ghorooor.blogfa.com

suspecting.blogfa.com

هیچی به غیر از همه چی -

http://www.suspecting.blogfa.com/post-51.aspx

هیچی به غیر از همه چی. از زندگی روز مره تا روز مره گی. امروز ۱۲ خرداد ۹۱ ، بعد از ۱ سال و ۱ روز برگشتم ، راستش رمز وبلاگمو فراموش کرده بودم. پرنده بر شانههای انسان نشست. انسان با تعجب روبه پرنده کرد و گفت: اما من درخت نیستم. تو نمیتوانی روی شانههای من آشیانه بسازی. پرنده گفت: من فرق درختها و آدمها را خوب میدانم اما گاهی پرندهها و انسانها را اشتباه میگیرم. انسان خندید و به نظرش این بزرگترین اشتباه ممکن بود. پرنده گفت: راستی، چرا پر زدن را کنار گذاشتی؟ نمیدانی توی آسمان چقدر جای تو خالی است. به خاطر تو تما...

suspecting.blogfa.com

هیچی به غیر از همه چی - نیایش

http://www.suspecting.blogfa.com/post-48.aspx

هیچی به غیر از همه چی. از زندگی روز مره تا روز مره گی. پروردگارا.می دانم که تا تو راهی نیست.می دانم که آسمان فیض و رحمتت همه جا برسرم سایه دارد. می دانم که تو همیشه نگران لغزش نا تمام منی .مهربانا کمکم کن . کمکم کن تاپاکی روحم رابه شیرینی ناپایداروفریبنده گناهان الوده نکنم . پروردگارا. من این همه این همه لذت را به بهای دوری از تو نمی خاهم . من تورا می خواهم .تنها تو را ای مهربان ترین مهربانان. زندگی کن ولی اسیر نشو.عاشق شو ولی دیوانه نشودوست دارم ولی لوس نشو. تقدیم به مهمان ویژه وبلاگم).

suspecting.blogfa.com

هیچی به غیر از همه چی

http://www.suspecting.blogfa.com/8911.aspx

هیچی به غیر از همه چی. از زندگی روز مره تا روز مره گی. برای یاری گرفتن رفته بودم . به آقا زاده گفتم کمکی کن ، کارتن خواب است . با تمسخر گفت :یعنی همیشه هنگام کارتون دیدن خوابش. گفتم :نمی دانی یا خودت را به ندانستن می زنی؟ گفت : منظورت همان این کوچه و آن کوچه است . ایستادم و نگاهش کردم . دوباره با صدای بلندش گفت : حالا کدام کوچه را می گویی؟ و از ته دل خندید . به آرامی گفتم :تو اگر آبگرمکن هم باشی آب از تو گرم. و از ته دل ؟ نوشته شده در سه شنبه نوزدهم بهمن 1389ساعت 8:16 توسط - -. پای یک کودک فلج پیوند بزنید.

torkbalasi.blogfa.com

دلتنگي . . . - دیشبببببببببببببب

http://torkbalasi.blogfa.com/post-16.aspx

دلتنگي . . . ديشب دوباره ديدمت اما خيال بود. تو در كنار من بشيني محال بود. هر چه نگاه عاشق من بي نصيب بود. چشمان مهربان تو پاك و زلال بود. پاييز بود و كوچه اي و تك مسافري. با تو چقدر كوچه ما بي مثال بود. نشنيد لحن عاشق من را نگاه تو. پرواز چشم هاي تو محتاج بال بود. سيب درخت بي ثمر آرزوي من يك عمر مانده بود. ولي كال كال بود. گفتم كمي بمان به خدا دوست دارمت. يك عمر هرچه سهم تو از من نگاه بود. سهم من از عبور تو رنج و ملال بود. چيزي شبيه جام بلور دلي غريب حالا شكست. واي صداي وصال بود. فراموش . . .

ye-panjere-baz.blogfa.com

یه پنجره باز - 13 ای که نحس نمی شود

http://www.ye-panjere-baz.blogfa.com/post-58.aspx

حالا این روزها نشسته ام در این خیابان بارانی. درست در امتداد همان پنجره ی خیالی. 13 ای که نحس نمی شود. انگار سالهای زیادی است که چشم هایت را کشیده ام. مست و مست و بی قرار. درست در شبی که همه در نحسی 13 اسفند در خواب رفته اند. تو در من خلق می شوی. و تمام نحسی این سالها فرو می خورد بی اختیار. سالهای زیادی است که خود را فراموش شده ام. و جای لبخندی بر چهره ام حک نمی شود. درست در شبی که همه نحسی 13 اسفند را هراسیده اند. تو در من متولد می شوی. قهقهه ی مستانه ات تمام تنم را سیراب می کند. طعم خورشید را سر می کشم.

