GOLDENHAIR.BLOGFA.COM

victorious.blogfa.com

victory

http://www.victorious.blogfa.com/8604.aspx

نمي خواهم بميرم ، با كه بايد گفت؟ كجا بايد صدا سر داد؟ در زير كدامين آسمان ،. كه در ذرات هستي ر ه ب ر د توفان اين اندوه. كه از افلاك عالم بگذرد. كجا بايد صدا سر داد؟ فضا خاموش و درگاه قضا دور است. زمين كر ، آسمان كور است. نمي خواهم بميرم ، با كه بايد گفت؟ اگر زشت و اگر زيبا. اگر دون و اگر والا. من اين دنياي فاني را. هزاران بار از آن دنياي باقي دوست تر دارم . به دوشم گرچه بار غم توانفرساست. نمي خواهم از اين جا دست بردارم. تنم در تار و پود عشق انسانهاي خوب نازنين بسته است . با اين مهر ، با اين ماه.

victorious.blogfa.com

victory - گناه

http://www.victorious.blogfa.com/post-34.aspx

گنه کردم گناهی پر ز لذت. درآغوشی که گرم و آتشین بود. گنه کردم میان بازوانی. که داغ و کینه جوی و آهنین بود. در آن خلوتگه تاریک و خاموش. نگه کردم بچشم پر ز رازش. دلم در سینه بی تابانه لرزید. ز خواهش های چشم پر نیازش. در آن خلوتگه تاریک و خاموش. پریشان در کنار او نشستم. لبش بر روی لبهایم هوس ریخت. ز اندوه دل دیوانه رستم. فروخواندم به گوشش قصه عشق. ترا می خواهم ای جانانه من. ترا می خواهم ای آغوش جانبخش. ترا ای عاشق دیوانه من. هوس در دیدگانش شعله افروخت. شراب سرخ در پیمانه رقصید. تن من در میان بستر نرم.

victorious.blogfa.com

victory

http://www.victorious.blogfa.com/8503.aspx

قصه آدم و زندگی. زندگی زد، آدم رقصید. آدم رقصید، زندگی عرق کرد. زندگی عرق کرد، آدم چایید. آدم چایید، زندگی تب کرد. زندگی تب کرد، آدم لرزید. آدم لرزید، زندگی ترک برداشت. زندگی ترک برداشت، هیچ کس درد آدم را نفهمید . نوشته شده در چهارشنبه بیست و چهارم خرداد 1385ساعت 23:15 توسط maral. از سرشت تو هراس دارم چرا که طبیعت تو مملو از شیره محبت انسانی است.

victorious.blogfa.com

victory - نمی خواهم بمیرم!!!

http://www.victorious.blogfa.com/post-31.aspx

نمي خواهم بميرم ، با كه بايد گفت؟ كجا بايد صدا سر داد؟ در زير كدامين آسمان ،. كه در ذرات هستي ر ه ب ر د توفان اين اندوه. كه از افلاك عالم بگذرد. كجا بايد صدا سر داد؟ فضا خاموش و درگاه قضا دور است. زمين كر ، آسمان كور است. نمي خواهم بميرم ، با كه بايد گفت؟ اگر زشت و اگر زيبا. اگر دون و اگر والا. من اين دنياي فاني را. هزاران بار از آن دنياي باقي دوست تر دارم . به دوشم گرچه بار غم توانفرساست. نمي خواهم از اين جا دست بردارم. تنم در تار و پود عشق انسانهاي خوب نازنين بسته است . با اين مهر ، با اين ماه.

victorious.blogfa.com

victory

http://www.victorious.blogfa.com/8502.aspx

توماس ادیسون دو هزار آلیاژ مختلف را برای اختراع لامپ روشنایی آزمایش کرد. وقتی هیچ کدم از این مواد در آزمایش درست جواب ندادند، دستیار او با ناراحتی گفت: بیهوده است، ما هیچ چیز جدیدی یاد نگرفتیم. ولی ادیسون با اطمینان جواب داد: نه، ما پیشرفت کرده ایم و خیلی چیزها یاد گرفتیم. ما اکنون میدانیم که دو هزار آلیاژ وجود دارند که نمی توانند در لامپ روشنایی ایجاد کنند. شماها از اشتباهاتتون چه برداشتی دارید؟ نوشته شده در سه شنبه نوزدهم اردیبهشت 1385ساعت 20:52 توسط maral.

