INNIZBOGZARAD10.BLOGFA.COM

nilufaraneye-man.blogfa.com

وقتی تو دلخوشی

http://www.nilufaraneye-man.blogfa.com/8812.aspx

نمی دونی دوتا فنجون قهوه توی پاریس اونم پای ایفل چقدر می چسبه! بریز عشق خودت را غزل غزل به نگاهم. بکش به آینه هایت همیشه نقشه ی آهم. تو بهتر از همه می دانی ام که عین جنونم. و بوسه های شبانه همیشه بوده گواهم. شبیه برکه نشستم در انتظار به راهت. مگر به دل بزنم نقش شاهزاده ی ماهم. مخواه ماهی تنگ- آب دیگران بشوم تا-. که دست مایه ی بازی و یا هوس .نه! تو گفته ای که می آیی به رسم عاشق حیران. و پشت پنجره حالا منم که خیره به راهم. بالاخره آمدیم و پیدایمان شد! انگار نه انگار که زمستان است و فصل یخبندان.

nilufaraneye-man.blogfa.com

وقتی تو دلخوشی - این روزها حال دلم ابری ست

http://www.nilufaraneye-man.blogfa.com/post-11.aspx

نمی دونی دوتا فنجون قهوه توی پاریس اونم پای ایفل چقدر می چسبه! این روزها حال دلم ابری ست. مجرم عشق شدن شير نري مي خواهد. پاي اين قافله ماندن جگري مي خواهد. فصل سردي ست زمستان شده يا كلبه ي دل-. باز گرماي نفس هاي پري مي خواهد؟ مثل ماهي شده ام بر لب يك جوي ولي. به دل آب زدن شور و شري مي خواهد. عشق آن قدر كه گفتند عذاب آور نيست. قهوه ي تلخ نگاهت شكري مي خواهد. شعر را كاشتم و حيف نمي دانستم. باغبان هر چه كه باشد تبري مي خواهد. سعي كردي بكشي يا بسرايي اما. چشم هايش دل نقاش تري مي خواهد. توی تابستون نباید بیکا...

nilufaraneye-man.blogfa.com

وقتی تو دلخوشی - برای تبرک

http://www.nilufaraneye-man.blogfa.com/post-2.aspx

نمی دونی دوتا فنجون قهوه توی پاریس اونم پای ایفل چقدر می چسبه! برای از تو سرودن کمی دعا کم داشت کسی که عشق شما را ز لحظه ها کم داشت. کسی که دست نیازش به سوی مردم بود کسی که درد دلش یک گره گشا کم داشت. نشت شعر بگوید ولی نشد ، آخر- برای قافیه هایش بهانه را کم داشت. نشد که پر بزند تا به جمکران برسد که بال های به عشق تو مبتلا، کم داشت. دخیل بست غزل را به گنبد آبی فقط نگاه شما را به ماجرا کم داشت. و نا گهان غزلش پر گرفت در ظلمت که راه او کمی از نور آشنا کم داشت. کدام گوشه ی کعبه نماز می خوانی؟ مهندسی بهداشت م...

nilufaraneye-man.blogfa.com

وقتی تو دلخوشی - تو یک اتّفاق بودی / برای آب

http://www.nilufaraneye-man.blogfa.com/post-4.aspx

نمی دونی دوتا فنجون قهوه توی پاریس اونم پای ایفل چقدر می چسبه! تو یک ات فاق بودی / برای آب. با اشک می نویسم شعری برای دستت. از داغ لاله ها و از کربلای دستت. پرپر شدند حتا گل ها برای زخمت. وقتی که می سرودم از ماجرای دستت. دیدم که پر گشودی تا ماورای دنیا. وقتی که می بریدی دل از بقای دستت. آن جا به سجده دیدم حتا فرشته ها را. تا بوسه ها بکارند بر جای جای دستت. بانوی قد خمیده در نیزه زار تب دار. بارید با نگاه غم در عزای دستت. فرات چشمم بی وقفه پای جانت. اما کم است انگار! پرچم به دوش مولا! پایان گرفت غم ها.

nilufaraneye-man.blogfa.com

وقتی تو دلخوشی - سلام درخت آن طرف خیابان! تا امروز کجا بودی؟؟

http://www.nilufaraneye-man.blogfa.com/post-5.aspx

نمی دونی دوتا فنجون قهوه توی پاریس اونم پای ایفل چقدر می چسبه! سلام درخت آن طرف خیابان! تا امروز کجا بودی؟ می خواستم شعری بگویم دردها نگذاشت. زخم زبان یک لحظه این دل را رها نگذاشت. بین من و تو رود نیلی بود اما او. در دست های خالی ام حتی عصا نگذاشت. تا دور باشم از تو مثل ماهی از دریا. پایان برای قصه ی این ماجرا نگذاشت. تنها" مرا می خواست و از قصد می دانم. راهی برای استجابت در دعا نگذاشت. یک جرعه ی دیگر فقط می خواستیم از هم. صد حیف آخر او که در دنیا وفا نگذاشت. این روزها اصلن غزلمان نمی آید!

