ie87.blogfa.com

sunny-girl.blogfa.com

دل نوشته های من

http://www.sunny-girl.blogfa.com/8804.aspx

دل نوشته های من. نوشته شده در 2009/7/19. ساعت 11:53 توسط سانی. می دونم که تو می دونی که من نمی تونم و می تونی که ندونی و به روت بیاری! نمی دونم می خوام چی بگم! نمی دونم پس حتما می دونم! طبق آخرین مطالعاتم به این نتیجه رسیدم! و دارم خودم رو می زنم به اون راه! و تنها دلیلی که می گم نمی دونم،اینه که نمی تونم چجوری باید بگم.خیلی چیزهارو می خوام.اما چون میدونم که نمی تونم بیان کنم می دونم که نمی شه که بشه! و نمی دونستم که نمی دونه و گمان می کردم که می دونه و داره به روی خودش میاره. نوشته شده در 2009/7/18.

sunny-girl.blogfa.com

دل نوشته های من

http://www.sunny-girl.blogfa.com/8808.aspx

دل نوشته های من. من او را دوست داشتم! چه قدر باید بگذرد تا آدمی بوی تن کسی را که دوست داشته از یاد ببرد؟ و چه قدر باید بگذرد تا بتوان دیگر او را دوست نداشت؟ نوشته شده در 2009/11/19. ساعت 11:5 توسط سانی. با همین دل و چشمهایم ، همیشه. با همین چشم ، همین دل. دلم دید و چشمم می گوید. آن قدر که زیبایی رنگارنگ است ،هیچ چیز نیست. زیرا همه چیز زیباست ،زیباست ،زیباست. و هیچ چیز همه چیز نیست. و با همین دل ، همین چشم. چشمم دید ، دلم می گوید. آن قد که زشتی گوناگون است ،هیچ چیز نیست. و هیچ چیز همه چیز نیست. این دفتر ا...

sunny-girl.blogfa.com

دل نوشته های من

http://www.sunny-girl.blogfa.com/8803.aspx

دل نوشته های من. فرداي تو شيرين است! قلبات پ راز اندوه است. آسمانهاي تو آبيرنگيي گرماياش. را از دست داده است. نوشته شده در 2009/6/21. ساعت 1:33 توسط سانی. مالک کدامین خاک منم؟ نوشته شده در 2009/6/20. ساعت 20:29 توسط سانی. سر و ته یه کرباس؟ چند روزیه دارم نامه های فروغ به همسرش پرویز شاپور رو می خونم.راستش تا اینجاش اصلا از شخصیت این مرد خوشم نیومد.چطور می تونه نسبت به این همه احساس بی تفاوت باشه و انقدر سرد جواب اون همه محبت رو بده؟ خوب اصلا از اول چرا اومدی جلو؟ اینجاس که فکر آدم میره سمت و سوی دیگه!

sherlii.blogfa.com

یادداشت های الکی - خدایا شکرت

http://www.sherlii.blogfa.com/post-47.aspx

دوستم پرستو با حرفاش به من یه زندگیه تازه داد! حالا دارم از یه جهت دیگه به زندگی نگاه میکنم.اونم فقط با یه جمله! نمیدونم چه طور ازش تشکر کنم. اگه اون نبود نمیدونم چی میشد. خیلی خوشحالم که دوستای به این خوبی دارم. این پستم فقط به عشق دوستام گذاشتم ;). نوشته شده در پنجشنبه ۱۴ مرداد۱۳۸۹ساعت 15:15 توسط پریچهر. وبلاگ دو نفری پریچهر و پرستو. من و دوستم پرستو اینجا راجع به هرچی که به ذهنمون میاد یا دوست داریم می نویسیم. بچه های صنایع 87.

sunny-girl.blogfa.com

دل نوشته های من

http://www.sunny-girl.blogfa.com/8809.aspx

دل نوشته های من. ترجمه اش با مغز کامپیوتری جنابعالی! نوشته شده در 2009/12/20. ساعت 21:33 توسط سانی. کوه به کوه نمی رسه،آدم به آدم می رسه! امروز به این نتیجه رسیدم که کافیه یه نفر رو فقط 1بار! فقط 1بار دیده باشی.مطمئن باش دوباره اون شخص رو خواهی دید! شاید همین فردا،شاید هم فردای فرداها! ولی این اتفاق خواهد افتاد! پن:بابا فکر بد نکن! اون شخص یه گوینده ی رادیو بود که من امروز دیدمش (برای بار چندم :دی). خوب ییهو به این نتیجه رسیدم دیگه! نوشته شده در 2009/12/17. ساعت 19:51 توسط سانی. عشق رو گدایی نکن!

