hashtbehesht.blogsky.com

salhaysokhteh.blogfa.com

سالهای سوخته

http://salhaysokhteh.blogfa.com/8801.aspx

من براي سالها مي نويسم سالها بعد که چشمان تو عاشق مي شوند افسوس . ماجرای عید 1362 و خصوصیات داداش رضا ( پست شانزدهم ). سلام به دوستان عزیزم :. امیدوارم که سال 88 سال خوبی برای شما و خانوادتون باشه . بهتره که وقت شما را نگیرم و بریم سراغ ادامه خاطرات . یکی از دوستان گفته بود از داداش رضا یک کم بنویسم و منم گفتم چشم . داداش رضا بزرگترین نوه ی خانواده و دادا بزرگ من بود خیلی خوش هیکل و باستانی کار بود و کشتی هم گاهی اوقات می رفت . 23 اسفند سال 1361 بود که شال و کلاه کردیم و رفتیم شمال . چند تا بچه داری؟

sohrab-sepehry.blogsky.com

متن قدیم شب...

http://www.sohrab-sepehry.blogsky.com/1387/03

من در این خانه به گمنامی نمناک علف نزدیکم. به نام خالق هستی. امشب در خلوت تنهایی ام آهسته بی او گریه کردم. کاش صدای هق. هق گریه ام را باد به او می رساند تا بداند بی او چی می کشم. این کامنت که گذاشتم هیچ ربطی به سهراب م نداره.چند روزیه که بدجور دلم گرفته.و این نظر دوستم منو به فکر انداخت تا با یکی درد و دل کنم.اما از اونجایی که دوستام چندین کیلومتر ازم دور هستن. به این فکر افتادم حرفام رو اینجا بگم. چقدر سخت است منتظر کسی باشی که. خدا جون خیلی دوست دارم.اون زمان که من بد بودم.هیچ وقت تنهام نذاشتی ...دل اس...

salhaysokhteh.blogfa.com

سالهای سوخته

http://salhaysokhteh.blogfa.com/8708.aspx

من براي سالها مي نويسم سالها بعد که چشمان تو عاشق مي شوند افسوس . نامه ای از عباس مکافات برای من و عاشق شدن سعید ( پست دوازدهم ). با سلام به دوستان عزیزم :. اواخر سال 1358 بود و ما فوق لیسانسمون را گرفتیم و بچه ها باز تصمیم گرفته بودند که ادامه تحصیل بدن و منم با تصمیم بچه ها موافقت کردم و گفتم منم می خونم و می دونستم اگه برگردم ایران باید برم خدمت سربازی و اوضاع مملکتمون هم بد بود گفتم بمونم و درسمو بخونم . گفتم یه طور راضیشون کن بیان ولی آقا جون و مامان دلشون نمی خواد بیان اونجا و تو مرام داداش رضا هم ...

salhaysokhteh.blogfa.com

سالهای سوخته - کتاب روزگار سوخته

http://salhaysokhteh.blogfa.com/post-25.aspx

من براي سالها مي نويسم سالها بعد که چشمان تو عاشق مي شوند افسوس . کتاب روزگار سوخته بعد از یک سال و نیم مجوز گرفت . در پی ان هستیم که کتاب را بار دیگر مطالعه و غلط های ادبیاتی اش را گرفته و بعد از اینکه قیما کاغذ به نرخ ثابت رسید چاپ کنیم و به دست شما سروان برسانیم . در سایت کتابخانه ملی ایران هم می توانید مشخصلا کتاب را نگاه کنید . دوست کوچک شما مسعود. نوشته شده در یکشنبه بیست و ششم آبان 1392ساعت 8:55 بعد از ظهر توسط مسعود. هیچ انسانی بزرگ نیست بلکه چالشهای زندگی است که اونو بزرگ می کنه. بزرگ می شویم ،.

sohrab-sepehry.blogsky.com

متن قدیم شب...

http://www.sohrab-sepehry.blogsky.com/page/3

من در این خانه به گمنامی نمناک علف نزدیکم. روی علف ها چکیده ام. من شبنم خواب آلود یک ستاره ام. که روی علف های تاریک چکیده ام. نجوای نمناک علف ها را می شنوم. در گهواره خروشان دریا شست و شو می کند. کجا می رود این فانوس ،. این فانوس دریا پرست پر عطش مست؟ بر سکوی کاشی افق دور. نگاهم با رقص مه آلود پریان می چرخد. زمزمه های شب در رگ هایم می روید. باران پر خزه مستی. بر دیوار تشنه روحم می چکد. من ستاره چکیده ام. از چشم نا پیدای خطا چکیده ام:. و پیکر گرم افق عریان بود. رگه سپید مرمر سبز چمن زمزمه می کرد. و عاشقان...

sohrab-sepehry.blogsky.com

متن قدیم شب...

http://www.sohrab-sepehry.blogsky.com/page/2

من در این خانه به گمنامی نمناک علف نزدیکم. شب سردی است ، و من افسرده. راه دوری است ، و پایی خسته. تیرگی هست و چراغی مرده. می کنم ، تنها، از جاده عبور:. دور ماندند ز من آدم ها. سایه ای از سر دیوار گذشت ،. غمی افزود مرا بر غم ها. فکر تاریکی و این ویرانی. بی خبر آمد تا با دل من. قصه ها ساز کند پنهانی. نیست رنگی که بگوید با من. اندکی صبر ، سحر نزدیک است:. هردم این بانگ برآرم از دل :. وای ، این شب چقدر تاریک است! خنده ای کو که به دل انگیزم؟ قطره ای کو که به دریا ریزم؟ صخره ای کو که بدان آویزم؟ خیلی دوسش داشتم...

sohrab-sepehry.blogsky.com

متن قدیم شب...

http://www.sohrab-sepehry.blogsky.com/1387/08

من در این خانه به گمنامی نمناک علف نزدیکم. سلامبا عرض معذرت از دوستان. و همچین یه پوزش خصوص از سهراب که نتونستم اینبار شعرای قشنگش رو آماده کنم. خیلی دلم براتون تنگ شده بود.ممنونم که دوستان تنهام نذاشتن.چند وقتیه که بدجور حالم گرفته.حال و حوصله ی هیچی رو ندارم.برام دعا کنین. فقط از خدا صبر می خوام. تصمیم خداوند همیشه از قدرت درک ما خارج است، ولی همیشه به سود ماست. وقتی او آمد درهای قلبم را به رویش گشودم. و همچون کودکی بی ریا و به دور از تزویر با آغوشی باز پذیرایش شدم. غریبه ای را که فرسنگ ها از من دور بود.

sohrab-sepehry.blogsky.com

متن قدیم شب...

http://www.sohrab-sepehry.blogsky.com/1387/07

من در این خانه به گمنامی نمناک علف نزدیکم. در پشت هیچ در بسته ای ننشینید تا روزی باز شود ،. در دیگری را جستجو کنید و اگر نیافتید همان در را بشکنید. ا رد. با سلام و عرض تبریک عید سعید فطر خدمت همه ی دوستان. انشالله طاعات و عبادات همه مورد قوبل حق تعالی قرار بگیره (آمین). به جورای این دلتنگی رو وا کنم. ماه رمضون هم ماه خیلی خوبی بود.حیف که خیلی زود گذشت.من که خیلی ازش استفاده معنوی بردم.شما چطور؟ انشالله که ما از دعای خیرتون فراموش نکردین. و باز هم شعری از سهراب:. این وجودی که در نور ادراک. در نزول زبان خو...