HEZARO-YEK-ROZ.BLOGFA.COM
هزارو یک روزهزارو یک روز -
http://hezaro-yek-roz.blogfa.com/
هزارو یک روز -
http://hezaro-yek-roz.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Friday
LOAD TIME
1.4 seconds
16x16
PAGES IN
THIS WEBSITE
20
SSL
EXTERNAL LINKS
19
SITE IP
38.74.1.43
LOAD TIME
1.391 sec
SCORE
6.2
هزارو یک روز | hezaro-yek-roz.blogfa.com Reviews
https://hezaro-yek-roz.blogfa.com
هزارو یک روز -
hezaro-yek-roz.blogfa.com
هزارو یک روز - روز چهل و هفتم
http://www.hezaro-yek-roz.blogfa.com/post-70.aspx
روز چهل و هفتم. سخاوت ، زيباست آن زمان که دست نيازي به سويتان گشوده آيد ، اما زيباترآن ايثار که نيازمند طلب. نباشد و از افق هاي تفحص و ادراک برآيد . و گشاده دستان را تجسس نيازمندان چه بسا دلپذير تر از بخشايش محض. اگر کار و کوشش با محبت توام نباشد پوچ و بي ثمر است ، زيرا اگر شما با محبت به تلاش برخيزيد ،. مي توانيد ارواح خويش را با يکديگر گره بزنيد و آنگاه همه شما با خداي بزرگ پيوند خورده ايد. حيات درختان در بخشش ميوه است. آنها مي بخشند تا زنده بمانند ،. و کدامین ثروت است که محفوظ بدارید تا ابد؟ به روزگار...
هزارو یک روز - روز چهل و هشتم
http://www.hezaro-yek-roz.blogfa.com/post-74.aspx
روز چهل و هشتم. امام باقر عليه السلام فرمود:. اسلام بر پنج چيز استوار است، برنماز و زكات حج و روزه و ولايت (رهبرى اسلامى). امام صادق عليه السلام فرمود:. خداوند روزه را واجب كرده تا بدين وسيله دارا و ندار (غنى و فقير) مساوى گردند. امام على عليه السلام فرمود:. خداوند روزه را واجب كرد تا به وسيله آن اخلاص خلق را بيازمايد. امام رضا عليه السلام فرمود:. مردم به انجام روزه امر شدهاند تا درد گرسنگى و تشنگى را بفهمند و به واسطه آن فقر و بيچارگى. رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:. روزه گرفتن در گرما، جهاد است.
هزارو یک روز
http://www.hezaro-yek-roz.blogfa.com/posts
روز پنجاه و ششم. چهارشنبه دوم تیر ۱۳۸۹. روز پنجاه و پنجم( درس زندگي). جمعه بیست و چهارم اردیبهشت ۱۳۸۹. روز پنجاه و چهارم. دوشنبه بیست و سوم فروردین ۱۳۸۹. روز پنجاه و سوم. پنجشنبه نوزدهم فروردین ۱۳۸۹. روز پنجاه و دوم. پنجشنبه پانزدهم بهمن ۱۳۸۸. روز پنجاه و یکم. سه شنبه ششم بهمن ۱۳۸۸. پنجشنبه بیست و ششم آذر ۱۳۸۸. روز چهل و نهم. سه شنبه هفتم مهر ۱۳۸۸. روز چهل و هشتم. پنجشنبه دوازدهم شهریور ۱۳۸۸. روز چهل و هفتم. شنبه سی و یکم مرداد ۱۳۸۸. روز چهل و ششم. شنبه دوم خرداد ۱۳۸۸. روز چهل و پنجم. روز چهل و چهارم.
هزارو یک روز - روز چهل و نهم
http://www.hezaro-yek-roz.blogfa.com/post-77.aspx
روز چهل و نهم. اکنون که در پای تو پناه یافته ام،. به هیچ کس دیگری نمی نگرم. مردم از متون مقدس می گویند،. از پیام آوران و بزرگان. اما چشم من دیگر جز تو نمی بیند. و گوشم جز کلام تو که در قلب من نگاشته ای نمی شنود. اکنون که در پای تو پناه گرفته ام ،. به هیچ کس دیگری نمی نگرم. نوشته شده در سه شنبه هفتم مهر ۱۳۸۸ساعت 21:54 توسط شکوفه. وبلاگ دیگرم (هزارو یک شب). تنها ی تنها* *. شهرزاد و هزار و شب. ساخت کد های رایج جاوا اسکریپ. قالب وبلاگ و کدهای جاوا. دانلود رایگان کتاب های صوتی.
