HAMEHCHIZDOON.BLOGFA.COM

samtorky.blogfa.com

××گل سرسبد ترکیه×× - آرزو می کنم در تنهایی تنهاییت تنها بمانی

http://www.samtorky.blogfa.com/post-43.aspx

آرزو می کنم در تنهایی تنهاییت تنها بمانی. نوشته شده در جمعه ۱۳۸۹/۰۳/۲۱ساعت 22:39 توسط سام. داستان زیبای عشق در بیمارستان. داستان عاشقانه:تقدیم به آرزو. یه داستان عشقی و رمانتیک برای دختر و پسرای شیطون! یک داستان عشقی غم انگیز (حتما بخونید! آرزو می کنم در تنهایی تنهاییت تنها بمانی. تقدیم به عشقم.لیلاااااااااااااا. دوری از عشقم /ل؟ داستانی زیبا در باب عشق. ازاينكه به من هم سرزديد متشکرم امیدوارم لحظات خوبی داشته باشین دوستتون دارم مرسي ي ي ي ي ي. هفته او ل اردیبهشت ۱۳۹۰. هفته دوم مرداد ۱۳۸۹.

samtorky.blogfa.com

××گل سرسبد ترکیه×× - تقدیم به عشقم......لیلاااااااااااااا

http://www.samtorky.blogfa.com/post-40.aspx

تقدیم به عشقم.لیلاااااااااااااا. دفتر عشق كه بسته شد. ديدم منم تموم شدم. خونم حلال ولي بدون. به پايه تو حروم شدم. اونيكه عاشق شده بود. بد جوري تو كارتو موند. حالا بايد فاتحه خوند. به نام تو سند زدم. از تو گله نميكنم. از دست قلبم شاكيم. چرا گذشتم از خودم. دوست ندارم چشماي من. فردا به آفتاب وا بشه. چه خوب ميشه تصميم تو. دست و دلت نلرزه. بزن تير خلاص رو. ازاون كه عاشقت بود. نوشته شده در پنجشنبه ۱۳۸۸/۰۸/۲۸ساعت 22:27 توسط سام. داستان زیبای عشق در بیمارستان. داستان عاشقانه:تقدیم به آرزو. دوری از عشقم /ل؟

samtorky.blogfa.com

××گل سرسبد ترکیه×× - اشک وغروب....

http://www.samtorky.blogfa.com/post-41.aspx

اشک آن شب لبخند عشق ام بود. قصه نيستم که بگويي. نغمه نيستم که بخواني. صدا نيستم که بشنوي. يا چيزي چنان که ببيني. يا چيزي چنان که بداني. من درد مشترک ام. درخت با جنگل سخن مي گويد. و من با تو سخن مي گويم. نام ات را به من بگو. دست ات را به من بده. حرف ات را به من بگو. قلب ات را به من بده. من ريشه هاي تو را دريافته ام. با لبان ات براي همه لب ها سخن گفته ام. و دست هايت با دستان من آشناست. در خلوت روشن با تو گريسته ام. براي خاطر زنده گان. و در گورستان تاريک با تو خوانده ام. زيرا که مرده گان اين سال. هفته دوم م...

samtorky.blogfa.com

××گل سرسبد ترکیه××

http://www.samtorky.blogfa.com/88084.aspx

تقدیم به عشقم.لیلاااااااااااااا. دفتر عشق كه بسته شد. ديدم منم تموم شدم. خونم حلال ولي بدون. به پايه تو حروم شدم. اونيكه عاشق شده بود. بد جوري تو كارتو موند. حالا بايد فاتحه خوند. به نام تو سند زدم. از تو گله نميكنم. از دست قلبم شاكيم. چرا گذشتم از خودم. دوست ندارم چشماي من. فردا به آفتاب وا بشه. چه خوب ميشه تصميم تو. دست و دلت نلرزه. بزن تير خلاص رو. ازاون كه عاشقت بود. نوشته شده در پنجشنبه ۱۳۸۸/۰۸/۲۸ساعت 22:27 توسط سام. دوری از عشقم /ل؟ دورم از تمامی خوبیهایت ، دورم از دست نوازشگر مهربانت. تقدیم به عشق...

samtorky.blogfa.com

××گل سرسبد ترکیه×× - یک داستان عشقی غم انگیز (حتما بخونید!!!)

