golenargesghaeb.blogfa.com

badry.mihanblog.com

دختر آفتاب - مطالب دختر آفتاب

http://badry.mihanblog.com/post/author/611319

من آب شدم سراب دیدم خود را دریا گشتم حباب دیدم خود را آگاه شدم تمام من غفلت بود بیدار شدم به خواب دیدم خود را. آیا به همین زودی باید پلاک های غبار گرفته مفقود الجسد هایمان از گردن غیرت فرو افتد؟ شما را به خدا به یاد شهدا باشیم . کوله پشتی ها بر زمین مانده . خالیست اما آیا سنگینی آن را بر دوش حس نمیکنی ؟ قرنهاست زمین انتظار مردانی اینچنین را میکشد تا بیایند و کربلای ایران را عاشقانه بسازند و زمینه ساز ظهور باشند . آن مردان آمدند و رفتند فقط من و تو جا ماندیم و از جریان چیزی نفهمیدیم . دوش در لحن سکوتش غم ...

badry.mihanblog.com

دختر آفتاب - مطالب هفته سوم آذر 1390

http://badry.mihanblog.com/post/archive/1390/9/3

من آب شدم سراب دیدم خود را دریا گشتم حباب دیدم خود را آگاه شدم تمام من غفلت بود بیدار شدم به خواب دیدم خود را. لیلای مجنون این شبها باید عادت دهد خود را به درد.به رفتن.به ت ن ه ا ی ی. با آسمان قسمت بکن بال وپرت را. بردار از روی زمین چشم ترت را. این تکه های گمشده راز رشیدی ست. یعنی تصور کن علی اکبرت را. شیون مکن لیلای مجنون،این بیابان. باید بنوشد خون پاک همسرت را. گهواره را آرام تر از خود رها کن. تا نشکند بغضی گلوی اصغرت را. آتش توان سوختن اینجا ندارد. باید بریزی بر تنش خاکسترت را. پاکی ، مروت ، ابلهی است!

badry.mihanblog.com

دختر آفتاب - مطالب هفته اول آذر 1390

http://badry.mihanblog.com/post/archive/1390/9/1

من آب شدم سراب دیدم خود را دریا گشتم حباب دیدم خود را آگاه شدم تمام من غفلت بود بیدار شدم به خواب دیدم خود را. باز باران یادم آرد. باز باران با ترانه میخورد بر بام خانه. یادم آمد کربلا را دشت پر شور وبلا را. گردش یک شور و بلارا گردش یک ظهر غمگین. گرم وخونین لرزش طفلان نالان زیر تیغ و نیزه هارا. باصدای گریه های کودکانه و ندرین صحرای سوزان. میدود طفلی سه ساله پر زناله دلشکسته پای خسته. باز باران قطره قطره می چکد از چوب محمل آخ باران. کی بباری بر تن عطشان یاران تر کنند ازگلو راه آه باران. آه باران آه باران.

badry.mihanblog.com

دختر آفتاب - مطالب هفته سوم دی 1390

http://badry.mihanblog.com/post/archive/1390/10/3

من آب شدم سراب دیدم خود را دریا گشتم حباب دیدم خود را آگاه شدم تمام من غفلت بود بیدار شدم به خواب دیدم خود را. زن زیبایی به عقد مرد زاهد و مومنی در آمد. مرد بسیار قانع بود و زن تحمل این همه. ساده زیستی را نداشت. روزی تاب و توان زن به سر رسید و با عصبانیت رو به مرد گفت:. حالا که به خواسته های من توجه نمی کنی ، خود به کوچه و برزن می روم تا همگان. بدانند که تو چه زنی داری و چگونه به او بی توجهی می کنی ، من زر و زیور می خواهم! مرد در خانه را باز کرد و رو به زن می گوید: برو هر جا دلت می خواهد! همه چی توش پیدا...

badry.mihanblog.com

دختر آفتاب - به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد...

http://badry.mihanblog.com/post/12

من آب شدم سراب دیدم خود را دریا گشتم حباب دیدم خود را آگاه شدم تمام من غفلت بود بیدار شدم به خواب دیدم خود را. به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد. آفتابا بس که پیدایی نمی دانم کجایی. دور از مایی و با مایی نمی دانم کجایی. نوشته شده در چهارشنبه 27 مهر 1390 ساعت 06:18 ب.ظ توسط دختر آفتاب. قالب جدید وبلاگ پیچك دات نت. هر کسی بخواهد بخواند. اینجا خط مقدم است. هفته سوم بهمن 1390 1. هفته اول بهمن 1390 4. هفته سوم دی 1390 1. هفته چهارم آذر 1390 5. هفته سوم آذر 1390 5. هفته دوم آذر 1390 3. هفته اول آذر 1390 9.

