GOLDKARD.BLOGFA.COM

pouraghaei.blogfa.com

واحه

http://www.pouraghaei.blogfa.com/9311.aspx

دلیل این نیست، اما می پذیرم، گرچه تحمیل است. یقینا پاسخی دادی که. دور از حسن تعلیل است. تمام ربط من با تو فقط حسی است، الباقی. همه خون و رگ و ریشه، که در این قصه تعطیل است. نه اصراریست بر وصلت، نه انکاریست در مهرت. به هم خورده است احساسی که قطعا عین تعدیل است! و اما بعد. من ماندم، و دنیایی بدون تو. که گرچه سخت اما. زندگی در حال تشکیل است. نوشته شده در چهارشنبه ۲۹ بهمن۱۳۹۳ساعت 1:11 توسط حسام الدین پورآقایی. سلام، قصه ی دیگر شروع شد اما باز. هنوز فاصله ها می زند مخالف ساز. سلام اول ابیات بنده یعنی که.

pouraghaei.blogfa.com

واحه

http://www.pouraghaei.blogfa.com/9203.aspx

حمال در ادبیات عمرانی فحش نیست، ادبیات سیاسی را نمی دانم. نه این که دیوار باشد و به واسطه ی دیوار بودنش و این که راه سد می کند، در ما تنفر ایجاد کرده و حمال خطابش کنیم، نه. علم سیاست را نمی دانم اما. دیوار حمال در علم سازه به دیواری گویند که بخش قابل توجهی از وزن بنا را به دوش می کشد، به طوری که برداشتن آن به ساده گی میسر نیست. اگرچه جای بدی قرار گرفته باشد، دلگیر باشد، ن. ف س ساختمان را بریده باشد و راه های اصلی و اساسی را قطع کرده باشد. و گاه چنان در پی و ریشه، ریشه دوانیده که.بگذریم. گریه های بی صدا.

pouraghaei.blogfa.com

واحه - ایهام !

http://www.pouraghaei.blogfa.com/post-138.aspx

در مصرع تقدیر ما ایهام افتاد. دوزاری یک عده کج اوهام افتاد. معنای دور واژه ها نزدیک تر شد. رسوایی ما تشت شد ، از بام افتاد! نوشته شده در شنبه ۱۹ بهمن۱۳۹۲ساعت 22:21 توسط حسام الدین پورآقایی. سلام، قصه ی دیگر شروع شد اما باز. هنوز فاصله ها می زند مخالف ساز. سلام اول ابیات بنده یعنی که. برای درد و دلی تازه گونه ای آغاز. حسام الدین پورآقایی :. تمامی مطالب موجود در وبلاگ، تراوشات قلبی و ذهنی خودم می باشد و هیچ گونه کپی برداری صورت نگرفته که اگر بگیرد به یقین منبع آن ذکر خواهد شد. زاهدان قطعه اصحاب الشهدا.

pouraghaei.blogfa.com

واحه -

http://www.pouraghaei.blogfa.com/post-136.aspx

جمعند که دین و باورم را ببرند. گفتند ز کفر تا سرم را ببرند. ذکر همه لا اله الا الله است. وقتی سر دست پیکرم را ببرند. نوشته شده در پنجشنبه ۱۷ بهمن۱۳۹۲ساعت 21:30 توسط حسام الدین پورآقایی. سلام، قصه ی دیگر شروع شد اما باز. هنوز فاصله ها می زند مخالف ساز. سلام اول ابیات بنده یعنی که. برای درد و دلی تازه گونه ای آغاز. حسام الدین پورآقایی :. تمامی مطالب موجود در وبلاگ، تراوشات قلبی و ذهنی خودم می باشد و هیچ گونه کپی برداری صورت نگرفته که اگر بگیرد به یقین منبع آن ذکر خواهد شد. زاهدان قطعه اصحاب الشهدا.