sherlii.blogfa.com

یادداشت های الکی - دنیای این روزای من...

http://www.sherlii.blogfa.com/post-39.aspx

دنیای این روزای من. پریچهر دیگه صداش درومد انقدر آپ نکردم. پری جون شرمنده .اصلا نوشتنم نمیومد. این روزا کلی آرومم.حس خوب آرامش.حس رها کردن بدون انتظار.یه دفعه ام اینطوری شد! خیلی خوبه که نگران نباشی و تو مسیر قشنگ زندگیت کار خودتو بکنی.کارایی که دوست داری.این طوری حس هدر کردن لحظه ها رو نمیکنی! فال حافظ گرفتم. دو بیت آخرش این بود:. همیشه پیشه من عاشقی و رندی بود دگر بکوشم و مشغول کار خود باشم. بود که لطف ازل رهنمون شود حافظ وگرنه تا به ابد شرمسار خود باشم. انصافا خیلی جور بود با حال و هوام.

sherlii.blogfa.com

یادداشت های الکی - چه گویم که....

http://www.sherlii.blogfa.com/post-35.aspx

چیست این همه غرور، این همه درنگ. به خدا که قشنگ نیست این همه رنگ. چندی است که نمی فهمم تو را،رنگ هایت را.گم شده ای میان دنیایشان. دنیای تو پاک بود.مثل من.اما حالا. نمی دانم،نمی دانم.کاش یقینی و اطمینانی بود بر تو. تلخ است اما.دور می شوی. دلم میخواهد آنچه می خواهم محقق شود،در نهایت زلالی. دلم نمی خواهد بگویم گل آلودی. آنقدر دوری،آنقدر تار ومحوی که .آه. فقط بدان که تورا اینگونه دور،اینگونه رنگین،اینگونه تار نمی خواهم. بازگرد.نه به من، که به خودت. نوشته شده در جمعه ۳ اردیبهشت۱۳۸۹ساعت 14:10 توسط پرستو.

sherlii.blogfa.com

یادداشت های الکی -

http://www.sherlii.blogfa.com/post-33.aspx

به شدت نیاز دارم یه نفر پیشم باشه و باهاش حرف بزنم.یکی از دوستای صمیمیم.اما هیچکس نیست! نوشته شده در چهارشنبه ۱ اردیبهشت۱۳۸۹ساعت 11:26 توسط پریچهر. وبلاگ دو نفری پریچهر و پرستو. من و دوستم پرستو اینجا راجع به هرچی که به ذهنمون میاد یا دوست داریم می نویسیم. بچه های صنایع 87.

sherlii.blogfa.com

یادداشت های الکی - چرا؟

http://www.sherlii.blogfa.com/post-38.aspx

تا حالا شده بد بین بشین؟ من از بدبینی متنفرم چون هم اطرافیان آدم رو اذیت میکنه هم بیشتر از همه خود شخص بد بین رو اذیت میکنه.اما متاسفانه فکر کنم الآن من همچین یکم بهش دچار شدم. دقت کردین بعضی موقع ها بعضی آدما پیش بعضی دیگه از آدما احساس راحتی از بعضی لحاظ ها نمیکنن؟ مثلا میترسن یه چیزی بگن و اونوقت طرفشون اون حرف یا اون فکرشون یا اون کارشون رو مسخره کنه و بگه که چه قدر این کار یا حرفت به نظر من مسخره اومد یا به اون بخنده! بعضی موقع ها اینجوری میشه؟ نوشته شده در جمعه ۲۴ اردیبهشت۱۳۸۹ساعت 12:1 توسط پریچهر.

sherlii.blogfa.com

یادداشت های الکی - دلم میخواد...

http://www.sherlii.blogfa.com/post-44.aspx

من لب ساحل و خیلی دوست دارم! یه سکوت خیلی قشنگی داره با صدای موج ها. الآن دلم میخواست میتونستم برم کنار دریا و سکوتشو به هم بزنم! اون قدر داد بزنم که دیگه صدام در نیاد! دلم میخواست با صدای بلند و با تمام وجودم خدا رو صدا کنم. یه مدتیه دلم زیاد میشکنه! اما دیگه دارم اذیت میشم. احساس میکنم اعتماد به نفسم چسبیده به کف زمین! اصلا اعتماد به نفسمو از دست دادم :(. نوشته شده در یکشنبه ۹ خرداد۱۳۸۹ساعت 20:50 توسط پریچهر. وبلاگ دو نفری پریچهر و پرستو. بچه های صنایع 87.