ye-panjere-baz.blogfa.com

یه پنجره باز

http://www.ye-panjere-baz.blogfa.com/9209.aspx

حالا این روزها نشسته ام در این خیابان بارانی. درست در امتداد همان پنجره ی خیالی. داغ مثل یک فنجان داغ. به کدامین سپیدی برف زمستان دلم خوش باشد. به آوازهای کلاغ های شوم. و به عروسک های آویزان و لرزان میان چشمک های سرد و ناپاک. به این سرما هم اگر دلم خوش باشد. به تو نمی رسد دلم. و به این پنجره های بخار گرفته ی هزاران ماشین سرگردان. دور تا دور میدانی که این روزها آبستن خشم های شیطانی است. سر انگشتم به سمت تو می چرخد. چقدر دلم طعم زمستانی تو را لک زده است. درست در ابتدای نبودنت. با یک فنجان داغ ایستاده ام.

ye-panjere-baz.blogfa.com

یه پنجره باز - تقديم به ارزشمندترين انسان وطنم

http://www.ye-panjere-baz.blogfa.com/post-52.aspx

حالا این روزها نشسته ام در این خیابان بارانی. درست در امتداد همان پنجره ی خیالی. تقديم به ارزشمندترين انسان وطنم. كمي درنگ شدهام در اين روزهاي لعنتي. اين طعم توست كه سالها به زخمهاي تاول كشاندهاي در كنج اتاق خاطرهها-. اين روزها ديگر از مين خبري نيست. ميدانم كميل را دوست داري. هرشب صدايت ميشود در خاكريزهاي باراني. دلت ميگيرد پشت پيشانيبندهاي بلند. و حسين، محمد، رسول، شايد هم تمام شهر ديروز ميغلطند در دستانت. درست پشت همان خاكريزهاي باراني بلند. ميدانستي چرا پايت نميرقصد؟ آرام آرام با طعم كمي اشك و خون.

arammah.blogfa.com

درباره همه چیز

http://www.arammah.blogfa.com/91114.aspx

والنتاین یا اسپندار مذگان؟ وقتی به شروع و چگونگی وقوعش فکر می کنم، بنظرم همه چیز گیج و پیچیده می آید! اما ظاهرا این گیجی چندان هم عجیب ودور از انتظار نیست،چون عبارت "ضربه فرهنگی" را چنین تعریف کرده اند: "تغییراتی در فرهنگ که موجب به وجود آمدن گیجی، سردرگمی و هیجان می شود.". این ضربه چنان نرم و آهسته بر پیکر ملت ما فرود آمد که جز گیجی و بی هویتی پی آمد آن چیزی نفهمیدیم! همینطور کلمه Thanks بیش از سپاسگزارم و Good bye بسیار راحت تر از بدرود در دهان ها می چرخد. ما حتی به این هم بسنده نکرده ایم! این روز "سپن...

arammah.blogfa.com

درباره همه چیز - ساسانیان و هخامنشیان، چک می کشیدند!!!

http://www.arammah.blogfa.com/post-22.aspx

ساسانیان و هخامنشیان، چک می کشیدند! واژه چك در نوشتههاي پهلوي زمان ساسانيان. كهنترين شكل بانكداري را در ميانرودان در زمان هخامنشيان سراغ داريم كه بزرگترين مركز سكونت يهوديان بود و در آنجا يهوديان كارهاي بانكداري را بر دوش داشتند. مداركي هم از اين بخش به دست آمده كه كاملا حكم چك دارد. اما برات چيست و از چه زماني در ايران كاربري يافت؟ دكتر شيرين بياني كه تخصص وي بيشتر تاريخ زمان مغول است، گفت كه برات، همان حواله است. كاربري برات از زمان مغولها. اصلاحات خواجه رشيدالدين براي بهرهگيري از برات. به باور دكتر بي...

suspecting.blogfa.com

هیچی به غیر از همه چی

http://www.suspecting.blogfa.com/8907.aspx

هیچی به غیر از همه چی. از زندگی روز مره تا روز مره گی. هیچی دیگه : استقلال. نوشته شده در جمعه بیست و سوم مهر 1389ساعت 17:19 توسط - -. استقلال ببره یا ببازه ما اس اسی هستیم. می خوام به بعضی ها که می گن دارید میگید که کم نیارین بگم : ما همیشه استقلالی هستیم . اما اگه زیاد پا فشاری می کنن بدونن اصلا یه چیزیه تو مایه های جمله معروف سر مربی که میگه : بششششششششه های خوب بودند ،ما موقعیت های زیادی داشتیم و.و فوتبال همینه یا داور قاتل و ایناست . ). کلا یعنی جمعه تولدمه ! در مورد مطلب قبل. دوست داشتن داشتنی هاست.