irankohan.blogfa.com
چو ایران نباشد تن من مباد
http://www.irankohan.blogfa.com/post-26.aspx
چو ایران نباشد تن من مباد. مطالبی پیرامون ادبیات, موسیقی و تاریخ ایران. نخستین نگاهی که مارا به هم دوخت. نخستین سلامی که در جان ما شعله افروخت. نخستین کلامی که دل های مارا. به بوی خوش آشنایی سپرد و به مهمانی عشق برد. پر از مهر بودی. پر از نور بودم. چه خوش لحظه هایی که دزدانه ، با هم ، ازهم. نگاهی ربودیم و رازی نهفتیم. چه خوش لحظه هایی که می خواهمت را. به شرم و خموش. دو آوای تنهای سرگشته بودیم. رها در گذرگاه هستی. به سوی هم از دورها پر گشودیم. چه خوش لحظه هایی که هم را شنیدیم. به یک نغمه شادی با هم شکفتیم.
saltychocolate.blogfa.com
شکلات شور
http://www.saltychocolate.blogfa.com/9304.aspx
صلت قصیده بودن تو مرا آواره آسمان کرد،غزل. غریویم و غوغا اکنون. نه کلامی به مثابه مصداقی. که صوتی به نشانه ی رازی". وقتی اینقدر حالم خرابه و از همه کس و همه چیز بریدم ،. شاید نوشتن اینجا که وعده گاه اولینم توی فضای مجازی هس. حالم رو بهتر می کنه لا اقل برای کمی یا دمی. این گلایه ها نه از سر نداریه نه از سر ندونستن. بلکه از سر تنهاییه. اونم درست موقعی که وسط کلی آدمی که نمی فهمیشون. حتی ادعای دوس داشتنشونو. آره ، راستی راستی از همه کس و همه چیز گذشتم این روزا. می زنم و می بینم که چقدر پر بار هم هس.
saltychocolate.blogfa.com
شکلات شور
http://www.saltychocolate.blogfa.com/9205.aspx
صلت قصیده بودن تو مرا آواره آسمان کرد،غزل. هرگاه که دلم می گیرد. و جز نبودن به چیزی نمی اندیشم. سرم را برسینه دخترکم می گذارم. و فقط گوش می دهم. قلمی بیست و چهارم مرداد 1392 به دست شکلات شور. عید بهانه من است! چه خوب است که عید آمده! هر عیدی به هر بهانه ای. چه خوب است که دوستانی برای عیدی که آمده شادند و می بالند. به خودشان برای روزه داری سخت این ماه سخت. کاش همه مان همیشه شاد باشیم. کاش همه مان همیشه بخندیم. کاش هیچ بهانه ی سوگ نداشته باشیم. کاش انقدر عید بشود، انقدر بخندیم، انقدر کیف کنیم تا ما هم مثل.
saltychocolate.blogfa.com
شکلات شور
http://www.saltychocolate.blogfa.com/9211.aspx
صلت قصیده بودن تو مرا آواره آسمان کرد،غزل. دمی شوید با گوشت "الاغ" خوردیم. و هزار آروغ نصیب بغل دستیمان کردیم. که "خر"فهم شود ما هم می توانیم "گوشت" به نیش بکشیم. که او نمی فهمد ما چه خورده ایم. غافل که خود"خر"مان که می دانیم و خوابیم. کی می گه من منظوری دارم؟ قلمی هفدهم بهمن 1392 به دست شکلات شور. Design By : Night Melody. زیتا ملکی ( سیاه سرفه). مینو کریم زاده (چندمتر آرامش). قالب های نایت ملودی. Design by : Night Melody.
irankohan.blogfa.com
چو ایران نباشد تن من مباد
http://www.irankohan.blogfa.com/post-25.aspx
چو ایران نباشد تن من مباد. مطالبی پیرامون ادبیات, موسیقی و تاریخ ایران. چه میخواهی تو از جانم؟ مرا بی آنکه خود خواهم اسیر زندگی کردی. اگر روزی ز عرش خود به زیر آیی. غرورت را برای تکه نانی. به زیر پای نامردان بیاندازی. و شب آهسته و خسته. تهی دست و زبان بسته. به سوی خانه باز آیی. زمین و آسمان را کفر میگویی. اگر در روز گرما خیز تابستان. تنت بر سایهی دیوار بگشایی. لبت بر کاسهی مسی قیر اندود بگذاری. و قدری آن طرفتر. و اعصابت برای سکهای اینسو و آنسو در روان باشد. زمین و آسمان را کفر میگویی. اگر روزی بشر گردی.
