iceperanses.mihanblog.com

hanilovely67.mihanblog.com

love

http://hanilovely67.mihanblog.com/post/archive/1389/1

رویایم، فکرم، ذهنم، عشقم. آرزو داشتم که روزی تو بیای و دستای سردمو تو دستای گرمو پر مهرت بگیری. قله های عشق رو با هم طی کنیم. تا به سرزمین آرزوها برسیم. یه کلبه ی تو دل جنگله آرزوها بسازیمو اسمشو بزاریم کلبه عشق. صبح به صبح با صدای پرنده های خوش آواز و عاشق بیدار شیم. و کنار رودخونه دم کلبمون غذابخوریمو خوش بگذرونیم. شبهارو با عشق گرممون سپری کنیم تا کمکم خوابمون ببره. بهاررو با شکوفه های زیبا ش بگذرونیم. تابستون باهم روی دریاچه خیال با قایق عشق پارو بزنیم. و زمستونه سردو بی روح رو گرم گرم کنیم.

hanilovely67.mihanblog.com

love

http://hanilovely67.mihanblog.com/post/1

رویایم، فکرم، ذهنم، عشقم. من هانیه هستم دوستام هانی صدام میکنن. خیلی شیطونم همه میگن. بسه دیگه زیاد حرف نمی زنم. فقط یادتون نره نظر بدید. دوستون دارم یه عالمه. جمعه 16 بهمن 1388 ÊæÓØ hani rezai.

hanilovely67.mihanblog.com

love

http://hanilovely67.mihanblog.com/post/9

رویایم، فکرم، ذهنم، عشقم. آرزو داشتم که روزی تو بیای و دستای سردمو تو دستای گرمو پر مهرت بگیری. قله های عشق رو با هم طی کنیم. تا به سرزمین آرزوها برسیم. یه کلبه ی تو دل جنگله آرزوها بسازیمو اسمشو بزاریم کلبه عشق. صبح به صبح با صدای پرنده های خوش آواز و عاشق بیدار شیم. و کنار رودخونه دم کلبمون غذابخوریمو خوش بگذرونیم. شبهارو با عشق گرممون سپری کنیم تا کمکم خوابمون ببره. بهاررو با شکوفه های زیبا ش بگذرونیم. تابستون باهم روی دریاچه خیال با قایق عشق پارو بزنیم. و زمستونه سردو بی روح رو گرم گرم کنیم.

hanilovely67.mihanblog.com

love

http://hanilovely67.mihanblog.com/post/archive/1388/11

رویایم، فکرم، ذهنم، عشقم. من هانیه هستم دوستام هانی صدام میکنن. خیلی شیطونم همه میگن. بسه دیگه زیاد حرف نمی زنم. فقط یادتون نره نظر بدید. دوستون دارم یه عالمه. جمعه 16 بهمن 1388 ÊæÓØ hani rezai.

hanilovely67.mihanblog.com

love

http://hanilovely67.mihanblog.com/post/11

رویایم، فکرم، ذهنم، عشقم. برای تو می نویسم که بودنت بهار و نبودنت خزانی سرد است. تویی که تصور حضورت سینه بی رنگ کاغذم را نقش سرخ عشق می زند. در کویر قلبم از تو برای تو می نویسم. ای کاش در طلوع چشمان تو زندگی می کرد. م تا مثل باران هر صبح برایت شعری می سرودم. آن گاه زمان را در گوشه ای جا می گذاشتم و به شوق تو اشک می شدم. و بر صورت مه آلودت می لغزیدم. ای کاش باد بودم و همه عصر را در عبور می گذراندم. تا شاید جاده ای دور هنوز بوی خوب پیراهنت. را وقتی از آن می گذشتی در خود داشته باش.

hanilovely67.mihanblog.com

love

http://hanilovely67.mihanblog.com/post/author/216491

رویایم، فکرم، ذهنم، عشقم. شبیه برگ پاییزی ، پس از تو قسمت بادم. خداحافظ ، ولی هرگز نخواهی رفت از یادم. خداحافظ ، و این یعنی در اندوه تو می میرم. در این تنهایی مطلق ، که می بندد به زنجیرم. و بی تو لحظه ای حتی دلم طاقت نمی آرد. و برف نا امیدی بر سرم یکریز می بارد. چگونه بگذرم از عشق ، از دلبستگی هایم؟ چگونه می روی با اینکه می دانی چه تنهایم؟ خداحافظ ، تو ای همپای شب های غزل خوانی. خداحافظ ، به پایان آمد این دیدار پنهانی. خداحافظ ، بدون تو گمان کردی که می مانم. خداحافظ ، بدون من یقین دارم که می مانی! آرزو د...

hanilovely67.mihanblog.com

love

http://hanilovely67.mihanblog.com/post/6

رویایم، فکرم، ذهنم، عشقم. می خواهم در این روز تو را میهمان کنم. و شامگاه تو را بکشم. و هر روز را با نوشیدن یک جام از خون تو آغاز کنم. تا شاید این چنین هر روز در وجودم زنده باشی. چهارشنبه 19 اسفند 1388 ÊæÓØ hani rezai.

hanilovely67.mihanblog.com

love

http://hanilovely67.mihanblog.com/post/12

رویایم، فکرم، ذهنم، عشقم. شبیه برگ پاییزی ، پس از تو قسمت بادم. خداحافظ ، ولی هرگز نخواهی رفت از یادم. خداحافظ ، و این یعنی در اندوه تو می میرم. در این تنهایی مطلق ، که می بندد به زنجیرم. و بی تو لحظه ای حتی دلم طاقت نمی آرد. و برف نا امیدی بر سرم یکریز می بارد. چگونه بگذرم از عشق ، از دلبستگی هایم؟ چگونه می روی با اینکه می دانی چه تنهایم؟ خداحافظ ، تو ای همپای شب های غزل خوانی. خداحافظ ، به پایان آمد این دیدار پنهانی. خداحافظ ، بدون تو گمان کردی که می مانم. خداحافظ ، بدون من یقین دارم که می مانی!

hanilovely67.mihanblog.com

love

http://hanilovely67.mihanblog.com/post/10

رویایم، فکرم، ذهنم، عشقم. می خواستم بخندم ولی گریه امان نداد. آمد بهار وشانه مرا تکان نداد. مثل همیشه خنده ما طرح گریه داشت. مثل همیشه سفره من بوی نان نداد. در خلوت شبانه باران نشسته ام. انبوه بغض فرصت فریادمان نداد. آغاز تازهای ست جدایی ،قبول کن. عشق از ورای فاصله ،دستی تکان نداد. تا گم شدم پیش قدمهای سست خودم. دیگر کسی نشان مرا نشان نداد. پرواز فرصتی ست که از دست می رود. وقتی که سهم بال مرا آسمان نداد. چهارشنبه 10 شهریور 1389 ÊæÓØ hani rezai.