GHESEYEGHOSEHHA.BLOGFA.COM
شعرشعر - ازماگذشت نیک وبد اماتوروزگار/فکری به حال خویش کن این روزگارنیست!
http://gheseyeghosehha.blogfa.com/
شعر - ازماگذشت نیک وبد اماتوروزگار/فکری به حال خویش کن این روزگارنیست!
http://gheseyeghosehha.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Monday
LOAD TIME
0.2 seconds
16x16
PAGES IN
THIS WEBSITE
10
SSL
EXTERNAL LINKS
21
SITE IP
38.74.1.43
LOAD TIME
0.188 sec
SCORE
6.2
شعر | gheseyeghosehha.blogfa.com Reviews
https://gheseyeghosehha.blogfa.com
شعر - ازماگذشت نیک وبد اماتوروزگار/فکری به حال خویش کن این روزگارنیست!
gheseyeghosehha.blogfa.com
شعر
http://www.gheseyeghosehha.blogfa.com/1391/10
ازماگذشت نیک وبد اماتوروزگار/فکری به حال خویش کن این روزگارنیست! به حق تو بدی کردم. تواحساس لطیفت را نثارقلب من کردی. برای تو چه کم بودم. برایم بهترین ،کاملترین بودی. من عاشق بودم وعشقت نیازم بود ،میدانی. منم اشفته وحیران ندارم چاره ای جانا. چه سخت رفتنودل کندنم حالا! ومیدانم که این رفتن تباهم میکند اما! ولی بازم نه ونامردمانش. همه تهمت زنند برقلب پاکوبی گناهش. مباداحرف من نقلی شودجایی. به تو میگویم ای عشقم خداحافظ. نوشته شده در شنبه شانزدهم دی ۱۳۹۱ساعت 11:26 توسط سمانه ادیبی. ارسال اس ام اس تبلیغاتی.
شعر
http://www.gheseyeghosehha.blogfa.com/1391/09
ازماگذشت نیک وبد اماتوروزگار/فکری به حال خویش کن این روزگارنیست! یک حادثه خوب برایم کافیست. تا عمر دوباره به امیدم بخشد. یک خنده زاعماق وجودم کافیست. تانوربه شب های سیاهت بخشد. من پیرشدم از صف دنیا وخوشی جا ماندم. یک جرعه می ناب برایم کافیست. تا شور جوانی به حیاتم بخشد. نوشته شده در چهارشنبه بیست و نهم آذر ۱۳۹۱ساعت 12:11 توسط سمانه ادیبی. از صدایت می توان فهمید که درگیر من آشفته هستی! بگو عقلت کجا رفته که با من عهد بستی؟ نه یک بوسه ز روی عشق نه حالی و نه احوالی. چقدر سخت است از این رفتار بی پروا جدا هستی!
BLOGFA
http://www.gheseyeghosehha.blogfa.com/Profile
پروفایل مدیر این وبلاگ فعال نیست.
شعر
http://www.gheseyeghosehha.blogfa.com/1391/07
ازماگذشت نیک وبد اماتوروزگار/فکری به حال خویش کن این روزگارنیست! در بیابان ده غمزده متروکه میروم من می روم آنسو که. خبری از ره امید بجویم شاید! آه خورشید تو چقدرمی سوزی! پای من خسته راه است باید بنشینم لب دریای تخیل. اندکی آب به پاهای کبودم بزنم. تکیه ام را بدهم بر تنه ی سرو بلند دم از آوارگی و بود ونبودم بزنم! من پی امید وکمی آب حیات آمده ام.دست من خالی خالیست چرا امده ام؟ نظرم را که به هر سو بدهم ترک است وگون وخشکی لبهای کویر. گریه ام می آید. کاش می شد قد یک دریا گریست! ناگهان تا اولین قطره زچشمانم دوید.
شعر -
http://www.gheseyeghosehha.blogfa.com/post/6
ازماگذشت نیک وبد اماتوروزگار/فکری به حال خویش کن این روزگارنیست! به حق تو بدی کردم. تواحساس لطیفت را نثارقلب من کردی. برای تو چه کم بودم. برایم بهترین ،کاملترین بودی. من عاشق بودم وعشقت نیازم بود ،میدانی. منم اشفته وحیران ندارم چاره ای جانا. چه سخت رفتنودل کندنم حالا! ومیدانم که این رفتن تباهم میکند اما! ولی بازم نه ونامردمانش. همه تهمت زنند برقلب پاکوبی گناهش. مباداحرف من نقلی شودجایی. به تو میگویم ای عشقم خداحافظ. نوشته شده در شنبه شانزدهم دی ۱۳۹۱ساعت 11:26 توسط سمانه ادیبی. ارسال اس ام اس تبلیغاتی.