saltychocolate.blogfa.com
شکلات شور
http://www.saltychocolate.blogfa.com/9111.aspx
صلت قصیده بودن تو مرا آواره آسمان کرد،غزل. فهمیدی که گریسته بودم. وفکر کردی به شوق آمدنت. برای دوباره رفتنت بود. که بودنت به ثانیه ای گذشت. قلمی بیست و هشتم بهمن 1391 به دست شکلات شور. شایعه شده بود که خوبی. ندیده بودمت اما شایعه شده بود که مهربانی و رفیق مهر. وقتی دیدمت گمان بردم که راست باشد اما راضی نشدم. راضی که نه قانع نشدم. تا اینکه وقتی دیدمت و شنیدمت که دیر شد و رفت پی کارش. تو بودی و غصه ای که می فهمیدم و صدایی که می شناختم و. کمکی که نه.نتوانستم بکنم. اکنون قانعم به آنچه می خواهی اما راضی نیستم.
biparvatarin.blogfa.com
بی پروا
http://www.biparvatarin.blogfa.com/8812.aspx
او بهتر از من می دونه. دیگه فرصتی نیس کنارت بمونم. تحمل ندارم دعا کن بتونم. تو که بهتر می دونی شهامت ندارم. به این بی تو بودن من عادت ندارم. برام چه سخته که نبینم چشماتو هرروز. بذار باتو باشه دل بی قرارم. که من چاره ای جز دل سپردن ندارم. شاید قسمت این بود که از هم جداشیم. به رسم جدایی باید بی وفاشم. باید بی تو باشم اگر دل بذاره. اگر بی تو یه لحظه طاقت بیاره. نگاهم نکن تا از این لحظه رد شم. باید رسم دنیارو بی تو بلدشم. نوشته شده در پنجشنبه سیزدهم اسفند 1388ساعت 23:46 توسط بی پروا.
biparvatarin.blogfa.com
بی پروا
http://www.biparvatarin.blogfa.com/8803.aspx
پشیمون نکن از عشق از احساسی که من دارم. نمیخوام سرنوشتم رو به دست گریه بسپارم. پشیمونم نکن از عشق نگو از من گریزونی. ببین دستامو یخ کرده تو این خواب زمستونی. نذار کابوس من باشه نگاه سرد و بی رحمت. کیه که مرهمی باشه واسه دستای مجروحت. کیه اون تکیه گاه تو که آغوش تو رو داره. می تونه خاطراتت رو توی ذهنش نگه داره. رهام کن از تب گریه از ین دلواپس بودن. بذار باور کنم دستات هنوزم با منه بامن. ببین دستامو یخ کرده تو این خواب زمستونی. نوشته شده در شنبه شانزدهم خرداد 1388ساعت 10:51 توسط بی پروا.
biparvatarin.blogfa.com
بی پروا
http://www.biparvatarin.blogfa.com/8809.aspx
جمجمک برگ خزون یاری دارم مهربون. قامتش عین کمون از کمون خمیده تر. روز به روز تکیده تر بی قرار بی قرار. جمجمک برگ خزون آدمای پیرو جون. دلاشون یه آسمون همشون یاری دارند. جمجمک برگ خزون این دوعاشق بی زبون. جفتشون موقع اذون دستارو بالامی برند. از خدای خودشون می خوان که همیشه پیش هم بمونند. بیایید باهم دعا کنیم واسشون تا برسن این دو به هم. جمجمک برگ خزون دستای این دوتا جون بدیم بهم. تا اوناروخوشحال کنیم بیایید باهم عهدی ببندیم. بین عهد وفا کنیم این دوتا جوان بهم برسونیم.
