GOONCH.BLOGFA.COM

zirezamin.blogfa.com

نوشته - زندگی

http://www.zirezamin.blogfa.com/post-110.aspx

نوشته شده در پنجشنبه بیست و پنجم فروردین ۱۳۹۰ساعت 20:2 توسط علیرضا. مصاحبه با آلبرتو موراويا. مصاحبه با ناتالیا گینزبورگ. بیانیهی شماری از زندانیان سیاسی ایران در محکومیت حملهی رژیم نژادپرست اسرائیل به فلسطین. طبقات و قدرت سیاسی.

zirezamin.blogfa.com

نوشته - 01110011011110

http://www.zirezamin.blogfa.com/post-119.aspx

دلم می خواهد شعری بنویسم صفر و یکی. فقط صفر و یک. الآن به ذهنم رسید. تا شاعرانه تر شود. نگاه پرمعنای شما به کامپیوتر شخصی تان. بی هیچ واسطه ای شود. خدا را چه دیدید. شاید نصیب ما شد. جایزه ی شعر معاصر. من دیشب از عشقی لال جدا شدم. که فکرش را هم نمی کردم. حرف از خودک شی. از عشقی قدیمی شنیدم. به دختری زیبا نرسیدم. ماشینش پنچر شده و دیرتر می رسد. تا من بروم سیگاری دیگر دود کنم. همه ی این ها صفر و یک. به شما می رسند. نوشته شده در دوشنبه یکم اسفند ۱۳۹۰ساعت 14:49 توسط علیرضا. مصاحبه با آلبرتو موراويا.

zirezamin.blogfa.com

نوشته - ارتباط

http://www.zirezamin.blogfa.com/post-115.aspx

نوشته شده در یکشنبه بیست و نهم آبان ۱۳۹۰ساعت 17:24 توسط علیرضا. مصاحبه با آلبرتو موراويا. مصاحبه با ناتالیا گینزبورگ. بیانیهی شماری از زندانیان سیاسی ایران در محکومیت حملهی رژیم نژادپرست اسرائیل به فلسطین. طبقات و قدرت سیاسی.

zirezamin.blogfa.com

نوشته - خواب ببینیم

http://www.zirezamin.blogfa.com/post-117.aspx

خیابون خلوت، آسفالت یخ زده، هنوز صدای باد از چنارهای لخت. می شینی تو اتوبوس، واست جا باز می کنند دم پنچره. سایش چرب موهای مسافری بی خواب روی شیشه. راه می افتید. انگار داری به دیگران گوش می کنی. شب حتمن سرد زمستونی. حالا ناراحتی که چرا دم در نشستی. اما دست کم من اینطوری فکر نمی گم. زیاده روی میکنی، حتی می ترسی این یه خواب باشه. شاید علاقه نداری که ادامه بدم اما می دونم باید ادامه بدی. چرا که ایستگاه بعدی پیاده می شی. نوشته شده در شنبه بیست و چهارم دی ۱۳۹۰ساعت 20:8 توسط علیرضا. مصاحبه با آلبرتو موراويا.

zirezamin.blogfa.com

نوشته - شعر آخر

http://www.zirezamin.blogfa.com/post-106.aspx

ردپایم. در کنار رگه های حاصل از ناکامی تلاشی. برای زندگی. شعر از کیهان عباسیان. نوشته شده در سه شنبه دوازدهم بهمن ۱۳۸۹ساعت 12:58 توسط علیرضا. مصاحبه با آلبرتو موراويا. مصاحبه با ناتالیا گینزبورگ. بیانیهی شماری از زندانیان سیاسی ایران در محکومیت حملهی رژیم نژادپرست اسرائیل به فلسطین. طبقات و قدرت سیاسی.

zirezamin.blogfa.com

نوشته - الیو پتری

http://www.zirezamin.blogfa.com/post-124.aspx

سینما برای نخبگان نیست، بلکه به مردم تعلق دارد. حرف زدن از نخبگان روشنفکری همچون حرف زدن از هیچ می ماند. فکر نکنم با سینما بشود انقلابی کرد. این انقلاب می تواند ازطریق یک پروسه ی دیالکتیک - که باید در میان مردم شروع شود- رخ بدهد، شروعی با فیلم یا هر وسیله ی ممکن دیگری". مصاحبه حاضر ترجمه ای است از کتاب دچیا م ر ینی و مصاحبه ی او با الیو پتری در ارتباط با کودکی اش. کجا به دنیا آمدی؟ در خیابان جیوب و ناری (Dei giubbonari). خانواده ات فقیر بود یا ثروتند؟ کار روی مس: دیگ های گرمایی و سرمایی. داشتن یک خواهر ی...

zirezamin.blogfa.com

نوشته - کج احوالی

http://www.zirezamin.blogfa.com/post-113.aspx

اوضاع اونطور که من می خوام. نوشته شده در جمعه هجدهم شهریور ۱۳۹۰ساعت 15:3 توسط علیرضا. مصاحبه با آلبرتو موراويا. مصاحبه با ناتالیا گینزبورگ. بیانیهی شماری از زندانیان سیاسی ایران در محکومیت حملهی رژیم نژادپرست اسرائیل به فلسطین. طبقات و قدرت سیاسی.

zirezamin.blogfa.com

نوشته - کودکان غزه

http://www.zirezamin.blogfa.com/post-122.aspx

ن الان نشستم تو اتاقم و یه کم حالم بده. از بیرون اومدم. مردم تو خیابون های تورین و فکر کنم تو همه ی شهرهای دنیا. در حال چرخ زدن بودند. این غزه ذهنم رو مشغول کرده. بعضی ها وقتی چیزی ازش می شنوند می گند: ای بابا، بیچاره ها،. اسرائیلی های فلان فلان شده. اما چرا یادمون می ره این حادثه ها داره واسه کلیت انسان می افته. واسه انسان به معنای. واقعی کلمش. انسان داره کشته می شه. انسان داره می کشه. چرا حتی احساساتمون هم تیترگونه و احمقانه شده؟ به این وضع نکبت. موجود بی حرکت موندیم؟ چرا داریم می پذیریمش؟ از تراژدي ها...

zirezamin.blogfa.com

نوشته - که...

http://www.zirezamin.blogfa.com/post-114.aspx

که حواسم نمونه بذارم کجا. که این شیرینی رو. وقتی که این دخترخالت. وقتی که زمان رد شه که از کنارمون. که تو دست تکون بدی. که خوابیدن شروع می شه که چ شات بستست که انگار بستست. که هی از اتاق به زیر فن که سرامیک سرد که میوه های شما حرف های من. که باز به اتاق که باز به تن. وقتی که سای مون تو چیذر که روی پل. که چه زیباست این انگشت ها. که پارچ فلزی آب خنک. که ماشین های پشت سر. که دارم از حال می رم. که این لوبیا پلو چه خوشمزست. که زمان می چرخه دورمون. که وقتی که تکون بدیم به هم. برمی گردیم به هم.