leylapoem.blogfa.com
شعرهاي عاشقانه و ادبي ليلا - سهراب سپهری : متن قدیم شب
http://www.leylapoem.blogfa.com/post-47.aspx
شعرهاي عاشقانه و ادبي ليلا. دلنوشته ها و شعرها و قطعه هاي ادبي و عاشقانه در تارنماي تنهايي ليلا. سهراب سپهری : متن قدیم شب. اي ميان سخنهاي سبز نجومي. عفت سنگ را مي رساند. سينه آب در حسرت عكس يك باغ مي سوزد. سيب روزانه در دهان طعم يك وهم دارد. در خطاب تو انگشت هاي من ازهوش رفتند. امشب از شاخه هاي اساطيري ميوه مي چينند. امشب هر درختي به اندازه ترس من برگ دارد. جرات حرف در هرم ديدار حل شد. چشم هاي مرا در وزش هاي جادو حمايت كنيد. موهبتهاي مجهول شب را خواب مي بينم. تشنه آبهاي مشبك هستم. رنگ اوراد اعصار جادوست.
leylapoem.blogfa.com
شعرهاي عاشقانه و ادبي ليلا - سهراب سپهری : نزدیک دورها
http://www.leylapoem.blogfa.com/post-46.aspx
شعرهاي عاشقانه و ادبي ليلا. دلنوشته ها و شعرها و قطعه هاي ادبي و عاشقانه در تارنماي تنهايي ليلا. سهراب سپهری : نزدیک دورها. زن دم درگاه بود. با بدني از هميشه. حرف بدل شد به پر به شور به اشراق. سايه بدل شد به آفتاب. رفتم قدري در آفتاب بگردم. دور شدم در اشاره هاي خوشايند. رفتم تا وعده گاه كودكي و شن. تا وسط اشتباه هاي مفرح. تا همه چيزهاي محض. رفتم نزديك آبهاي مصور. پاي درخت شكوفه دار گلابي. با تنه اي از حضور. نبض مي آميخت با حقايق مرطوب. حيرت من بادرخت قاتي مي شد. ديدم در چند متري ملكوتم. ديدم قدري گرفته ام.
leylapoem.blogfa.com
شعرهاي عاشقانه و ادبي ليلا - سهراب سپهری : سپیده
http://www.leylapoem.blogfa.com/post-33.aspx
شعرهاي عاشقانه و ادبي ليلا. دلنوشته ها و شعرها و قطعه هاي ادبي و عاشقانه در تارنماي تنهايي ليلا. سهراب سپهری : سپیده. قويي پريده بي گاه از خواب. شويد غبار نيل ز بال و پر سپيد. لبريز موج زمزمه در بستر سپيد. در هم دويده سايه و روشن. لغزان ميان خرمن دوده. شبتاب مي فروزد در آذر سپيد. همپاي رقص نازك ني زار. مرداب مي گشايد چشم تر سپيد. خطي ز نور روي سياهي است. گويي بر آبنوس درخشد زر سپيد. ديوار سايه ها شده ويران. كاخي بلند ساخته با مرمر سپيد. نوشته شده در چهارشنبه هجدهم اسفند ۱۳۸۹ساعت 11:9 توسط ليلا.
leylapoem.blogfa.com
شعرهاي عاشقانه و ادبي ليلا - سهراب سپهری : جان گرفته
http://www.leylapoem.blogfa.com/post-42.aspx
شعرهاي عاشقانه و ادبي ليلا. دلنوشته ها و شعرها و قطعه هاي ادبي و عاشقانه در تارنماي تنهايي ليلا. سهراب سپهری : جان گرفته. ازهجوم نغمه اي بشكافت گور مغز من امشب. مرده اي را جان به رگ ها ريخت. پا شد از جا در ميان سايه و روشن. بانگ زد برمن : مرا پنداشتي مرده. و به خاك روزهاي رفته بسپرده؟ ليك پندار تو بيهوده است. پيكر من مرگ را از خويش مي راند. سرگذشت من به زهر لحظه هاي تلخ آلوده است. من به هر فرصت كه يابم بر تو مي تازم. شادي ات را با عذاب آلوده مي سازم. با خيالت مي دهم پيوند تصويري. درد را با لذت آميزد.
leylapoem.blogfa.com
شعرهاي عاشقانه و ادبي ليلا - سهراب سپهری : با مرغ پنهان
http://www.leylapoem.blogfa.com/post-43.aspx
شعرهاي عاشقانه و ادبي ليلا. دلنوشته ها و شعرها و قطعه هاي ادبي و عاشقانه در تارنماي تنهايي ليلا. سهراب سپهری : با مرغ پنهان. با تو اي مرغي كه مي خواني نهان از چشم. و زمان را با صدايت مي گشايي. چه تو را دردي. كز نهان خلوت خود مي زني آوا. و نشاط زندگي را از كف من مي ربايي؟ در كجاهستي نهان اي مرغ. زير تور سبزه هاي تر. يا درون شاخ هاي شوق؟ مي پري از روي چشم سبز يك مرداب. يا كه مي شويي كنار چشمه ادراك بال و پر؟ هر كجا هستي بگو با من. روي جاده نقش پايي نيست از دشمن. رعد ديگر پانمي كوبد به بام ابر.
