hatami71.blogfa.com

nsgoolzar.blogfa.com

کابوس يک رويا

http://www.nsgoolzar.blogfa.com/9005.aspx

من فکر میکنم پس هستم)#. رهروان كوی جانان سرخوشاند. عاشقان در وصل و هجران سرخوشاند. جان عاشق، سر به فرمان میرود. سر به فرمان سوی جانان میرود. راه كوی می فروشان بسته نيست. در به روی بادهنوشان بسته نيست. باده ما ساغر ما عشق ماست. مستی ما در سر ما عشق ماست. دل ز جام عشق او شد می پرست. مست مست از عشق او شد مست مست. ما به سوی روشنايی میرويم. سوی آن عشق خدايی میرويم. ما آشنای اين رهيم. میرويم از اين جدايی وارهيم. نور عشق پاك او در جان ما. مرهم اين جان سرگردان ما. ساحل افتاده گفت : گر چه بسي زيستم. من از اشفته ب...

nsgoolzar.blogfa.com

کابوس يک رويا

http://www.nsgoolzar.blogfa.com/9004.aspx

من فکر میکنم پس هستم)#. آسمانها روشن از نور و صفاست. موج اقیانوس جوشان فضاست. باز من گفتم که: بالاتر کجاست؟ بالاتر، جهانی دیگر است. عالمی کز عالم خاکی جداست. پهن دشت آسمان بی انتهاست. باز من گفتم که: بالاتر کجاست؟ بالاتر از آنجا راه نیست. زانکه آنجا بارگاه کبریاست. آخرین معراج ما عرش خداست! باز من گفتم که: بالاتر کجاست؟ لحظه ای در دیدگانم خیره شد. این اندیشه ها بس نارساست! از چشم شاعر کن نگاه. تا نپنداری که گفتاری خطاست:. دورتر از چشمه خورشیدها. برتر از این عالم بی انتها. باز هم بالاتر از عرش خدا. عطر صد...

nsgoolzar.blogfa.com

کابوس يک رويا - کـــابـــوس یـــک رویـــا

http://www.nsgoolzar.blogfa.com/post-36.aspx

من فکر میکنم پس هستم)#. من عاشق این شعرم! یه عمره دارم باهاش زندگی میکنم. دوستان شرح پریشانی من گوش کنید. داستان غم پنهانی من گوش کنید. قصه ی بی سروسامانی من گوش کنید. گفت و گوی من و حیرانی من گوش کنید. شرح این آتش جان سوز نگفتن تا کی؟ سوختم،سوختم این راز نهفتن تا کی؟ روزگاری من و دل ساکن کویی بودیم. ساکن کوی بت عربده جویی بودیم. عقل و دین باخته،دیوانه ی رویی بودیم. بسته سلسله سلسله مویی بودیم. کس در آن سلسله غیر از من و دل بند نبود. یک گرفتار از این جمله که هستند نبود. نرگس غمزه زنش این همه بیمار نداشت.

nsgoolzar.blogfa.com

کابوس يک رويا -

http://www.nsgoolzar.blogfa.com/post-39.aspx

من فکر میکنم پس هستم)#. در روزگارهای قدیم جزیره ای دور افتاده بود که همه احساسات در آن زندگی می کردند. شادی، غم، دانش عشق. روزی به همه آنها اعلام شد که جزیره در حال غرق شدن است. بنابراین هر یک شروع به تعمیر قایقهایشان کردند. تصمیم گرفت که تا لحظه آخر در جزیره بماند. زمانیکه دیگر چیزی از جزیره روی آب نمانده بود عشق. تصمیم گرفت تا برای نجات خود از دیگران کمک بخواهد. در همین زمان او از ثروت با کشتی با شکوهش در حال گذشتن از آنجا بود کمک خواست. ثروت، مرا هم با خود می بری؟ غرور لطفا به من کمک کن. را درک می کند!