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
10
دلتنگ تر از باران
http://www.deltangtarazbaran.blogfa.com/9301.aspx
دلتنگ تر از باران. آغوش من دروازه های تخت جمشید است. می خواستم تو پادشاه کشورم باشی. آتش کشیدی پایتخت شور و شعرم را. افسوس که می خواستی اسکندرم باشی. این روزها حتی شبیه سایه ات هم نیست. مردی که یک شب بهترین تعبیر خوابم بود. مردی که با آن جذبه ی چشم رضاخانیش. یک روز تنها علت کشف حجابم بود. در بازوانت قتلگاه کوچکی داری. لبخند ، غارت می کند آن اخم تاتاریت. بر باد دادی سرزمین اعتمادم را. با ترکمنچای خیانت های قاجاریت. در شهرهای مرزی پیراهنم جنگ است. جغرافیای شانه هایت تکیه گاهم نیست. DESIGN BY : NIGHT SILENCE.
دلتنگ تر از باران
http://www.deltangtarazbaran.blogfa.com/9202.aspx
دلتنگ تر از باران. گوشهی ابرو که با چشمت تبانی میکند. این دل خاموش را آتش فشانی میکند. عاشقت نصف جهان هستند، اما آخرش. لهجهات آن نصفه را هم اصفهانی میکند. چای را بی پولکی خوردن صفا دارد، اگر. حبه قندی مثل تو شیرین زبانی میکند. گاه میخواهد قلم در شعر تصویرت کند. عفو کن او را اگر گاهی جوانی میکند. روی زردی دارم اما کس نمیداند درست. آنچه با من عطر شالی ارغوانی میکند. عاشق چشمت شدم، فرقی ندارد بعد از این. مهربانی میکند، نامهربانی میکند. شعرم زمینی بود اما آخرش. عشق تو یک روز ما را آسمانی میکند.
دلتنگ تر از باران
http://www.deltangtarazbaran.blogfa.com/9401.aspx
دلتنگ تر از باران. حالتی بین گریه و خنده، بین خوابیدن و نخوابیدن. مثل یک مرد خسته ی جنگی با تمام وجود جنگیدن. حالتی منقلب بدون وضو، بی سلوک و س جود و سجاده. مایعی لای مردمک هایت مثل بغضی که سالها مانده. حاشیه میروی نمیدانی که بگویی چقدر دلتنگی. مثل بازیکنی که مصدوم است، میدوی گاه و گاه می لنگی. بی هوا عشق میزند به سرت، حال خوبی شبیه آزادی. مثل وقتی که ح کمت اعدام است، و بگویند دیگر آزادی! ارتباطی عجیب میبینی بین چشمان او و لبخندت. از سر کوچه تا که رد بشود، ناگهان ا فت میکند قندت! محمد مهدی متقی نژاد.
دلتنگ تر از باران
http://www.deltangtarazbaran.blogfa.com/9405.aspx
دلتنگ تر از باران. بعد از 4 سال سکوت. دنیام با دنیات در گیر غمی که. هرگز ندیدی عاشقی های زنی که. یک روز دنیای خودش را زیر و رو کرد. در زیر پای مرد ادم اهنی که. روی گسل های بزرگ باور تو. می خواست دنیای بزرگش را ببازد. بی اعتنا از حرفهای تلخ مردم. لبخندهایش را مونالیزا بسازد. از پیله های دست های سردت انگار. می خواست یک پروانه زیبا بسازد. نصف جهانت را بگیرد با نگاهش. با نصف دیگر یک جهان رویا بسازد. از خط قرمز ها گذشت و عاشقی کرد. با اینکه دنیایش پراز ممنوعه ها بود. تردیدها.ناباوری های گذشته.