pouraghaei.blogfa.com

واحه -

http://www.pouraghaei.blogfa.com/post-134.aspx

افتاده ای از اسب ، اصلش اسب افتاد! افسار را شل کرده بودی نصب ، افتاد. اسب تو آخر نانجیبی کرد ، رم کرد. یک عمر، آب روی تو از کسب افتاد! نوشته شده در شنبه ۱۲ بهمن۱۳۹۲ساعت 17:48 توسط حسام الدین پورآقایی. سلام، قصه ی دیگر شروع شد اما باز. هنوز فاصله ها می زند مخالف ساز. سلام اول ابیات بنده یعنی که. برای درد و دلی تازه گونه ای آغاز. حسام الدین پورآقایی :. تمامی مطالب موجود در وبلاگ، تراوشات قلبی و ذهنی خودم می باشد و هیچ گونه کپی برداری صورت نگرفته که اگر بگیرد به یقین منبع آن ذکر خواهد شد. من و تنهایی و تقدیر.

pouraghaei.blogfa.com

واحه

http://www.pouraghaei.blogfa.com/9210.aspx

جوشش نمی کند غزلی ، شور می زند. این دل نشسته است و فقط زور می زند. درمانده از خماری این اعتیاد گنگ. غم در سرنگ می کشد و نور می زند! نور زدن در این جا به معنی نور استعمال کردن و نور تزریق کردن است . نور یک نوع مواد مخدر فلسفیست که پس از تزریق ، دل را روشن می کند . شاهد این مطلب این که بارها و بارها شنیده ایم که معتادان عزیز به یکدیگر گفته اند : "بزن روشن شی! نوشته شده در دوشنبه ۳۰ دی۱۳۹۲ساعت 13:4 توسط حسام الدین پورآقایی. آیینه شکست و خرده هایش پخش است. خود را زده بود و مرده هایش پخش است. باید که حول یک ع...

pouraghaei.blogfa.com

واحه

http://www.pouraghaei.blogfa.com/9309.aspx

جوانان بنی هاشم بیایید! مظلوم تر از هر کسی افتاده بودی. تو دست و پا گم کرده بودی، ساده بودی. تو ساده بودی، وضع تو پیچیده اما. لای عبای من به هم پیچیده بودی. من مانده بودم این چه اوضاع وخیمیست. انگار گ ل بودی ولی پاشیده بودی. هر قدر برمی داشتم توی عبایم. تو باز هم روی زمین جا مانده بودی! حالا خودت جان اذان بودی موذن. تکبیر می گفتم تو هم سجاده بودی! دستام می لرزید و پشتم خم شده بود. این طور استیصال من را دیده بودی؟ دیدم توان ایستادن را ندارم. من مرده بودم زودتر.تو زنده بودی. گفتم: "جوانان بنی هاشم بیایید".

pouraghaei.blogfa.com

واحه -

http://www.pouraghaei.blogfa.com/post-135.aspx

خ رد و خمیر آماده شو تا گ ل بسازد. ساده شو تا حق گوهری مشکل بسازد. با دل بساز و صبر کن در وادی عشق. تا با تو در دلداده گی ها دل بسازد. نوشته شده در چهارشنبه ۱۶ بهمن۱۳۹۲ساعت 22:0 توسط حسام الدین پورآقایی. سلام، قصه ی دیگر شروع شد اما باز. هنوز فاصله ها می زند مخالف ساز. سلام اول ابیات بنده یعنی که. برای درد و دلی تازه گونه ای آغاز. حسام الدین پورآقایی :. تمامی مطالب موجود در وبلاگ، تراوشات قلبی و ذهنی خودم می باشد و هیچ گونه کپی برداری صورت نگرفته که اگر بگیرد به یقین منبع آن ذکر خواهد شد. گریه های بی صدا.

pouraghaei.blogfa.com

واحه

http://www.pouraghaei.blogfa.com/9212.aspx

آتش کشیده در دل خونم زبانه ها. تسکین درد دوری تو ، تازیانه ها. چشمم شبیه خشکی لب هات می شود. خونی شده نگاه من و اشک دانه ها. حالا تو روی نیزه و من خیره ام به تو. ساده شدی ، خلاصه شدی در نشانه ها. این صورت کسیست که مظلوم کشته شد. از بس که درهم است تمام قرینه ها! سر روی نیزه بودن تو سربلندی است. سر به فلک کشیده تو را خیل کینه ها. سینه به سینه بعد تو این راز می رود. می سوزد از مصیبت این قصه ، سینه ها. تنها برای این زن دل خسته مانده است. سنگینی امانت و این ضعف شانه ها. سلام، قصه ی دیگر شروع شد اما باز.