nsgoolzar.blogfa.com

کابوس يک رويا

http://www.nsgoolzar.blogfa.com/9006.aspx

من فکر میکنم پس هستم)#. سگی بگذار ما هم مردمانیم. قصابی گوسپندی خبه شده را نذر خانقاه کرده بود! درویشان چند روز بود چیزی بکار نبرده بودند! غالب بود چون بر سر سفره نشستند ابوسعید گفت :. دست از طعام بدارید که مردار است! قصاب به پای شیخ افتاد و پوزش ها خواست. مریدان شیخ را گفتند :. از کجا دانستی که مردار است؟ سگ نفس عظیم رغبت می کرد . خلاصه شده از اسرارالتوحید). گفت دانایی که: گرگی خیره سر،. هست پنهان در نهاد هر بشر! لاجرم جاری است پیکاری سترگ. روز و شب، ما بین این انسان و گرگ. زور بازو چاره ی این گرگ نیست.

nsgoolzar.blogfa.com

کابوس يک رويا

http://www.nsgoolzar.blogfa.com/9012.aspx

من فکر میکنم پس هستم)#. عید نو ر و ز! بس که بد میگذرد زندگی اهل جهان. مردم از عمر چو سالی گذرد عید کنند. توانگر موفقی است که متعادل مانده و به خاطر موفقیتش ، هزینه های بیخود نداده است . نوروز همیشه برای توانگر یک اتفاق خاص است. شما بهانه داری خانه تکانی اتاق و منزل و متعاقبش دل و جان کنی .این روزهای آخر سال. به کتاب فروشی محل برو و سررسیدی به خودت هدیه کن که هر صفحه اش جدا باشد که بتوانی توش برنامه های روزانه و هفتگی ات را بنویسی. فکر کن به آدمهای خوبی که این سال تو زندگیت وارد کردی. آدمهایی هم هستند که ...

nsgoolzar.blogfa.com

کابوس يک رويا

http://www.nsgoolzar.blogfa.com/9011.aspx

من فکر میکنم پس هستم)#. یکی از اشعار زیبا و شورانگیز حضرت مولانا در دیوان شمس تبریزی. من اگر دست زنانم نه من از دست زنانم. نه از اینم نه از آنم من از آن شهر کلانم. نه پی زمر و قمارم نه پی خمر و عقارم. نه خمیرم نه خمارم نه چنینم نه چنانم. من اگر مست و خرابم نه چو تو مست شرابم. نه ز خاکم نه ز آبم نه از این اهل زمانم. خرد پوره آدم چه خبر دارد از این دم. که من از جمله عالم به دو صد پرده نهانم. مشنو این سخن از من و نه زین خاطر روشن. که از این ظاهر و باطن نه پذیرم نه ستانم. برم از من که بسوزی که زبانهست زبانم.

nsgoolzar.blogfa.com

کابوس يک رويا - کــدوم بــهـتــره فـهـمـیـدن یـا نـفـهـمـیـدن؟؟؟مـسـئـلـه ایـن اسـت...بـدانـیـد

http://www.nsgoolzar.blogfa.com/post-38.aspx

من فکر میکنم پس هستم)#. کدوم بهتره فهمیدن یا نفهمیدن؟ مسئله این است.بدانید. آنکس که بداند که بداند که بداند. اسب خرد از گنبد گردون بجهاند. آنکس که بداند که نداند که بداند. بیدارش نمایید که بس خفته نماند. آنکس نداند که بداند که نداند. لنگان خرک خویش به منزل برساند. آنکس که نداند که نداند که نداند. در جهل مرکب ابدالدهر بماند. درکشورما وضع چنین است بدانید. آنکس که بداند که بداند که بداند. باید برود غاز به کنجی بچراند. آنکس که بداند که نداند که بداند. بهتر برود خویش به گوری بتپاند. برپست ریاست ابدالدهر بماند.

nsgoolzar.blogfa.com

کابوس يک رويا

http://www.nsgoolzar.blogfa.com/9205.aspx

من فکر میکنم پس هستم)#. در روزگارهای قدیم جزیره ای دور افتاده بود که همه احساسات در آن زندگی می کردند. شادی، غم، دانش عشق. روزی به همه آنها اعلام شد که جزیره در حال غرق شدن است. بنابراین هر یک شروع به تعمیر قایقهایشان کردند. تصمیم گرفت که تا لحظه آخر در جزیره بماند. زمانیکه دیگر چیزی از جزیره روی آب نمانده بود عشق. تصمیم گرفت تا برای نجات خود از دیگران کمک بخواهد. در همین زمان او از ثروت با کشتی با شکوهش در حال گذشتن از آنجا بود کمک خواست. ثروت، مرا هم با خود می بری؟ غرور لطفا به من کمک کن. را درک می کند!