victorious.blogfa.com

victory

http://www.victorious.blogfa.com/8605.aspx

گنه کردم گناهی پر ز لذت. درآغوشی که گرم و آتشین بود. گنه کردم میان بازوانی. که داغ و کینه جوی و آهنین بود. در آن خلوتگه تاریک و خاموش. نگه کردم بچشم پر ز رازش. دلم در سینه بی تابانه لرزید. ز خواهش های چشم پر نیازش. در آن خلوتگه تاریک و خاموش. پریشان در کنار او نشستم. لبش بر روی لبهایم هوس ریخت. ز اندوه دل دیوانه رستم. فروخواندم به گوشش قصه عشق. ترا می خواهم ای جانانه من. ترا می خواهم ای آغوش جانبخش. ترا ای عاشق دیوانه من. هوس در دیدگانش شعله افروخت. شراب سرخ در پیمانه رقصید. تن من در میان بستر نرم.

victorious.blogfa.com

victory - یه داستان کوتاه!

http://www.victorious.blogfa.com/post-22.aspx

توماس ادیسون دو هزار آلیاژ مختلف را برای اختراع لامپ روشنایی آزمایش کرد. وقتی هیچ کدم از این مواد در آزمایش درست جواب ندادند، دستیار او با ناراحتی گفت: بیهوده است، ما هیچ چیز جدیدی یاد نگرفتیم. ولی ادیسون با اطمینان جواب داد: نه، ما پیشرفت کرده ایم و خیلی چیزها یاد گرفتیم. ما اکنون میدانیم که دو هزار آلیاژ وجود دارند که نمی توانند در لامپ روشنایی ایجاد کنند. شماها از اشتباهاتتون چه برداشتی دارید؟ نوشته شده در سه شنبه نوزدهم اردیبهشت ۱۳۸۵ساعت 20:52 توسط maral.

victorious.blogfa.com

victory

http://www.victorious.blogfa.com/8412.aspx

زندگی امروز ما محصول تصمیم گیری های دیروزمان است! قطع مسلم زندگی فردا نیز، نتیجه تصمیم گیری های امروزمان خواهد بود. تجربه تنها دانشگاهی است که فارغ التحصیل ندارد! انسان های توانمند با شکست، شکست را می شکنند! و انسان های ناتوان با شکست، خود را می شکنند. ما مجموعه ای از نقاط ضعف و قوت هستیم. تصمیم بگیریم از امروز ضعف ها را دور بریزیم و قوتها را تقویت کنیم. تا زمانی که با ناتوانی خداحافظی نکنیم او نیز ما را رها نخواهد کرد. منبع: کتاب تجربیات یک مسافر. نوشته شده در جمعه نوزدهم اسفند 1384ساعت 10:54 توسط maral.

victorious.blogfa.com

victory

http://www.victorious.blogfa.com/8411.aspx

تا حالا چند بار گفتید: خدایا شکر؟ روزی مردی خواب عجیبی دید. دید که رفته پیش فرشته ها و به کارهای آن ها نگاه می کند. هنگام ورود دسته بزرگی از فرشتگان را دید که سخت مشغول کارند و تندتند نامه هایی را که توسط پیکها از زمین می رسند باز می کنند و آن ها را داخل جعبه هایی می گذارند. مرد از فرشه ای پرسید: شما چه کار می کنید؟ فرشته در حالی که داشت نامه ای را باز می کرد گفت: اینجا بخش دریافت است و ما دعاها و تقاضاهای مردم از خداوند را تحویل می گیریم. مرد پرسید: شما چه کار می کنید؟ جوری دعا کن که انگار همه چيز وابست...