efehazhavva.blogfa.com
از شعرهای نگفته
http://www.efehazhavva.blogfa.com/8808.aspx
من فلفسه ای دارم یا خالی و یا لبریز. من می شوم نقطه مشترک تمام حرفهایم. بعد باور می کنم که با مجموع تمام تناقضات هم می شود زنده ماند. بعد دیگر اهمیت نمی دهم که چقدر تناقض در رفتار او بود. بعد برای تو می گویم که او مجموعه ای از همان تناقض ها است. و اینکه من او را همیشه درگیر تناقضاتش یافته ام. تنها تفاوتش این است که آن روزها نمی دانستم تناقض یعنی چه. نوشته شده در چهارشنبه ششم آبان ۱۳۸۸ساعت ۱۰:۳۳ قبل از ظهر توسط عاطفه. شده شبیه تمام نانوشته هایی که من در دلم نگه داشته ام. با این تفاوت که. شبیه او که می شوم،.
efehazhavva.blogfa.com
از شعرهای نگفته - فوق ستاره
http://www.efehazhavva.blogfa.com/post-52.aspx
من فلفسه ای دارم یا خالی و یا لبریز. گفته بود می خواهد س*وپ*ر استار باشد. من تمام ابعاد ذهنم را گشتم تا آرزویش را بفهمم. بعد حتی یک روزهایی از آرزوهای خودم خنده ام گرفت. بعدترها که او به آرزویش رسید نفهمیدم که چرا س*وپ*راستار دیگر خود او نبود! نوشته شده در چهارشنبه چهارم آذر ۱۳۸۸ساعت ۲۱:۳۷ بعد از ظهر توسط عاطفه. من، تو . و شعرهای نگفته. تنها که می شوم.
afterdeathmemories.blogspot.com
خاطراتِ پس از مرگ: دوازده
http://afterdeathmemories.blogspot.com/2010/11/blog-post_27.html
خاطراتِ پس از مرگ. اگر به خانه من آمدی، برای من ای مهربان چراغ نیاور! ه.ش. ۱۳۸۹ آذر ۶, شنبه. توی شرکتمان، یک هو می بینی آبدارچی ایستاده بالای سرت با یک جعبه شیرینی. امروز شیرینی هاش فرق داشت با همیشه. دانمارکی و خامه ای و کرمدار نبود که. از این شیرینی کوچولوها بود. طعم نان برنجی هایی را می داد که تو از کرمانشاه می آوردی برایم. آخ مریم! دلم تنگ شده برایت. نان برنجی ها، خرمایی ها، یوخه ها. غروب ها که چایی دم می کردیم می خوردیم با هم. در آن سالهای دور. دلم تنگ شده برایت لعنتی. با رایانامه ارسال کنید. طرح ز...
afterdeathmemories.blogspot.com
خاطراتِ پس از مرگ: هفده- دستکش هایتان را در سردترین روزهای سال گم نکنید.
http://afterdeathmemories.blogspot.com/2011/01/blog-post.html
خاطراتِ پس از مرگ. اگر به خانه من آمدی، برای من ای مهربان چراغ نیاور! ه.ش. ۱۳۸۹ دی ۲۷, دوشنبه. هفده- دستکش هایتان را در سردترین روزهای سال گم نکنید. بعدتر ما رسیده بودیم خانه ی دوست تنها. آش خوردیم و فیلم دیدیم و چون وسط فیلم به آن خوبی یک هو12 دقیقه نیست و نابود شده بود حالمان گرفته شد و به شانسمان فحش بد دادیم که بعد از نود و بوقی که ما اراده کرده ایم و وفاق جمعی مان اجازه داده بنشینیم فیلم ببینیم، یک همچین اتفاقی باید بیافتد. با رایانامه ارسال کنید. این را در وبلاگ بنویسید! بعد من یک جمعه ای احتمالا ...
afterdeathmemories.blogspot.com
خاطراتِ پس از مرگ: August 2010
http://afterdeathmemories.blogspot.com/2010_08_01_archive.html
خاطراتِ پس از مرگ. اگر به خانه من آمدی، برای من ای مهربان چراغ نیاور! ه.ش. ۱۳۸۹ مرداد ۲۰, چهارشنبه. پنج - نِیِ زردِ محتاطِ دوست داشتنیِ من! کافه ی خوبی ست. پراگ. اسم همان شهریست که خیلی عاشقش هستم، که خیلی دوست دارم بروم یک دل سیر تمام سوراخ سُنبه هاش را بگردم. از وقتی "بار هستی" را خواندم عاشقش شدم. بعدتر هم با "روح پراگ". نگفته بودم بهت؟! از این کافه هم شاید فقط به خاطر اسمش خوشم آمده. وقت رفتن دلم می خواهد بمانم. تو ایستاده ای و من نشسته ام هنوز. نِی هامان را می چرخانم دورِ هم هِی. اگر زنده بودم حتما...