http://www.samtorky.blogfa.com/post-44.aspx

یک داستان عشقی غم انگیز (حتما بخونید! شب عروسیه، آخره شبه ، خیلی سر و صدا هست. میگن عروس رفته تو اتاق لباسهاشو عوض کنه هر چی منتظر شدن برنگشته، در را هم قفل کرده. داماد سروسیمه پشت در راه میره داره از نگرانی و ناراحتی دیوونه می شه. مامان بابای دختره پشت در داد میزنند: مریم ، دخترم ، در را باز کن. مریم جان سالمی؟ آخرش داماد طاقت نمیاره با هر مصیبتی شده در رو می شکنه میرند تو. مریم ناز مامان بابا مثل یه عروسک زیبا کف اتاق خوابیده. لباس قشنگ عروسیش با خون یکی شده ، ولی رو لباش لبخنده! کاش بودی می دیدی مریمت...

samtorky.blogfa.com

××گل سرسبد ترکیه×× - داستان زیبای ” عشق در بیمارستان “

http://www.samtorky.blogfa.com/post-47.aspx

داستان زیبای عشق در بیمارستان. چند روز بعد پزشک. به بیمارستان برگشت. مرد آن شب مثل شب های گذشته به خانه زنگ نزد. فقط در کنار تخت همسرش. یادتان نرود به آنها برسید. حال مادر به زودی خوب می شود و ما برمی گردیم. نگاهم به او افتاد و ناگهان با تعجب دیدم که اصلا کارتی در داخل تلفن همگانی نیست. مرد درحالی که اشاره. در آن لحظه متوجه شدم که این تلفن برای خانه نبود، بلکه برای همسرش بود که بیمار روی تخت خوابیده بود. از رفتار این زن و شوهر و عشق مخصوصی که بین شان بود، تکان خوردم. عشقی حقیقی. دوری از عشقم /ل؟ هفته سوم...

samtorky.blogfa.com

××گل سرسبد ترکیه××

http://www.samtorky.blogfa.com/89052.aspx

داستان عاشقانه:تقدیم به آرزو. دخترک شانزده ساله بود که برای اولین بار. پسر شد. پسر قدبلند بود، صدای بمی داشت و همیشه شاگرد اول کلاس بود. دختر خجالتی نبود اما نمی خواست احساسات خود را به پسر ابراز کند، از اینکه راز این عشق را در قلبش نگه می داشت و دورادور او را می دید احساس خوشبختی می کرد. پسر با خود می گفت پسری مثل او دختری با موهای بلند و چشمان درشت را دوست خواهد داشت. نوشته شده در سه شنبه ۱۳۸۹/۰۵/۱۲ساعت 22:50 توسط سام. داستان زیبای عشق در بیمارستان. داستان عاشقانه:تقدیم به آرزو. دوری از عشقم /ل؟

samtorky.blogfa.com

××گل سرسبد ترکیه×× - دوری از عشقم /ل...؟

http://www.samtorky.blogfa.com/post-39.aspx

دوری از عشقم /ل؟ دورم از تمامی خوبیهایت ، دورم از دست نوازشگر مهربانت. وگم شدم در این غربت شوم. دورم از گرمی نگاه پر امیدت ، دورم از آغوش پر شورت. صدای قلب مهربانت را هر شب آرزو دارم. و صدای نفس هایت را هر شب تمنا. و تو نیستی و من دورم ازتو ، دورم از لحظه های باتو بودن. و تنهایم دراین سکوت. و دلگیر از این جدایی. و باز هم شاید فرارسد دگرروز، آشنایی. دورم دوراز لای لای گهواره شبها ی دراز تنهایی. و سرشارم از خاطرات خانه قدیمی در کوچه باغ های شهر شعرو گل و بلبل. ومحصور در این دیوارهای نازک رسوایی. هفته چهارم...

samtorky.blogfa.com

××گل سرسبد ترکیه××

http://www.samtorky.blogfa.com/90021.aspx

داستان زیبای عشق در بیمارستان. چند روزی که در یکی از اتاق های بیمارستان بستری شده بودم، زن و شوهری در تخت روبروی من مناقشه ی بی پایانی را ادامه می دادند. زن می خواست از بیمارستان مرخص شود و شوهرش می خواست. او همان جا بماند. از حرف های پرستارها. یک تلفن همگانی بود و هر شب مرد از این تلفن به خانه شان زنگ می زد. صدای مرد خیلی بلند بود و با آن که در اتاق بیماران بسته بود، اما صدایش به وضوح شنیده می شد. موضوع همیشگی. مکالمه تلفنی مرد با پسرش هیچ فرقی نمی کرد :گاو و گوسفند. ها را برای چرا بردید؟ هفته دوم مهر ۱...