redmidad.blogfa.com

تۆیش له‌ گه‌ڵما نه‌هاتی - من ده‌ڵێم:

http://www.redmidad.blogfa.com/post-27.aspx

تۆیش له گهڵما نههاتی. ههندێ چت ههن به هیچ ئاوازێ ناچڕێن،بههیچ ووشهیهک ناووترێن،به هیچ هاوارو بانگێ نازڕێن، به هیچ زمان رهوانییهک نافامانرێن، به هیچ پیتۆڵییهک راڤه ناکرێن. چت گهلێ وهکا خۆشهویستی، نهتهویسی، ژیان، مان، کۆڵنهدان و. ههندێ کهسیش ههن بههیچ شێوه له قهوارهی مرۆڤا ناگونجێن،یان گهلێ گهورهترن وهکا نهمران، موکری و وێنسی.یان گهلێ بچووکترن وهکا بهرپرسانی گیان و گیرفان برسی. نوشته شده در دوشنبه پانزدهم خرداد ۱۳۹۱ساعت 14:23 توسط میداد سوور. کوردستان و روانگهی ئابووری. مۆسیقای کوردی رۆڵهی کورد.

badry.mihanblog.com

دختر آفتاب - آیا به همین زودی باید پلاک های غبار گرفته مفقود الجسد هایمان از گردن غیرت فرو افتد؟؟؟

http://badry.mihanblog.com/post/109

من آب شدم سراب دیدم خود را دریا گشتم حباب دیدم خود را آگاه شدم تمام من غفلت بود بیدار شدم به خواب دیدم خود را. آیا به همین زودی باید پلاک های غبار گرفته مفقود الجسد هایمان از گردن غیرت فرو افتد؟ شما را به خدا به یاد شهدا باشیم . کوله پشتی ها بر زمین مانده . خالیست اما آیا سنگینی آن را بر دوش حس نمیکنی ؟ قرنهاست زمین انتظار مردانی اینچنین را میکشد تا بیایند و کربلای ایران را عاشقانه بسازند و زمینه ساز ظهور باشند . آن مردان آمدند و رفتند فقط من و تو جا ماندیم و از جریان چیزی نفهمیدیم . هر کسی بخواهد بخواند.

badry.mihanblog.com

دختر آفتاب - دوش در لحن سکوتش غم جان کاهی داشت...

http://badry.mihanblog.com/post/107

من آب شدم سراب دیدم خود را دریا گشتم حباب دیدم خود را آگاه شدم تمام من غفلت بود بیدار شدم به خواب دیدم خود را. دوش در لحن سکوتش غم جان کاهی داشت. اگر آن یار نگاهی به دل ما میکرد. گره از کار فرو بسته ما وا میکرد. نفسش جان نه جهان زنده نماید ور نه. دیگران هم بکنند آنچه مسیحا میکرد. کاش آن عرش نشین پادشه لشکر جود. گذری از ره ما خاک نشین ها میکرد. یا نمیکرد مرا بلبل دیوانه ی خویش. یا دمی روی گل خویش هویدا میکرد. آنچه یک عمر سرودم ز غم و درد فراق. کاش میخواند و ورق میزد و امضا میکرد. هر کسی بخواهد بخواند.

redmidad.blogfa.com

تۆیش له‌ گه‌ڵما نه‌هاتی

http://www.redmidad.blogfa.com/9012.aspx

تۆیش له گهڵما نههاتی. نوشته شده در جمعه بیست و ششم اسفند ۱۳۹۰ساعت 20:47 توسط میداد سوور. که شێعر دهبێته داوی درۆ. بێزووکهر به کا وجۆ. ووشهکانی شیوهن" بگێڕن و. که شێعر بووه ئامرازی فریوو. نوشته شده در پنجشنبه هجدهم اسفند ۱۳۹۰ساعت 20:24 توسط میداد سوور. کوردستان و روانگهی ئابووری. مۆسیقای کوردی رۆڵهی کورد.

badry.mihanblog.com

دختر آفتاب - ذات انسان...

http://badry.mihanblog.com/post/96

من آب شدم سراب دیدم خود را دریا گشتم حباب دیدم خود را آگاه شدم تمام من غفلت بود بیدار شدم به خواب دیدم خود را. ما ز بالاییم و بالا میرویم. ما ز دریاییم و دریا میرویم. ما از آنجا و از اینجا نیستیم. ما ز بی جاییم و بی جا میرویم. لا اله اندر پی الا الله است. همچو لا ما هم بالا می رویم. خوانده ای انا الیه راجعون؟ تا بدانی که کجاها می رویم؟ نوشته شده در شنبه 26 آذر 1390 ساعت 09:16 ب.ظ توسط دختر آفتاب. قالب جدید وبلاگ پیچك دات نت. هر کسی بخواهد بخواند. اینجا خط مقدم است. هفته سوم بهمن 1390 1. هفته سوم دی 1390 1.