دلتنگ تر از باران
http://www.deltangtarazbaran.blogfa.com/9312.aspx
دلتنگ تر از باران. به نام خدایی که همین نزدیکیست! سلام بر دوستان دور ونزدیکم. داشتم توی نت دنبال غزل های جدید وزیبا میگشتم که به شعری از خانم مهدیه فتاحی 16ساله برخوردم.از نظرم شعر زیبایی بود مخصوصا بیتی که رنگش متفاوته.امیدوارم شما هم لذت ببرید. خار ها بادیدن لبخند تو شب بو شدند. آمدی ، حتی زنان ساحره جادو شدند. آمدی با دیدنت نارنج ها را خون گرفت. دست هامان را بریدی! دست هامان رو شدند. هفت در کافی نبود ، از ترس این که وا شود. خانه ها ششصد در و خم دار و تو در تو شدند. آن قدر زیبا پلنگی می کنی در دشت که.
دلتنگ تر از باران
http://www.deltangtarazbaran.blogfa.com/9109.aspx
دلتنگ تر از باران. به نام خدایی که همین نزدیکیست! با سلام خدمت دوستان عزیز.جمله کوتاه یا سپید کوتاهی از دوست عزیزمحمود طالبی خوندم که در عین سادگی خیلی به دلم نشست.براتون می نویسم تا شما هم لذت ببرید. نمی دانم خواب هایت را با که شریک می شوی. شریک تمام بی خوابی های من تویی. نوشته شده در سه شنبه چهاردهم آذر ۱۳۹۱ 8:50 توسط خانم ن.ادیبی. نام خدایی که همین نزدیکیست! سلام بر دوست نازنینم آسیه.دوستی که همواره مشوقم در شعر سرودن بوده. دیدم حال وهوای محرم شعرحسینی هم می طلبد بنابراین. شعری که برای حضرت اباالفضل.
دلتنگ تر از باران -
http://www.deltangtarazbaran.blogfa.com/post-57.aspx
دلتنگ تر از باران. به نام خدایی که همین نزدیکیست! سلام بر دوستان دور ونزدیکم. داشتم توی نت دنبال غزل های جدید وزیبا میگشتم که به شعری از خانم مهدیه فتاحی 16ساله برخوردم.از نظرم شعر زیبایی بود مخصوصا بیتی که رنگش متفاوته.امیدوارم شما هم لذت ببرید. خار ها بادیدن لبخند تو شب بو شدند. آمدی ، حتی زنان ساحره جادو شدند. آمدی با دیدنت نارنج ها را خون گرفت. دست هامان را بریدی! دست هامان رو شدند. هفت در کافی نبود ، از ترس این که وا شود. خانه ها ششصد در و خم دار و تو در تو شدند. آن قدر زیبا پلنگی می کنی در دشت که.
دلتنگ تر از باران -
http://www.deltangtarazbaran.blogfa.com/post-50.aspx
دلتنگ تر از باران. گوشهی ابرو که با چشمت تبانی میکند. این دل خاموش را آتش فشانی میکند. عاشقت نصف جهان هستند، اما آخرش. لهجهات آن نصفه را هم اصفهانی میکند. چای را بی پولکی خوردن صفا دارد، اگر. حبه قندی مثل تو شیرین زبانی میکند. گاه میخواهد قلم در شعر تصویرت کند. عفو کن او را اگر گاهی جوانی میکند. روی زردی دارم اما کس نمیداند درست. آنچه با من عطر شالی ارغوانی میکند. عاشق چشمت شدم، فرقی ندارد بعد از این. مهربانی میکند، نامهربانی میکند. شعرم زمینی بود اما آخرش. عشق تو یک روز ما را آسمانی میکند.
دلتنگ تر از باران
http://www.deltangtarazbaran.blogfa.com/9203.aspx
دلتنگ تر از باران. پیچ و تاب قشنگ گیسویت. آن دوتا چشم ماجراجویت. این صدای خوش النگویت. آخرش کار میدهد دستم. طرح آن دامن پر از چینت. ه دو چشم پلاک ماشینت. شیطنت در تلفظ شینت. آخرش کار میدهد دستم. گیسوانت قشنگی شب توست. صبح در روشنای غبغب توست. ماه از پیروان مذهب توست. رنگ خالی که گوشه لب توست. آخرش کار میدهد دستم. شرم در لرزش صدای تو. برق انگشتر طلای تو. تق و تق صدای پای تو. ناز و شیرینی ادای تو. آخرش کار میدهد دستم. حال پر رمز و مبهمی داری. اخم و لبخند درهمی داری. پشت آرامشت غمی داری. آخرش کار میدهد دستم.