leylapoem.blogfa.com
شعرهاي عاشقانه و ادبي ليلا - سهراب سپهری : دلسرد
http://www.leylapoem.blogfa.com/post-37.aspx
شعرهاي عاشقانه و ادبي ليلا. دلنوشته ها و شعرها و قطعه هاي ادبي و عاشقانه در تارنماي تنهايي ليلا. سهراب سپهری : دلسرد. قصه ام ديگر زنگار گرفت. با نفس هاي شبم پيوندي است. پرتويي لغزد اگر بر لب او. گويدم دل : هوس لبخندي است. خيره چشمانش با من گويد. كه فروزد دل ما؟ هر كه افسرد به جان با من گفت. آتشي كو كه بسوزد دل ما؟ خشت مي افتد ازاين ديوار. رنج بيهوده نگهبانش برد. دست بايد نرود سوي كلنگ. سيل اگر آمد آسانش برد. باد نمناك زمان مي گذرد. رنگ مي ريزد از پيكر ما. خانه را نقش فساد است به سقف. تكيه گاهم اگر امشب.
leylapoem.blogfa.com
شعرهاي عاشقانه و ادبي ليلا - سهراب سپهری : مرگ رنگ
http://www.leylapoem.blogfa.com/post-30.aspx
شعرهاي عاشقانه و ادبي ليلا. دلنوشته ها و شعرها و قطعه هاي ادبي و عاشقانه در تارنماي تنهايي ليلا. سهراب سپهری : مرگ رنگ. بي حرف مرده است. مرغي سياه آمده از راه هاي دور. مي خواند از بلندي بام شب شكست. سرمست فتح آمده از راه. اين مرغ غم پرست. در اين شكست رنگ. از هم گسسته رشته ي هر آهنگ. تنها صداي مرغك بي باك. گوش سكوت ساده مي آرايد. مرغ سياه آمده از راههاي دور. بنشسته روي بام بلند شب شكست. چون سنگ بي تكان. بر شكل هاي در هم پندارش. خوابي شگفت مي دهد آزارش. گلهاي رنگ سرزده از خاك هاي شب. در جاده اي عطر.
leylapoem.blogfa.com
شعرهاي عاشقانه و ادبي ليلا - سهراب سپهری : وقت لطیف شن
http://www.leylapoem.blogfa.com/post-45.aspx
شعرهاي عاشقانه و ادبي ليلا. دلنوشته ها و شعرها و قطعه هاي ادبي و عاشقانه در تارنماي تنهايي ليلا. سهراب سپهری : وقت لطیف شن. اضلاع فراغت مي شست. من با شنهاي مرطوب عزيمت بازي مي كردم. و خواب سفرهاي منقش مي ديدم. من قاتي آزادي شن ها بودم. در باغ يك سفره مانوس پهن بود. چيزي وسط سفره شبيه ادراك منور. روي همه شايبه را پوشيد. تعمير سكوت گيجم كرد. ديدم كه درخت هست. وقتي كه درخت هست پيداست كه بايد بود. و رد روايت را تا متن سپيد دنبال كرد. اما اي ياس ملون. نوشته شده در شنبه بیست و یکم اسفند ۱۳۸۹ساعت 21:4 توسط ليلا.
leylapoem.blogfa.com
شعرهاي عاشقانه و ادبي ليلا - سهراب سپهری : خراب
http://www.leylapoem.blogfa.com/post-41.aspx
شعرهاي عاشقانه و ادبي ليلا. دلنوشته ها و شعرها و قطعه هاي ادبي و عاشقانه در تارنماي تنهايي ليلا. سهراب سپهری : خراب. فرسود پاي خود را چشمم به راه دور. تا حرف من پذيرد آخر كه : زندگي. رنگ خيال بر رخ تصوير خواب بود. دل را به رنج هجر سپردم ولي چه سود. پايان شام شكوه ام ، صبح عتاب بود. چشمم نخورد آب از اين عمر پرشكست. اين خانه را تمامي پي روي آب بود. پايم خليده خار بيابان. جز با گلوي خشك نكوبيده ام به راه. ليكن كسي ز راه مددكاري. دستم اگر گرفت فريب سراب بود. خوب زمانه رنگ دوامي به خود نديد. آتشی دوباره بگیرم .
leylapoem.blogfa.com
شعرهاي عاشقانه و ادبي ليلا - سهراب سپهری : سراب
http://www.leylapoem.blogfa.com/post-32.aspx
شعرهاي عاشقانه و ادبي ليلا. دلنوشته ها و شعرها و قطعه هاي ادبي و عاشقانه در تارنماي تنهايي ليلا. سهراب سپهری : سراب. آفتاب است و بيابان چه فراغ. نيست در آن نه گياه و نه درخت. غير آواي غرابان ديگر. بسته هر بانگي از اين وادي درخت. در پس پرنده اي از گرد و غبار. نقطه اي لرزد از دور سياه. چشم اگر پيش رود مي بيند. آدمي هست كه مي پويد راه. تنش از خستگي افتاده ز كار. بر سر و رويش بنشسته غبار. شده از تشنگي اش خشك گلو. پاي عريانش مجروح ز خار. هر قدم پيش رود پاي افق. چشم او بيند دريايي آب. مي كند فكر كه مي بيند خواب.