jigoolak.blogfa.com
پاتوقپاتوق - از مرگ نترسید از این بترسید که وقتی زنده اید چیزی درون شما بمیرد ...
http://jigoolak.blogfa.com/
پاتوق - از مرگ نترسید از این بترسید که وقتی زنده اید چیزی درون شما بمیرد ...
http://jigoolak.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Sunday
LOAD TIME
1.2 seconds
16x16
PAGES IN
THIS WEBSITE
16
SSL
EXTERNAL LINKS
32
SITE IP
38.74.1.43
LOAD TIME
1.247 sec
SCORE
6.2
پاتوق | jigoolak.blogfa.com Reviews
https://jigoolak.blogfa.com
پاتوق - از مرگ نترسید از این بترسید که وقتی زنده اید چیزی درون شما بمیرد ...
پاتوق
http://www.jigoolak.blogfa.com/8906.aspx
از مرگ نترسید از این بترسید که وقتی زنده اید چیزی درون شما بمیرد . ولی من یادم میاد! شما یادتون نمیاد تو دبستان زنگ تفریح که تموم می شد مامورای آبخوری دیگه نمی ذاشتن آب بخوریم. شما یادتون نمیاد شبا بیشتر از ساعت 12 تلویزیون برنامه نداشت سر ساعت 12 سرود ملی و پخش می کرد و قطع می شد. سر زد از افق.مهر خاوران. شما يادتون نمياد هركي بهمون فحش ميداد كف دستمونو نشونش ميداديم ميگفتيم آيينه آيينه. شما يادتون نمياد زمستون اون وقتا تمام عشقمون این بود که رادیو بگه مدرسه ها به خاطر برف تعطیله. كلاس اول بودم يك ماهي ...
پاتوق
http://www.jigoolak.blogfa.com/8909.aspx
از مرگ نترسید از این بترسید که وقتی زنده اید چیزی درون شما بمیرد . حقیقت عریان و دروغ پوشیده. روزی دروغ به حقیقت گفت:میل داری با هم به دریا برویم و شنا کنیم حقیقت ساده لوح پذیرفت و گول خورد.ان دوبا هم به کنار ساحل رفتند وقتی به ساحل رسیدند حقیقت لباس هایش را در اورد. دروغ حیله گر لباس های او را پوشید و رفت .از ان روز همیشه حقیقت عریان و زشت است اما دروغ در لباس حقیقت با ظاهری اراسته نمایان می شود. نوشته شده در یکشنبه چهاردهم آذر ۱۳۸۹ساعت 11:45 توسط یک روح. شاعر كاشاني* * *مهدي فرجي.
پاتوق - شبهای امتحان
http://www.jigoolak.blogfa.com/post-32.aspx
از مرگ نترسید از این بترسید که وقتی زنده اید چیزی درون شما بمیرد . سکانس اول: (دختر شبنم. نامی با چند کتاب در. دستش وارد واحد دوستش لاله می شود و او را در حال گریه می. چرا داری مثل ابر. بهار گریه می کنی؟ خدا منو می کشت این روزو نمی دیدم. همچنان به گریه ی خود ادامه می دهد. شبنم: بگو ببینم چی شده؟ لاله: چی می خواستی بشه؟ امروز نتیجه ی امتحان. رو زدن تو ب رد. منی که از 6 ماه قبلش کتابامو خورده. بودم، منی که به امید 20 سر جلسه ی امتحان نشسته بودم، دیدم نمره ام. بر شدت گریه افزوده می شود. مجاور به گوش می رسد.
پاتوق - حقیقت عریان و دروغ پوشیده
http://www.jigoolak.blogfa.com/post-31.aspx
از مرگ نترسید از این بترسید که وقتی زنده اید چیزی درون شما بمیرد . حقیقت عریان و دروغ پوشیده. روزی دروغ به حقیقت گفت:میل داری با هم به دریا برویم و شنا کنیم حقیقت ساده لوح پذیرفت و گول خورد.ان دوبا هم به کنار ساحل رفتند وقتی به ساحل رسیدند حقیقت لباس هایش را در اورد. دروغ حیله گر لباس های او را پوشید و رفت .از ان روز همیشه حقیقت عریان و زشت است اما دروغ در لباس حقیقت با ظاهری اراسته نمایان می شود. نوشته شده در یکشنبه چهاردهم آذر ۱۳۸۹ساعت 11:45 توسط یک روح.