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
21
gheseyeeshgheman.persianblog.ir
قصه عشق
چقد زیباست به خاط تو زندگی کردن،برای تو موندن و به پای تو سوختن. چقد تلخ و غم انگیزه دور از تو بودن،برای تو گریه کردن و به عشق و دنیای تو نرسیدن. کاش می دونستی دور از تو و دستای مهربونت زندگی چقد سخته. دلم هوایت را میکند. اشک های شبانه یک عاشق. ツ گور بابایه دنیا بدو بیا بخند ツ. شارژ مستقیم همراه اول. خرید ژل افزایش قد. دلم هوایت را میکند. این که چقدر از آن روزها گذشته،. یا اینکه چقدر هر دویمان عوض شده ایم،. یا اینکه هر کداممان کجای دنیا افتاده ایم…. باز باران که ببارد،. هر وقت که میخواهد باشد،. درکمال نا...
قصه ی قاصدک
زندگی زیباست، گفته و ناگفته، ای بس نکته ها کاین جاست. هزار بار شنیده ام که میگویند. کینه قلب را سیاه میکند. اینه دل را زنگار میبندد. فراموش کردنش ناممکن است. انگار هر لحظه تمام تلخی ها تکرار میشوند. انگار تمام رنج ها از نو سر بر می اورند. میدانم تا نبخشم این رنجها زند ه اند. تا فراموش نکنم این دردها قد میکشند. انقدر که دیوار شوند بین من و تو. خوب من خدای من به قلبم شهامت گذشت کردن ببخش. به قول دزیره جانم. من این فاطمه را دوست ندارم. عجیب دلم هوای سادگی هایم را کرده بی تکلف خند ه هایم را. بوی اصالت را در ...
قصه ي غرور
همیشه ماندن دلیل بر عاشق بودن نیست. خیلی ها میروند تا ثابت کنند که تا همیشه عاشقند. سلام به همه دوستان گلم. خیلی دوست داشتم واسه همیشه میتونستم کنارتون بمونم. اما دیگه باید برم. سعی میکنم بهتون سر بزنم. ولی این وبلاگ دیگه آپ نمیشه. دلم میخواد این وبلاگ یه یادگاری بمونه وگرنه پاکش مکردم. همتونو دوست دارم و از همه اونایی که همیشه بودن یه دنیا ممنونم. نوشته شده در سه شنبه ۳۱ خرداد ۱۳۹۰ساعت 13:13 توسط Yasaman. از آدما دلم گرفت! میدونم. ولی چه کنیم دیگه درس و مشق نمیذاره. برم سر اصل مطلب دیگه. تمام خاطره هامو...
قصه ی غصه ها
قصه ی غصه ها. از این دنیا شرمنده ام که واردش شدم. ای کاش درب خروجی هم داشتی . . . خسته ام. نوشته شده در چهارشنبه هشتم مرداد 1393ساعت 18:15 توسط یاسمین. دلم هوای دیروز را کرده. هوای روزهای کودکی را. دلم میخواهد مثل دیروز قاصدکی بردارم. آرزوهایم را به دستش بسپارم تا برای تو بیاورد. دلم میخواهد دفتر مشقم را باز کنم و دوباره تمرین کنم. میخواهم خط خطی کنم تمام آن روزهایی که دل شکستم و دلم را شکستند. دلم میخواهد این بار اگر معلم گفت در دفتر نقاشی تان. هر چه میخواهید بکشید. بچه بودیم همه چشمای خیسمون رو میدیدن.
شعر
ازماگذشت نیک وبد اماتوروزگار/فکری به حال خویش کن این روزگارنیست! به حق تو بدی کردم. تواحساس لطیفت را نثارقلب من کردی. برای تو چه کم بودم. برایم بهترین ،کاملترین بودی. من عاشق بودم وعشقت نیازم بود ،میدانی. منم اشفته وحیران ندارم چاره ای جانا. چه سخت رفتنودل کندنم حالا! ومیدانم که این رفتن تباهم میکند اما! ولی بازم نه ونامردمانش. همه تهمت زنند برقلب پاکوبی گناهش. مباداحرف من نقلی شودجایی. به تو میگویم ای عشقم خداحافظ. نوشته شده در شنبه شانزدهم دی ۱۳۹۱ساعت 11:26 توسط سمانه ادیبی. یک حادثه خوب برایم کافیست.