هزارو یک روز
http://www.hezaro-yek-roz.blogfa.com/8805.aspx
روز چهل و هفتم. سخاوت ، زيباست آن زمان که دست نيازي به سويتان گشوده آيد ، اما زيباترآن ايثار که نيازمند طلب. نباشد و از افق هاي تفحص و ادراک برآيد . و گشاده دستان را تجسس نيازمندان چه بسا دلپذير تر از بخشايش محض. اگر کار و کوشش با محبت توام نباشد پوچ و بي ثمر است ، زيرا اگر شما با محبت به تلاش برخيزيد ،. مي توانيد ارواح خويش را با يکديگر گره بزنيد و آنگاه همه شما با خداي بزرگ پيوند خورده ايد. حيات درختان در بخشش ميوه است. آنها مي بخشند تا زنده بمانند ،. و کدامین ثروت است که محفوظ بدارید تا ابد؟ به روزگار...
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
20
هزارو یک شب - شب سی و دوم ( دستان دعا كننده )
http://www.hezaro-yek-shab2.blogfa.com/post-45.aspx
شب سی و دوم ( دستان دعا كننده ). اين داستان به اواخر قرن 51بر مي گردد. در يك دهكده كوچك نزديك نورنبرگ خانواده اي با81بچه زندگي مي كردند. براي امرار معاش اين خانواده بزرگ، پدر مي بايستي81ساعت در روز به هر كار سختي كه در آن حوالي. پيدا مي شد تن مي داد. در همان وضعيت اسفباك آلبرشت دورر و برادرش آلبرت (دو تا از 81بجه) رويايي را. در سر مي پروراندند. هر دوشان آرزو مي كردند نقاش چيره دستي شوند، اما خيلي خوب مي دانستند. كه پدرشان هرگز نمي تواند آن ها را براي ادامه تحصيل به نورنبرگ بفرستد. يك شب پس از مدت. ايستاد...
هزارو یک شب
http://www.hezaro-yek-shab2.blogfa.com/87092.aspx
شب بست و یکم (وقتی به خدا مراجعه نمی کنیم! مردي براي اصلاح به آرايشگاه رفت در بين كار گفتگوي جالبي بين آنها در مورد خدا صورت گرفت. آرايشگر گفت:من باور نميكنم خدا وجود داشته با شد. آرايشگر گفت : كافيست به خيابان بروی و ببيني مگر ميشود با وجود خداي مهربان. اينهمه مريضي و درد و رنج وجود داشته باشد؟ مشتري چيزي نگفت و از مغازه بيرون رفت به محض اينكه از آرايشگاه بيرون آمد،. مردي را در خيابان ديد باموهاي ژوليده و كثيف با سرعت به آرايشگاه برگشت و به ارايشگر گفت:. مي داني به نظر من آرايشگر ها وجود ندارند". هفته س...
هزارو یک شب
http://www.hezaro-yek-shab2.blogfa.com/87123.aspx
شب بیست و سوم (استفاده از نقاط ضعف ). كودكي ده ساله كه دست چپش در يك حادثه رانندگي از بازو قطع شده بود ، براي تعليم. فنون رزمي جودو به يك استاد سپرده شد. پدر كودك اصرار داشت استاد ازفرزندش يك قهرمان. جودو بسازد استاد پذيرفت و به پدر كودك قول داد كه يك سال بعد مي تواند فرزندش را در مقام. قهرماني كل باشگاه ها ببيند. در طول شش ماه استاد فقط روي بدن سازي كودك كار كرد و در عرض اين شش ماه حتي. يك فن جودو را به او تعليم نداد. بعد از 6 ماه خبررسيد كه يك ماه بعد مسابقات محلي. به عنوان نقطه قوت است. به جا نمی آورد.