پاتوق - ندای درون
http://www.jigoolak.blogfa.com/post-33.aspx
از مرگ نترسید از این بترسید که وقتی زنده اید چیزی درون شما بمیرد . چندروزی بود که احساس کسلی وروزمره گی میکردم وتااینکه دیروز برای کاری همراه پدرم از خونه خارج شدم وقتی سوار ماشین شدم ناخودآگاه در داشبورد ماشین رو باز کردم چشمم به یه کتاب افتاد اسمش هستی بخش بود ونام نویسنده اش سید عبدالکریم هاشمی نژاد اینقدر از دیدن کتاب خوشحال شده بودم که سریع بازش کردم وچند خطی ازش خوندم محتوای کتاب راجع به خداشناسی(اولین اصل اعتقادی) و. بود. به پدرم گفتم این کتاب پیش من باشه تا بخونم.گفت باشه. واما جملاتی از کتاب:.
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
16
به نام آه - دویدن بیاموز، پرواز را و اشتیاق را
http://www.nameofaah.blogfa.com/post-21.aspx
در خبراست كه حق-جل جلاله سه نام ازنامهاي خود رابه ابراهيم فرستاد:كه يكي ازآن آه بود. دویدن بیاموز، پرواز را و اشتیاق را. دویدن بیاموز، پرواز را و اشتیاق را. وقتی راه رفتن آموختی، دویدن بیاموز. و دویدن که آموختی ، پرواز را. راه رفتن بیاموز، زیرا راه هایی که می روی جزیی از تو می شود و سرزمین هایی که می پیمایی بر مساحت تو اضافه می کند. دویدن بیاموز ، چون هر چیز را که بخواهی دور است و هر قدر که زودباشی، دیر. من راه رفتن را از یک سنگ آموختم ، دویدن را از یک کرم خاکی و پرواز را از یک درخت. را می شناخت و کرمی.
به نام آه - شن وسنگ
http://www.nameofaah.blogfa.com/post-23.aspx
در خبراست كه حق-جل جلاله سه نام ازنامهاي خود رابه ابراهيم فرستاد:كه يكي ازآن آه بود. حکایت این گونه آغاز میشود که دو دوست قدیمی در حال عبور از بیابانی بودند. در حین سفر این دو سر موضوع کوچکی بحث میکنند و کار به جایی میرسد که یکی کنترل خشم خودش را از دست میدهد و سیلی محکمی به صورت دیگری میزند. دوست دوم که از شدت ضربه و درد سیلی شوکه شده بود بدون این که حرفی بزند روی شنهای بیابان نوشت: امروز بهترین دوست زندگیم سیلی محکمی به صورتم زد . ما آمدهایم تا با زندگی کردن قیمت پیدا کنیم، نه به هر قیمتی زندگی کنیم.
به نام آه - مذهب
http://www.nameofaah.blogfa.com/post-22.aspx
در خبراست كه حق-جل جلاله سه نام ازنامهاي خود رابه ابراهيم فرستاد:كه يكي ازآن آه بود. مرد جواني مربي شنا ودارنده. المپيك بود ، به خدا اعتقادي نداشت . او چيزهايي را ك درباره خدا و مذهب. يك شب ، مرد جوان ب استخر سر پوشيده آموزشگاهش رفت . چراغ خاموش بود، ولي ماه روشن بود و همين براي شنا كافي بود. مرد جوان ب بالاترين نقطه استخر شنا رفت و دستانش را باز كرد تا درون استخر شيرجه برود . ناگهان سايه بدنش را همچون صليبي روي ديوار مشاهده كرد ، و چون ب مسيح (ع) اعتقادي نداشت ، خوشش نيامد. ها را روشن كرد.
به نام آه
http://www.nameofaah.blogfa.com/91023.aspx
در خبراست كه حق-جل جلاله سه نام ازنامهاي خود رابه ابراهيم فرستاد:كه يكي ازآن آه بود. از شيشه نگاه كن نه در آينه! جوان ثروتمندي نزد عارفي رفت و از او اندرزي براي زندگي نيک خواست. عارف او را به کنار پنجره برد و پرسید: چه مي بيني؟ گفت: آدم هايي که مي آيند و مي روند و گداي کوري که در خيابان صدقه مي گيرد. بعد آينه بزرگي به او نشان داد و باز پرسيد: در آينه نگاه کن و بعد بگو چه مي بيني؟ گفت: خودم را مي بينم! عارف گفت: ديگر ديگران را نمي بيني! آينه و پنجره هر دو از يک ماده ي اوليه ساخته شده اند : شيشه. هفته دوم ...
