی میشد خیلی طول نمی کشید، بعدا به موقع از دماغم در میومد. هیچ وقت نتونستم خودم رو گول بزنم، حتی نشده یه خورده تو خیال خوش باشم و بعدا ضدحال نخورم. عباسی پارک را هل می دهد. از همان رو...

teflakdeleman.blogfa.com

!...طفلک دل من

http://www.teflakdeleman.blogfa.com/8905.aspx

کوچه می شوم به راه می رسم .و باز هم. کوچ می کنم به ماه می رسم .و باز هم. پرسه می زنم میان باغ های کال خود. گرم بوسه از نگاه، می رسم. و باز هم. توبه می کنم از اینکه عاشقت شوم ولی. با چه عشقی از گناه میر سم و باز هم. ذوق می کنم درون برکه ی. عمق می شوم به چاه می رسم. و باز هم. و می ب رم دل از طواف کوه. دور می خورم به کاه می رسم. و باز هم. بی خیال هرچه هرزه چشمهای منتظر. مرتکب به اشتباه، می رسم. و باز هم. تنگ می شود دلم که سیر تر ببینمت. رو سیاه از گناه می رسم . Design By : Night Melody. مجله ی ادبی جن و پری.

teflakdeleman.blogfa.com

!...طفلک دل من - خدا را نمی شناخت

http://www.teflakdeleman.blogfa.com/post-7.aspx

خدا را نمی شناخت. خدا را نمی شناخت. حدسم درست بود خدا را نمی شناخت. آنکس که ماجرای وفا را نمی شناخت. می گفت می شناسمت ای هفت آسمان. اما نگاه ساده ی مارا نمی شناخت. فکرش همیشه منتظر اشتباه بود. یک غفلت از منی که بلا را نمی شناخت. باور نکرد با خودشان فرق می کنم. چون کافری که کیش خدا را نمی شناخت. مثل کلاغ درد مرا قارقار کرد. چون جغد شب که صبح هوارا نمی شناخت. رفت و نشست روی درخت دلائلش. آنکه دلیل حادثه ها را نمی شناخت. حتی نبود قدر سگی با وفا که او. چون گربه ای که رسم حیا را نمی شناخت. مجله ی ادبی جن و پری.