هزارو یک شب - شب بیست و نهم (دختر فداکار)
http://www.hezaro-yek-shab2.blogfa.com/post-36.aspx
شب بیست و نهم (دختر فداکار). همسرم نواز با صدای بلند گفت , تا کی میخوای سرتو توی اون روزنامه کنی؟ میشه بیای و به دختر جونت. My Wife Navaz Called. How Long Will You Be With That Newspaper. Will U Come Here And Make UR Darling Daughter Eat Her Food. شوهر روزنامه را به کناری انداخت و به سوی انها رفت. Farnoosh Tossed The Paper Away And Rushed To The Scene. تنها دخترم آوا بنظر وحشت زده می امد . اشک در چشمانش پر شده بود. My Only Daughter Ava Looked Frightened Tears Were Weliing Up In Her Eyes. Of This Curd Rice.
هزارو یک شب
http://hezaro-yek-shab2.blogfa.com/88053.aspx
شب بیست وپنجم ( گاهي ليوان را زمين بگذار ). استادی درشروع کلاس درس، لیوانی پراز آب به دست گرفت. آن را بالا گرفت که همه ببینند. بعد از شاگردان پرسید:. به نظر شما وزن این لیوان چقدر است؟ 50 گرم ، 100 گرم ، 150 گرم. 50 گرم ، 100 گرم ، 150 گرم. من هم بدون وزن کردن، نمی دانم دقیقا وزنش چقدراست. اما سوال من این است. اگر من این لیوان آب را چند دقیقه همین طور نگه دارم، چه اتفاقی خواهد افتاد؟ شاگردان گفتند: هیچ اتفاقی نمی افتد. خوب، اگر یک ساعت همین طور نگه دارم، چه اتفاقی می افتد؟ شاگردان جواب دادند: نه. نوشته ش...
هزارو یک شب - شب سی و سوم (انتخاب درست)
http://hezaro-yek-shab2.blogfa.com/post-47.aspx
شب سی و سوم (انتخاب درست). زني از خانه بيرون آمد و سه پيرمرد را با ريش هاي بلند جلوي در ديد. به آنها گفت: من شما را نمي شناسم ولي فکر مي کنم گرسنه باشيد، بفرمائيد داخل. تا چيزي براي خوردن به شما بدهم. آنها پرسيدند: آيا شوهرتان خانه است؟ زن گفت: نه، او به دنبال کاري بيرون از خانه رفته. عصر وقتي شوهر به خانه برگشت، زن ماجرا را براي او تعريف کرد. شوهرش به او گفت: برو به آنها بگو شوهرم آمده، بفرمائيد داخل. زن بيرون رفت و آنها را به خانه دعوت کرد. آنها گفتند: ما با هم داخل خانه نمي شويم. زن با تعجب پرسيد: چرا!
هزارو یک شب
http://www.hezaro-yek-shab2.blogfa.com/88083.aspx
شب بیست و هفتم (بهای یک لیوان شیر). روزی روزگاری پسرک فقیری زندگی می کرد که برای گذران زندگی و تامین مخارج تحصیلش. از این خانه به آن خانه می رفت تا شاید بتواند پولی بدست آورد.روزی. متوجه شد که تنها یک سکه۱۰. سنتی برایش باقیمانده است. و این درحالی بود که شدیدا. احساس گرسنگی می کرد.تصمیم گرفت از خانه ای مقداری غذا تقاضا کند. را زددختر جوان و زیبائی در را باز کرد. پسرک با دیدن چهره زیبای دختر دستپاچه شد و بجای غذا ،. فقط یک لیوان آب درخواست کرد. پسرک گفت: پس من از صمیم قلب از شما سپاسگذاری می کنم. گوشه صورت...
هزارو یک شب
http://www.hezaro-yek-shab2.blogfa.com/89034.aspx
شب سی و سوم (انتخاب درست). زني از خانه بيرون آمد و سه پيرمرد را با ريش هاي بلند جلوي در ديد. به آنها گفت: من شما را نمي شناسم ولي فکر مي کنم گرسنه باشيد، بفرمائيد داخل. تا چيزي براي خوردن به شما بدهم. آنها پرسيدند: آيا شوهرتان خانه است؟ زن گفت: نه، او به دنبال کاري بيرون از خانه رفته. عصر وقتي شوهر به خانه برگشت، زن ماجرا را براي او تعريف کرد. شوهرش به او گفت: برو به آنها بگو شوهرم آمده، بفرمائيد داخل. زن بيرون رفت و آنها را به خانه دعوت کرد. آنها گفتند: ما با هم داخل خانه نمي شويم. زن با تعجب پرسيد: چرا!