nilufaraneye-man.blogfa.com

وقتی تو دلخوشی - یک آپ ِ خیلی متفاوت

http://www.nilufaraneye-man.blogfa.com/post-8.aspx

نمی دونی دوتا فنجون قهوه توی پاریس اونم پای ایفل چقدر می چسبه! یک آپ خیلی متفاوت. مرد گفت: عزیزم بیا بشین اینجا یه دقیقه کارت دارم. زن مثل همیشه آرام می آید و روی مبل کنار همسر می نشیند. شانه به شانه . و مرد شروع می کند. مقدمه اش قبلا چیده شده . اینطور جا افتاده که مردی که اهل کار کردن نباشه مرد نیست. مردها هم با این موضوع مشکلی ندارن اما اینطور جا نیوفتاده که زن ها هم در قبال مرداشون یه سری وظیفه دارن. الان اینطور شده که زن باید توقع داشته باشه اما مرد نه . و این خیلی جالبه . این در حد تنوع یعنی چی؟

nilufaraneye-man.blogfa.com

وقتی تو دلخوشی

http://www.nilufaraneye-man.blogfa.com/8809.aspx

نمی دونی دوتا فنجون قهوه توی پاریس اونم پای ایفل چقدر می چسبه! تو یک ات فاق بودی / برای آب. با اشک می نویسم شعری برای دستت. از داغ لاله ها و از کربلای دستت. پرپر شدند حتا گل ها برای زخمت. وقتی که می سرودم از ماجرای دستت. دیدم که پر گشودی تا ماورای دنیا. وقتی که می بریدی دل از بقای دستت. آن جا به سجده دیدم حتا فرشته ها را. تا بوسه ها بکارند بر جای جای دستت. بانوی قد خمیده در نیزه زار تب دار. بارید با نگاه غم در عزای دستت. فرات چشمم بی وقفه پای جانت. اما کم است انگار! پرچم به دوش مولا! پایان گرفت غم ها.

nilufaraneye-man.blogfa.com

وقتی تو دلخوشی

http://www.nilufaraneye-man.blogfa.com/8904.aspx

نمی دونی دوتا فنجون قهوه توی پاریس اونم پای ایفل چقدر می چسبه! این روزها حال دلم ابری ست. مجرم عشق شدن شير نري مي خواهد. پاي اين قافله ماندن جگري مي خواهد. فصل سردي ست زمستان شده يا كلبه ي دل-. باز گرماي نفس هاي پري مي خواهد؟ مثل ماهي شده ام بر لب يك جوي ولي. به دل آب زدن شور و شري مي خواهد. عشق آن قدر كه گفتند عذاب آور نيست. قهوه ي تلخ نگاهت شكري مي خواهد. شعر را كاشتم و حيف نمي دانستم. باغبان هر چه كه باشد تبري مي خواهد. سعي كردي بكشي يا بسرايي اما. چشم هايش دل نقاش تري مي خواهد. توی تابستون نباید بیکا...

nilufaraneye-man.blogfa.com

وقتی تو دلخوشی - خیانتت به امانت را ، جریمه ای نتوانم بود

http://www.nilufaraneye-man.blogfa.com/post-3.aspx

نمی دونی دوتا فنجون قهوه توی پاریس اونم پای ایفل چقدر می چسبه! خیانتت به امانت را ، جریمه ای نتوانم بود. درد داره وقتی یه درختی رو با دستای خودت کاشتی ، بی میل خودت باید بدی به دیگران. درد داره وقتی گلی رو که واسش اینهمه زحمت کشیدی عابرا هی بهش زخم بزنن. درد داره وقتی تلاش هاتو دیگران نادیده می گیرن. درد داره وقتی به فکر بقیه ای و کسی در فکر تو نیست. درد داره وقتی بی میل جانشین می ذاری و اونو بیش از تو تحویل می گیرن. درد داره. به خدا این زخمه ها درد داره. اولش می گفتن شب شعر؟ این بچه بازیا چیه؟ مهندسی به...

nilufaraneye-man.blogfa.com

وقتی تو دلخوشی

http://www.nilufaraneye-man.blogfa.com/8810.aspx

نمی دونی دوتا فنجون قهوه توی پاریس اونم پای ایفل چقدر می چسبه! عاشقانه ی آرام همه ی مان! مرد تنومند آذری، بر تخته سنگی که از میان گلها سرک کشیده بود، نشست بعد از سه روز که از رفتنش می گذشت که از پی گفت و گویی با گیله مرد، در باب گل، در آنی ناپدید شده بود که عسل را دیده بود که دوان به وعده گاه می آید. دو روز، شاید . گیله مرد کوچک، در سکوت بود و سر به زیر آذری، صبور اما در درون، جوشان. عسل، شاید آن دورتر ها، لای بوته های گل، سکوت را می شنید نه زمزمه ی زنبوران رهگذر را. من دخترتان را می خواهم. زخم زبان یک ل...