گیتی - ایستگاه استجابت دعا
http://marjanjabbarpour.blogfa.com/post-52.aspx
یک نفر دلش شکسته بود. توی ایستگاه استجابت دعا. منتظر ولی دعای او. او خبر نداشت که دعای کوچکش. توی چار راه آسمان. پشت یک چراغ قرمز شلوغ. او نشست و باز هم نشست. روز ها یکی یکی. از کنار او گذشت. روی هیچ چیز و هیچ جا. از دعای او اثر نبود. از مسیر رفت وآمد دعای او. با خودش فکر کرد. پس دعای من کجاست؟ او چرا نمی رسد. راه را اشتباه رفته است. رفت تا به آن دعا. راه را نشان دهد. رفت تا که پیش از آمدن برای او. دست دوستی تکان دهد. پس چراغ چار راه آسمان سبز شد. رفت و با صدای رفتنش. کوچه های خاکی زمین. کم کم آب می شود.
به نام آه
http://www.nameofaah.blogfa.com/91011.aspx
در خبراست كه حق-جل جلاله سه نام ازنامهاي خود رابه ابراهيم فرستاد:كه يكي ازآن آه بود. مرد جواني مربي شنا ودارنده. المپيك بود ، به خدا اعتقادي نداشت . او چيزهايي را ك درباره خدا و مذهب. يك شب ، مرد جوان ب استخر سر پوشيده آموزشگاهش رفت . چراغ خاموش بود، ولي ماه روشن بود و همين براي شنا كافي بود. مرد جوان ب بالاترين نقطه استخر شنا رفت و دستانش را باز كرد تا درون استخر شيرجه برود . ناگهان سايه بدنش را همچون صليبي روي ديوار مشاهده كرد ، و چون ب مسيح (ع) اعتقادي نداشت ، خوشش نيامد. ها را روشن كرد.
گیتی
http://marjanjabbarpour.blogfa.com/9004.aspx
آدرس وبلاگ جدیدمو براتون میذارم حتما بهش یه سری بزنید پشیمون نمیشید البته تازه افتتاحش کردم. منتظر همتون هستم راستی لینک ها هم سر جاشون هستن. نوشته شده در چهارشنبه بیست و دوم تیر ۱۳۹۰ساعت 13:51 توسط رویا. سلام به همه ی خواننده های عزیز.من تصمیم دارم وب جدیدی و تمیز و مرتب تر درست کنم.آدرسشو بهتون میدم.کسانی هم که لینکشون کردم بدونن همیشه توی لینکم خواهند بود.اگه دوس داشتین به وب جدیدم سر بزنید. خداحافظ تا.مدت کوتاهی که وب جدیدم بیاد به بازار. نوشته شده در سه شنبه بیست و یکم تیر ۱۳۹۰ساعت 13:53 توسط رویا.
به نام آه
http://www.nameofaah.blogfa.com/92013.aspx
در خبراست كه حق-جل جلاله سه نام ازنامهاي خود رابه ابراهيم فرستاد:كه يكي ازآن آه بود. همان آهی که در حسرت بودنت مرا سوزاند. همان آهی که تو را فقط بخاطر خودت خواست. همان آهی که روزی بالینت را خواهد گرفت. که هنوزم تو را دوست دارد. و هنوزم تو را میخواند. نوشته شده در سه شنبه بیستم فروردین ۱۳۹۲ساعت 15:31 توسط آه. بدون ترس زندگی کن و با همه مشکلات مبارزه کن. از شيشه نگاه كن نه در آينه! دویدن بیاموز، پرواز را و اشتیاق را. قالب های پارس اسكین. هفته سوم فروردین ۱۳۹۲. هفته چهارم مهر ۱۳۹۱. هفته چهارم تیر ۱۳۹۱.
به نام آه - بدون ترس زندگی کن و با همه مشکلات مبارزه کن...
http://www.nameofaah.blogfa.com/post-25.aspx
در خبراست كه حق-جل جلاله سه نام ازنامهاي خود رابه ابراهيم فرستاد:كه يكي ازآن آه بود. بدون ترس زندگی کن و با همه مشکلات مبارزه کن. شخصی نظاره گر تلاش و حرکت یک پروانه برای خارج شدن از سوراخ کوچکی بود که بر روی پیله ایجاد شده بود. بعد از مدتی فعالیت و حرکت پروانه به اتمام رسید و ظاهر امر نشان می داد که پروانه دیگر قادر به ادامه تلاش برای خارج شدن از پیله نمی باشد. شخص ناظر بر آن شد که به پروانه كمك كند و با قیچی پیله را باز كرد. پروانه به راحتی از پیله خارج شد. و پروانه هرگز نتوانست که پرواز کند! هفته دوم ...