هزارو یک شب
http://www.hezaro-yek-shab2.blogfa.com/88081.aspx
شب بیست و ششم (فرشته کوچک و زيبا. ). در مطب دکتر به شدت به. بيا تو. در باز شد. و دختر کوچولوي نه ساله اي که. خيلي پريشان بود به. و گفت : آقاي دکتر! ادامه داد : التماس ميکنم. با من بياييد، مادرم خيلي مريض. گفت : بايد مادرت. را اينجا بياوري، من براي. ويزيت به خانه کسي نميروم. ولي دکتر، من نميتوانم، اگر شما نياييد او ميميرد. از چشمانش سرازير شد. دل دکتر به رحم آمد و تصميم گرفت همراه. او برود. دختر، دکتر را به طرف خانه. جايي که مادر بيمارش در رختخواب افتاده بود. دکتر شروع کرد. زن ماند، تا صبح که علايم بهبودي.
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
19
Offline - We will be back shortly
We will be back shortly. This site is down for maintenance. Please check back again soon. Administrator can login:.
Offline - We will be back shortly
We will be back shortly. This site is down for maintenance. Please check back again soon. Administrator can login:.
هزارنویس - خدمات حرفه ای وب
پرتال پشتیبانی کاربران هزارنویس. سئو، بهینه سازی سایت. یکشنبه, 25 مرداد 1394. ارائه پنل مانیتورینگ ترافیک و راه اندازی HMCT. رونمایی نمایه ریسپانسیو پرتال کاربران. هزارنویس یک ساله شد! همکاری در فروش سرویس های هزارنویس. ارائه سرویس ها در 18 کشور و 19 دیتاسنتر با هزارنویس. راه اندازی و دریافت درگاه اینترنتی سیبا پال. نظرسنجی : آنتی ویروس مورد علاقه شما. همایش راهبری و مدیریت فناوری اطلاعات. دریافت گواهینامه کارگاه آموزشی توسعه کسب کارهای اینترنتی از وزارت صنعت، معدن و تجارت. حل مشکل درگاه های معلق بانکی.
Hezarnod's blog - Hezarnod - Skyrock.com
More options ▼. Subscribe to my blog. La Vie est belle ♥. Bn8 Les Amis ♥. Aïd Moubarak Saïd ♥. Created: 20/07/2013 at 6:27 AM. Updated: 24/01/2014 at 4:47 AM. La Vie est belle ♥. Don't forget that insults, racism, etc. are forbidden by Skyrock's 'General Terms of Use' and that you can be identified by your IP address (66.160.134.14) if someone makes a complaint. Please enter the sequence of characters in the field below. Posted on Friday, 24 January 2014 at 4:47 AM. Bn8 Les Amis ♥. Don't forget that insu...
هزار نکته
از هر دری سخنی. وقتی دیگران جذاب تر از شما به نظر می رسند. وقتی دیگران جذاب تر از شما به نظر می رسند. همه چیز از یک اتفاق ساده شروع می شه! مثلا در زمانی که با دوست پسرتون و یا شوهرتون بیرون رفتید ناگهان متوجه می شین که اون مجذوب تماشای یه خانم دیگه شده وخیلی مواقع بدون ملاحظه به حس حسادت شما سعی میکنن شما رو هم در لذت دیدنشون شریک کنن! شما با تمام حس حسادت نگاهی سرسری به اون خانم میندازید ولی اون اصلا زیبا نیست! از شما کوتاه تر وحتی چاق تره! اون که خوشگل نیست! تازه چاق هم هست! در حقیقت زیبایی چهره و جذاب...
هزارو یک روز
روز پنجاه و ششم. نوشته شده در چهارشنبه دوم تیر ۱۳۸۹ساعت 11:36 توسط شکوفه. روز پنجاه و پنجم( درس زندگي). آموخته ام . بهترين كلاس درس دنيا كلاسي است كه زير پاي پير ترين فرد دنياست . آموخته ام . وقتي كه عاشق هستيد عشق شما در ظاهر نيز نمايان مي شود. آموخته ام . تنها كسي كه مرا در زندگي شاد مي كند كسي است كه به من مي گويد : تومرا . شاد كردي . آموخته ام . داشتن كودكي كه در آغوش شما به خواب رفته زيباترين حسي است كه در دنيا وجود دارد . آموخته ام . كه هرگز نبايد به هديه اي از طرف كودكي ( نه ) گفت . آموخته ام ....
