H-ABBASPOOR.MIHANBLOG.COM

h-abbaspoor.blogfa.com

عاشقانه های نسبتا آرام - شدنی نیست

http://www.h-abbaspoor.blogfa.com/post/18

عاشقانه های نسبتا آرام. تکلیف من و عشق تو روشن شدنی نیست. رفتن شدنی نیست و ماندن شدنی نیست. شاید بروم دور شوم تا تو بفهمی. من نیستم و هیچ کسی من شدنی نیست. باید بروم تا که کمی مثل تو باشم. نه قلب بلورین من آهن شدنی نیست. خودخواه شدم در اثر خواستن تو. این عاشق مغرور فروتن شدنی نیست. در حرف چه ساده است جدایی من و تو. سخت است بفهمیم که اصلا شدنی نیست. تکلیف من و عشق تو تکلیف من و عقل. تکلیف من و چشم تو روشن شدنی نیست. نوشته شده در دوشنبه نوزدهم آبان ۱۳۹۳ساعت 14:39 توسط. سید علی محمد نقیب.

h-abbaspoor.blogfa.com

عاشقانه های نسبتا آرام - همین است

http://www.h-abbaspoor.blogfa.com/post/17

عاشقانه های نسبتا آرام. توﺟﯿﻪ ﮐﻦ کار ﻣﻘﺼﺮ ﻫﺎ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﺳﺖ. ﺑﮕﺬﺍﺭ ﻭ ﺑﮕﺬﺭ رسم ﻋﺎﺑﺮﻫﺎ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﺳﺖ. بگذار ﺑﺎ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﺍﻡ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﻤﺎﻧﻢ. ﺩﻧﯿﺎﯼ ﺷﺎﻋﺮﻫﺎ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﺳﺖ. ﮔﻔﺘﯽ که ﻋﺎﺷق پیشگی ﺳﻮﺩﯼ ﻧﺪﺍﺭﺩ. ﮔﻔﺘﻢ ﮐﻪ ﺍﺳﺘﺪﻻﻝ ﺗﺎﺟﺮﻫﺎ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﺳﺖ. ﺗﻮ ﺗﺎ ﺍﺑﺪ ﺩﺭ ﺳﯿﻨﻪ ﻣﻦ ﺧﺎﻧﻪ ﺩﺍﺭﯼ. ﺑﺮﮔﺮﺩ ﺗﻘﺪﯾﺮ ﻣﺴﺎﻓﺮ ﻫﺎ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﺳﺖ. ﺍﯾﻦ ﺷﻌﺮ ﻣﺤﺾ ﺧﺎﻃﺮ ﮔﻞ ﻫﺎﯾﻤﺎﻥ ﺑﻮﺩ. ﺗﺴﮑﯿﻦ ﺍﯾﻦ ﺭﻧﺠﯿﺪﻩ ﺧﺎﻃﺮﻫﺎ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﺳﺖ. نوشته شده در جمعه بیست و پنجم مهر ۱۳۹۳ساعت 18:7 توسط. سید علی محمد نقیب.

h-abbaspoor.blogfa.com

عاشقانه های نسبتا آرام - فرض کن

http://www.h-abbaspoor.blogfa.com/post/20

عاشقانه های نسبتا آرام. صبح روز بعد خود را جور ديگر فرض كن. مسخ شو اما خودت را يك كبوتر فرض كن. بعد باور كن به روي شانه هايت بال هست. مثل كودک ها دلت را زود باور فرض كن. پر بزن تسليم اجبار قفس بودن بس است. لحظه ای خود را در این عالم مخیر فرض کن. فاتحانه بي محابا آسمان را پس بگير. پر بزن از ابرها خود را رها تر فرض کن. شاعر این شب ها اگر حال تو چندان خوب نیست. زندگی را صبح روز بعد بهتر فرض کن. نوشته شده در سه شنبه یازدهم فروردین ۱۳۹۴ساعت 13:30 توسط. سید علی محمد نقیب.

h-abbaspoor.blogfa.com

عاشقانه های نسبتا آرام - به احترام اجل

http://www.h-abbaspoor.blogfa.com/post/11

عاشقانه های نسبتا آرام. به اختیار من- بی اراده می میرم. شبیه زندگی ام سخت ساده می میرم. چقدر عاشق این حس تلخ شیرینم. که اولین نفر از خانواده می میرم. پس از گذشتن این روز های معمولی. به لطف عشق شبی فوق العاده می میرم. به شوق لحظه گل کردن تن سردم. به احترام اجل ایستاده می میرم. برای دیدن آن روی سکه تقدیر. به عشق آن چه خدا وعده داده می میرم. نوشته شده در شنبه بیست و سوم آذر ۱۳۹۲ساعت 10:2 توسط. سید علی محمد نقیب.

h-abbaspoor.blogfa.com

عاشقانه های نسبتا آرام

http://www.h-abbaspoor.blogfa.com/1392/12

عاشقانه های نسبتا آرام. او کوچ نشین بود نیامد که بماند. رفت وبه دلم زخم چنان زد که بماند. من سخت که دلبسته شدم او به گمانم. وابسته شد اما نه در آن حد که بماند. می رفت و دل ساده ام آنفدر به خود گفت:. شاید که مردد شده شاید که بماند. دیروز خدا خواست به من عشق ببخشد. امروز هم ای کاش بخواهد که بماند. تکرار همین خاطره ها داغ دلم شد. داغی که بماند که بماند که بماند. نوشته شده در پنجشنبه یکم اسفند ۱۳۹۲ساعت 10:35 توسط. سید علی محمد نقیب.