به نام آه - تلخی حقیقت
http://www.nameofaah.blogfa.com/post-27.aspx
در خبراست كه حق-جل جلاله سه نام ازنامهاي خود رابه ابراهيم فرستاد:كه يكي ازآن آه بود. جغد نزد خدا شکایت برد :. انسان ها آواز مرا دوست ندارند . خدا به جغد گفت :. آوازهای تو بوی دل کندن می دهد و آدم ها عاشق دل بستن اند! دل بستن به هر چیز کوچک و بزرگ. تو مرغ تماشا و اندیشه ای! و آنکه می بیند و می اندیشد ، به هیچ چیز دل نمی بندد. دل نبستن سخت ترین و قشنگ ترین کار دنیاست! که آواز تو حقیقت است و طعم حقیقت تلخ. نوشته شده در شنبه بیست و نهم مهر ۱۳۹۱ساعت 16:25 توسط آه. بدون ترس زندگی کن و با همه مشکلات مبارزه کن.
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
32
دنیای جیگو جان!
دوشنبه 20 آبان 1392 : نویسنده : جیگو جان. وای این سریال پژمان که تموم شد افسردگی. گرفتم من به خدا. خب حالا مصاحبه با (پژی) :. مجله زندگی ایده آل: به نظر شجاعت خاصی میخواهد که فوتبالیست معروف و شناختهشدهای باشی بعد بیایی در سریال طنزی که درباره زندگی یک فوتبالیست است بازی کنی آن هم با اسم واقعی خودت! اصلا چه کسی این ریسک را قبول میکند؟ این روزها همه جا پر از مصاحبههای اوست اما مثل همیشه متفاوتترین گفتوگو را میتوانید در زندگی ایدهآل بخوانید. چی شد که بازیگر شدم؟ تلاش برای دوباره مشهور شدن؟ پیمان سر صحنه هم...
Blog de Jigooku-Shoujo - Blog de Jigooku-Shoujo - Skyrock.com
Mot de passe :. J'ai oublié mon mot de passe. Ö miserable petite ombre enfermée dans les tenebres,. Meprisant les gens allant jusqu'a les blesser. Âme noyée dans un karma immonde . Veut tu gouter à la mort cette fois? Si tu souhaite vraiment faire deferler ta vengeance , tu n'oras qu'a tirer cette ficelle rouge et ton ennemi sera immediatement envoyé en enfer .mais une fois la vengeance consommée il te faudra offrir une compensation . Plagiat : Je t'envoi en enfer xD. Habillage : by me. Texte : By me.
上海建领城达律师事务所
2018-02-24 建领城达所组织开展 三个执行新司解 的学习讨论会. 2017-12-19 PPP再谈判是 毁约 吗. 中国建筑房地产专业法律服务网 版权所有 2010-2012 电话 86-21-62808858-508 58773182 传真 86-21-52308588 周吉高律师 zhoujigao@jlcdlaw.com.
ساحل خیال
قبول كنيم امام حسين واسه همه هست! بهش ميگم: خدا تو رو بهم داد همون جور كه مي خواستم ولي در عوضش خيلي چيزا رو ازم گرفت.ميگه مثلا ؟ ميگم: شهرم.امام رضا.دوستام.همكارام.كارم.خونواده ام.تمام فاميلام.و.هر چي كه داشتم.ديگه ندارم.همه شون در ازاي تو.ولي راضيم. چون تو ايده آل تر از اوني كه مي خواستم از خدا هستي.جاي نداشته هاي اين زندگي جديد رو تا حد زيادي پر مي كني. الان كه دارم فك مي كنم مي بينم تقصير خودمه كه اين همه نداشته ي قديمي رو هنوز هم بدوش مي كشم. قبول كنيم امام حسين واسه همه هست! چون جووناي آخر هيئت دوت...