afterdeathmemories.blogspot.com
خاطراتِ پس از مرگ: January 2011
http://afterdeathmemories.blogspot.com/2011_01_01_archive.html
خاطراتِ پس از مرگ. اگر به خانه من آمدی، برای من ای مهربان چراغ نیاور! ه.ش. ۱۳۸۹ دی ۲۷, دوشنبه. هفده- دستکش هایتان را در سردترین روزهای سال گم نکنید. بعدتر ما رسیده بودیم خانه ی دوست تنها. آش خوردیم و فیلم دیدیم و چون وسط فیلم به آن خوبی یک هو12 دقیقه نیست و نابود شده بود حالمان گرفته شد و به شانسمان فحش بد دادیم که بعد از نود و بوقی که ما اراده کرده ایم و وفاق جمعی مان اجازه داده بنشینیم فیلم ببینیم، یک همچین اتفاقی باید بیافتد. پیوندهای مربوط به این پیام. با رایانامه ارسال کنید. این را در وبلاگ بنویسید!
afterdeathmemories.blogspot.com
خاطراتِ پس از مرگ: سیزده- دست سعدی به جفا نگسلد از دامن دوست، یا سعی کنید حواستان به کار خودتان باشد
http://afterdeathmemories.blogspot.com/2010/12/blog-post.html
خاطراتِ پس از مرگ. اگر به خانه من آمدی، برای من ای مهربان چراغ نیاور! ه.ش. ۱۳۸۹ آذر ۱۴, یکشنبه. سیزده- دست سعدی به جفا نگسلد از دامن دوست، یا سعی کنید حواستان به کار خودتان باشد. بعد این که، یک سعی دیگر هم بکنید. دست از تِرَک کردن آدمها در نِت بردارید. از اینکه ذره بین دست بگیرید و رد کسانی را بزنید که دنیا را تنگ کرده اند برای شما. اوقات بیکاری تان را با کارهای مفید پر کنید. ضرر نخواهید کرد. با رایانامه ارسال کنید. این را در وبلاگ بنویسید! 8207;در Twitter به اشتراک بگذارید. آخ چه خوب بود این.
afterdeathmemories.blogspot.com
خاطراتِ پس از مرگ: هجده- در این خیال به سر شد زمان عمر و هنوز/بلای زلف سیاهت به سر نمی آید
http://afterdeathmemories.blogspot.com/2011/02/blog-post.html
خاطراتِ پس از مرگ. اگر به خانه من آمدی، برای من ای مهربان چراغ نیاور! ه.ش. ۱۳۸۹ بهمن ۱۶, شنبه. هجده- در این خیال به سر شد زمان عمر و هنوز/بلای زلف سیاهت به سر نمی آید. هزاربار آمدم بنویسم توی این مدت، با همه ی سرشلوغی و اعصاب خط خط ای که دارم این روزها. اما بلاگر گیر می داد هربار. من هم اصرار نمی کردم. می بستم می رفتم پِی یکی از هزارتا کار ناتمام زندگیم. و پست هایم جایی در مکان و زمان گم شدند یکی یکی. بعد فهمیدم که نمونه را اختراع کرده اند که بشر قدر وقت و ایضا چیزهای دیگرش را بداند. برداشتِ بی گاه.
afterdeathmemories.blogspot.com
خاطراتِ پس از مرگ: February 2011
http://afterdeathmemories.blogspot.com/2011_02_01_archive.html
خاطراتِ پس از مرگ. اگر به خانه من آمدی، برای من ای مهربان چراغ نیاور! ه.ش. ۱۳۸۹ بهمن ۱۶, شنبه. هجده- در این خیال به سر شد زمان عمر و هنوز/بلای زلف سیاهت به سر نمی آید. هزاربار آمدم بنویسم توی این مدت، با همه ی سرشلوغی و اعصاب خط خط ای که دارم این روزها. اما بلاگر گیر می داد هربار. من هم اصرار نمی کردم. می بستم می رفتم پِی یکی از هزارتا کار ناتمام زندگیم. و پست هایم جایی در مکان و زمان گم شدند یکی یکی. بعد فهمیدم که نمونه را اختراع کرده اند که بشر قدر وقت و ایضا چیزهای دیگرش را بداند. برداشتِ بی گاه.