قصه ی گیسو
چشمت به چشم ما و دلت پیش دیگری است. که این رسم دلبری است. هر کس گذشت از نظرت در دلت نشست. تنها گناه آینه ها زود باوری است. مهرت به خلق بیشتر از جور بر من است. سهم برابر همگان ، نابرابری است. دشنام یا دعای تو در حق من یکی است. ای آفتاب هرچه کنی ذره پروری است. ساحل جواب سرزنش موج را نداد. گاهی فقط سکوت جواب سبکسری است. نوشته شده در سه شنبه یازدهم فروردین ۱۳۹۴ساعت 18:23 توسط هدایت. سال نو را به تمام دوستان و خوانندگان گرامی وبلاگ که. ما را مورد لطف قرار می دهند ،تبریک عرض می کنم. به امید دیدار در سال آینده.
قصه گل و تگرگ
قصه گل و تگرگ. یه حالی مثله مردن بود. کجا حالت مثه من بود؟ پن: بعد از 7 ماه دیدمت ،خدایا شکرت! نوشته شده در پنجشنبه ۱۳۹۴/۰۴/۱۸ساعت18:13توسط خانم گل. داریم همه چیزو از اول به صورت اساسی درست میکنیم. همه اون چیزایی که توو این 7سال خراب کرده بودیم. پن: باید صبور بود و از خدا کمک خواست. دوشب پیشتر اولین کادوی ولنتاین بعد از 7سال). نوشته شده در شنبه ۱۳۹۲/۱۱/۲۶ساعت17:54توسط خانم گل. امروز بی بزرگتر شدیم. دیدی بالاخره اومدم به دیدنت. دیدی اومدم دستتو ببوسم. ولی خیلی دیر بود میدونم. ببخش که زودتر نیومدم ببینمت.
!!!قصه ی جدایی!!!
بی توبودن کارمن نیست.تادلت نرفته برگرد. خیلیاوقتی اومدن تووبم ازم پرسیدن که چرااسمش قصه ی جداییه. میخوام داستان عاشقیموبراتون تعریف کنم. هرکی میخوادبدونه بهم بگه تارمزبدم بهش! نوشته شده در یازدهم شهریور ۱۳۹۲ساعت 1:24 توسط فاطمه. عاشقانه هام بوی تورومیده. هرجامیرم .باهرکس حرف میزنم تو توی ذهنمی. همیشه باخودم فک میکنم چرابایداینجوری بشه؟ این روزاخیلی به وجودت نیازدارم.خیلی دوس دارم صداتوبشنوم. باهات حرف بزنم ودردودل کنم! دلم واسه روزایی که همدیگرومیدیدیم تنگ شده .هنوزنمیدونم چرارفتی؟ یکی ازبهترین دوستام با...
قصه جدایی
12 بهمن:. به تاریخ پستم نگاه کن. نوشته شده در پنجشنبه بیست و پنجم دی 1393ساعت 14:29 توسط تنها. دلم تنگ می شه. اصلا نمی خوام بهش فکر کنم اما نمی دونم چرا وقتی رو تختت دارز می کشی و به بالا نگاه می کنی یاد آینده می افتی. به این فک می کنی که این دلخوشی آیا فردام هست یا نه؟ نوشته شده در جمعه نوزدهم دی 1393ساعت 22:32 توسط تنها. نوشته شده در چهارشنبه هفدهم دی 1393ساعت 21:22 توسط تنها. نوشته شده در چهارشنبه هفدهم دی 1393ساعت 20:19 توسط تنها. نوشته شده در پنجشنبه چهارم دی 1393ساعت 4:3 توسط تنها. ته دلت چی میگه؟
داستان کوتاه.
داستان هاي كوتاه و مسائل اجتماعی. رژیم غذایی اصولی-کاهش وزن- کارهایی که باید بکنیم- قسمت دوم. سه شنبه یکم اردیبهشت ۱۳۹۴ ] [ 11:9 ] [ چند تا دوست ]. خوب، بعد از مقاله اول که با استقبال بی نظیر شما عزیزان مواجه شد، میریم سر اصل مطلب و اینکه چطور. وزن خود را بدون دردسر کم کنید. اول از همه پیش از شروع یک برنامه ی مدون برای کاهش وزن از. سلامتی قلب و کبد و کلیه هاتون مطمئن بشید. اگر به نظرتون میاد که جوری که باید وزن کم نمی کنید. برچسبها: رژیم غذایی اصولی. سه شنبه یکم اردیبهشت ۱۳۹۴ ] [ 11:2 ] [ چند تا دوست ].