h-abbaspoor.blogfa.com

عاشقانه های نسبتا آرام - شیرین است

http://www.h-abbaspoor.blogfa.com/post/16

عاشقانه های نسبتا آرام. تو که مقصد بشوی رنج سفر شیرین است. طعم لبخند ملیحت چقدر شیرین است. هرچه رفتار تو گفتار تو تلخ است ولی. نوبر سرخ لبت مثل شکر شیرین است. قهوه چشم تو انداخته از خواب مرا. با تو بی خواب شدن هم بنظر شیرین است. سخت به معجزه عشق تو ایمان دارم. سم بنوشیم اگر ما دو نفر شیرین است. شور فرهاد شدن در سر من افتاده. شاه بانوی من اسم تو مگر شیرین است؟ تا رسیدن به تو راهی است به اندازه عمر. مقصدم باش فقط رنج سفر شیرین است. نوشته شده در سه شنبه سی ام اردیبهشت ۱۳۹۳ساعت 22:18 توسط. سید علی محمد نقیب.

h-abbaspoor.blogfa.com

عاشقانه های نسبتا آرام

http://www.h-abbaspoor.blogfa.com/1393/01

عاشقانه های نسبتا آرام. یک عمر دلم محرم اسرار خودش بود. یعنی که وفادارترین یار خودش بود. از سادگی اش بود اگر سخت زمین خورد. او هر چه بدهکار, بدهکار خودش بود. انگشت نمای همه شهر شد اما. غم خوار خودش بود خریدار خودش بود. شد عاقبت این دل بیچاره شبیه. آن شاه که قربانی دربار خودش بود. می خواست که نفرین بکند بخت بدش را. نفرین شدن انگار سزاوار خودش بود. این دفعه برای دل خود شعر نوشته است. یکبار هم این شاعر بیچاره خودش بود. نوشته شده در دوشنبه هجدهم فروردین ۱۳۹۳ساعت 21:8 توسط. سید علی محمد نقیب.

h-abbaspoor.blogfa.com

عاشقانه های نسبتا آرام - خودش بود

http://www.h-abbaspoor.blogfa.com/post/15

عاشقانه های نسبتا آرام. یک عمر دلم محرم اسرار خودش بود. یعنی که وفادارترین یار خودش بود. از سادگی اش بود اگر سخت زمین خورد. او هر چه بدهکار, بدهکار خودش بود. انگشت نمای همه شهر شد اما. غم خوار خودش بود خریدار خودش بود. شد عاقبت این دل بیچاره شبیه. آن شاه که قربانی دربار خودش بود. می خواست که نفرین بکند بخت بدش را. نفرین شدن انگار سزاوار خودش بود. این دفعه برای دل خود شعر نوشته است. یکبار هم این شاعر بیچاره خودش بود. نوشته شده در دوشنبه هجدهم فروردین ۱۳۹۳ساعت 21:8 توسط. سید علی محمد نقیب.

h-abbaspoor.blogfa.com

عاشقانه های نسبتا آرام

http://www.h-abbaspoor.blogfa.com/1393/08

عاشقانه های نسبتا آرام. تکلیف من و عشق تو روشن شدنی نیست. رفتن شدنی نیست و ماندن شدنی نیست. شاید بروم دور شوم تا تو بفهمی. من نیستم و هیچ کسی من شدنی نیست. باید بروم تا که کمی مثل تو باشم. نه قلب بلورین من آهن شدنی نیست. خودخواه شدم در اثر خواستن تو. این عاشق مغرور فروتن شدنی نیست. در حرف چه ساده است جدایی من و تو. سخت است بفهمیم که اصلا شدنی نیست. تکلیف من و عشق تو تکلیف من و عقل. تکلیف من و چشم تو روشن شدنی نیست. نوشته شده در دوشنبه نوزدهم آبان ۱۳۹۳ساعت 14:39 توسط. سید علی محمد نقیب.

h-abbaspoor.blogfa.com

عاشقانه های نسبتا آرام

http://www.h-abbaspoor.blogfa.com/1393/02

عاشقانه های نسبتا آرام. تو که مقصد بشوی رنج سفر شیرین است. طعم لبخند ملیحت چقدر شیرین است. هرچه رفتار تو گفتار تو تلخ است ولی. نوبر سرخ لبت مثل شکر شیرین است. قهوه چشم تو انداخته از خواب مرا. با تو بی خواب شدن هم بنظر شیرین است. سخت به معجزه عشق تو ایمان دارم. سم بنوشیم اگر ما دو نفر شیرین است. شور فرهاد شدن در سر من افتاده. شاه بانوی من اسم تو مگر شیرین است؟ تا رسیدن به تو راهی است به اندازه عمر. مقصدم باش فقط رنج سفر شیرین است. نوشته شده در سه شنبه سی ام اردیبهشت ۱۳۹۳ساعت 22:18 توسط. سید علی محمد نقیب.