پاتوق
از مرگ نترسید از این بترسید که وقتی زنده اید چیزی درون شما بمیرد . چندروزی بود که احساس کسلی وروزمره گی میکردم وتااینکه دیروز برای کاری همراه پدرم از خونه خارج شدم وقتی سوار ماشین شدم ناخودآگاه در داشبورد ماشین رو باز کردم چشمم به یه کتاب افتاد اسمش هستی بخش بود ونام نویسنده اش سید عبدالکریم هاشمی نژاد اینقدر از دیدن کتاب خوشحال شده بودم که سریع بازش کردم وچند خطی ازش خوندم محتوای کتاب راجع به خداشناسی(اولین اصل اعتقادی) و. بود. به پدرم گفتم این کتاب پیش من باشه تا بخونم.گفت باشه. واما جملاتی از کتاب:.
جیگولستان
ورود افراد منگول ممنوع می باشد. اوووف حسش نیست اصلا! تاريخ جمعه پانزدهم شهریور 1392ساعت 23:51 نويسنده سحر. تاريخ جمعه پانزدهم شهریور 1392ساعت 23:45 نويسنده سحر. یک بنده خدایی ، کنار اقیانوس قدم میزد و زیر لب، دعایی را هم زمزمه میکرد. نگاهى به آسمان آبى و دریاى لاجوردین و ساحل طلایى انداخت و گفت: - خدایا! مرا بر آورده کنى؟ ناگاه، ابرى سیاه، آ سمان را پوشاند و رعد وبرقى درگرفت و در هیاهوى رعد و. برق، صدایى از عرش اعلى بگوش رسید که میگفت: چه آرزویى دارى اى بنده محبوب من؟ از تو مى خواهم جاده اى بین. در ایران...
زندگی
یکشنبه 25 اردیبهشتماه سال 1390. نوشته شده توسط زهرا. در ساعت 02:07 ب.ظ. شنبه 13 فروردینماه سال 1390. زندگی میگذره. حوصله ام سر رفته از بی دوست پسری. نوشته شده توسط زهرا. در ساعت 12:51 ق.ظ. سهشنبه 9 فروردینماه سال 1390. حوصله ام سر رفته. نوشته شده توسط زهرا. در ساعت 09:08 ب.ظ. یکشنبه 15 اسفندماه سال 1389. نمیدونم چه جوری از فکرش بیام بیرون. خیلی تو فکرمه. دلم میخواد دوباره ببینمش. نوشته شده توسط زهرا. در ساعت 11:19 ب.ظ. یکشنبه 15 اسفندماه سال 1389. نوشته شده توسط زهرا. در ساعت 11:19 ب.ظ.
در هم بر هم
در هم بر هم. شنبه بیست و هفتم دی 1393 15:45 jupiter. خ سته ش د م. ا زب س به اد مایی که میخوان جای تو رو تو ق لب م ب گیر ن. اینجآ جآی عشق مه،الآن ب ر میگ رده! دوشنبه بیست و دوم دی 1393 15:23 jupiter. اونی که ازش بی خبرم. یکشنبه بیست و یکم دی 1393 13:1 jupiter. عشق وجودداره اماادم عاشق پیدانمیشه والسلام. ياב سهراب بפ ير. آט سپهرے ڪه تا لحظﮧ פ اموشے گفت:. تو مرا ياב ڪنے يا نڪنے. باפ رت گر بشפ ב يا نشפ ב. בر هפ ايے ڪه نفس هاے تפ نيست. شنبه بیستم دی 1393 13:41 jupiter. چهارشنبه سوم دی 1393 0:42 jupiter. دوماد...
فروشگاه جیگولی
×brOkeN g!Rl w!th brOken $mIle×
دیگ ر به تو ف کر ن می ک ن م. گ ناه ا ست . چ شم داشت ن به مال غریبه ها . د رد ب زرگے ست. براﮮ کسﮯ که م توجه ن بود نت نے ست. ن بود ن هایت آنق در زیاد ش ده ا ند. که ه ر ر هگذری را ش بیه تو می بین م! ن می دان م غ ریبه ها ت و ش ده ا ند. یا تو غ ریبه؟ بآور کט خیلے حرف است. که یکبار هم لمسشآט. بود ن ، ک نار تو. اوج آرزوی م ن ب ود . آر زویے کہ م حال ش د! به وبه من خوش اومدی. اگه وجدانت راضی شد میتونی مطالبو کپی کنی. تقریبا مطالبم بدون مخاطبن اما خب. ماهی یه بار لینک تکونی میشه و کسایی که سر نمیزنن حذف.متاسفم.