هزار و یک شب
هزار و یک شب. چه احساس خوشایندی است /. از تمام نداشته ها و خواسته ها /. از تمامی اندوه دامن گیر وجود /. که رهایمان می کند /. در بیابان بی انتهای نیاز /. و چه زیباست عشق /. عشق به خویش /. عشق به جاری بودن /. و خویش در پناه خالق دیدن /. چه زیباست بی هوا دویدن /. دویدن از سر ذوق /. برای لمس لطافت هوا /. و تجربه طراوت چمن زار /. آری چه احساس زبیایی است /. آرامش برخواسته از درون. نوشته شده در پنجشنبه سیزدهم تیر 1392ساعت 1:42 توسط نگین. و تلخ تر، بودن است. زمانی که میدانی سهم تو هیچ است. زمانی که خواهی فهمید.
هزارو یک شب
شب سی و سوم (انتخاب درست). زني از خانه بيرون آمد و سه پيرمرد را با ريش هاي بلند جلوي در ديد. به آنها گفت: من شما را نمي شناسم ولي فکر مي کنم گرسنه باشيد، بفرمائيد داخل. تا چيزي براي خوردن به شما بدهم. آنها پرسيدند: آيا شوهرتان خانه است؟ زن گفت: نه، او به دنبال کاري بيرون از خانه رفته. عصر وقتي شوهر به خانه برگشت، زن ماجرا را براي او تعريف کرد. شوهرش به او گفت: برو به آنها بگو شوهرم آمده، بفرمائيد داخل. زن بيرون رفت و آنها را به خانه دعوت کرد. آنها گفتند: ما با هم داخل خانه نمي شويم. زن با تعجب پرسيد: چرا!
hezaro-yek-shabe-zendegi.mihanblog.com
زمزمه های یک عابر پیاده
زمزمه های یک عابر پیاده. کجاست جاذبه ات آفتاب من؟ خسته ست / شهاب کوچکت از این مدار پیمایی. شنبه دوم خردادماه سال 1394 ساعت 13:28 نوشته شده به دست م . حسینی. وقتی کنارم روسری از پشت می بندی. یا لحظه ای که کودکانه ریز می خندی. هی نمک دورت بچرخانم. شکی ندارم مافیای نرخ اسپندی! وقتی نگاهت می کنم آرام می گیرم. دل می بری با عشوه هایت ترک طهرانی. آماده تسخیر ششدانگ سمرقندی! تعداد مومن های تو از دست ما در رفت. هر روز در حال رقابت با خداوندی! زن بودنت را در نگاهت خوب می فهمم. با چشمهایت عمر و عاص چند ترفندی .
هزار و یک نکته درباره نماز
هزار و یک نکته درباره نماز. 1001 Points about Prayer]. هزار و یک نکته درباره نماز. کل مطالب : 0. کل نظرات : 0. افراد آنلاین : 1. تعداد اعضا : 0. بازدید امروز : 1. بازدید دیروز : 0. ورودی امروز گوگل : 0. ورودی گوگل دیروز : 0. آي پي امروز : 4. آي پي ديروز : 10. بازدید هفته : 1. بازدید ماه : 4. بازدید سال : 35. بازدید کلی : 104. آی پی : 54.145.69.42. مرورگر : Netscape 5.0. رمز عبور را فراموش کردم؟ کد امنیتی : *. تبادل لینک هوشمند : برای تبادل لینک ابتدا مارا با عنوان هزار و یک نکته درباره نماز.
مطالب جالب و مفید
مطالب جالب و مفید. فقط اینو میگم امیدوارم که از مطالبی که میزارم خوشتون بیاد. گاهی به هنگام دویدن. پهلوی آدم درد میگیرد این به خاطر این است که بازدم شما با وقتی که پای راست شما زمین میخورد همزمان است در نتیجه به دیافراگم شمتا فشار میآورد برای رهایی از این درد کافی است :. بازدم خودرا وقتی که پای چپ شما به زمین میخورد همزمان کنید. بقیه مطالب را در ادامه ببینید. نوشته شده توسط یوسف هجری در پنجشنبه ۱۳۹۴/۰۵/۰۱ و ساعت 11:44. قیصر امین پور چه زیبا گفت. مگر میشود برای تخریب روح و. با گفتن ببخشی چه چیز را میتوان.