jivvar.blogfa.com

5631.blogfa.com

سویه های من - دلم ابر غم و یاد تو باران بتاب ای غم به ساق ِسبزه زاران

http://www.5631.blogfa.com/post-103.aspx

دلم ابر غم و یاد تو باران بتاب ای غم به ساق سبزه زاران. ش کوه آه تو. به من گفتی تا که دل دریا کن. بند گیسو وا کن، ابر باران زا ،شب بوی دریا. موج بی تابی را. در قدم های پا. نوشته شده در چهارشنبه یازدهم اسفند ۱۳۸۹ساعت 0:7 توسط طیبه. اینجا مشق بودن می کنم. حلقه های خود شناسی. قاپوچی ببوی گلابی من : عطیه من.

5631.blogfa.com

سویه های من

http://www.5631.blogfa.com/8905.aspx

فردا ماه رمضان میرسه. روزه هاتو بگیر . یادته که شب اول ماه رمضان چند سال پیش برام اس ام اس زدی گفتی :خدایا تو بنده خوب زیاد داری اما اگه تو نبخشیم من کیو دارم. غنیمت غفیله های من هنوز همین جمله است دختر. کاش می دونستم توی تو چی می گذشته و می گذره که حالا باید بشنوم مغزت دیگه نخواسته خون برسونه به بقیه جاها. خواسته کم بذاره برات . وقت رفتن نشده دختر جون برگرد . به هم ریخته ام ،خدا برگردونش به دنیایی که زنده هاش میل موندن ندارند و مرده هاش. نمیدونم ،گیج تر از اونیم که بتونم ماجرا را هضم کنم.

5631.blogfa.com

سویه های من -

http://www.5631.blogfa.com/post-96.aspx

فردا ماه رمضان میرسه. روزه هاتو بگیر . یادته که شب اول ماه رمضان چند سال پیش برام اس ام اس زدی گفتی :خدایا تو بنده خوب زیاد داری اما اگه تو نبخشیم من کیو دارم. غنیمت غفیله های من هنوز همین جمله است دختر. کاش می دونستم توی تو چی می گذشته و می گذره که حالا باید بشنوم مغزت دیگه نخواسته خون برسونه به بقیه جاها. خواسته کم بذاره برات . وقت رفتن نشده دختر جون برگرد . به هم ریخته ام ،خدا برگردونش به دنیایی که زنده هاش میل موندن ندارند و مرده هاش. نمیدونم ،گیج تر از اونیم که بتونم ماجرا را هضم کنم.

5631.blogfa.com

سویه های من - وقتی رنج کمونه می کشه: آدم چی کار کنه؟

http://www.5631.blogfa.com/post-101.aspx

وقتی رنج کمونه می کشه: آدم چی کار کنه؟ هیچی بشینه نگاه کنه ببینه خدا چی می ذاره جلوش. نه راه بیفته در به در کوه و بیابون شه ببینه شاید راحت شه از این زندگی . بره دنبال چاره کار . گرچه وحشت داره که خودتو بندازی تو بالا پایین های یه مشکل و بخوای حلش کنی اما فایدش هم اینه که نفس این دنبال چاره گشتن ها تو آن وضعیت آرام بخش اند. آرزوم بود کسی این سوالو ازم نپرسه ،تا اینکه یکهو زندگی این سوالو کاشت جلو پام.راه سوم و رفتم و نشستم به انتظار راه اول و جای پای خدا. اینجا مشق بودن می کنم. حلقه های خود شناسی.

5631.blogfa.com

سویه های من

http://www.5631.blogfa.com/8904.aspx

نوشته شده در یکشنبه بیست و هفتم تیر ۱۳۸۹ساعت 19:49 توسط طیبه. به نظر می رسه بالقوه عاشق همه چیز های دور و برم هستم. همه آدم هایی که می بینم و می شناسمشان. حس می کنم هر کس می تونه نیمه کاملی باشه. این روزها قلم التهاب نوشتن داره آرامشی را طلب می کنه که داره و فکر می کنه نداره. نوشته شده در جمعه هجدهم تیر ۱۳۸۹ساعت 12:5 توسط طیبه. روزهام شده فاصله بین ابهام خواب و تردید بیداری. بازم دستامو بگیر خدا. نوشته شده در جمعه یازدهم تیر ۱۳۸۹ساعت 11:2 توسط طیبه. نوشته شده در سه شنبه هشتم تیر ۱۳۸۹ساعت 12:48 توسط طیبه.

5631.blogfa.com

سویه های من

http://www.5631.blogfa.com/8906.aspx

درد نامه ای برای یک مرد. این درد نامه رامی نویسم که یادم نره قبای آسمان سیاهه امشب. شب 21 رمضان 89 است . زمان متوقف شده گویا . اندوه ریخته به تمام من امشب. می خوام با تمام وجودم برم دم در خونه مردی که همه یتیم ها امشب پشت در خونه اش صف بستن. از نجف یه نسیمی می زنه. انگار می خواد امشب صبح نشه. دارم امشب بازم بهونه تو / با یتیم ها هوای خونه تو/بار خرما زمین بذار بریزم / اشکامو روی زخم شونه تو. نوشته شده در چهارشنبه دهم شهریور ۱۳۸۹ساعت 4:16 توسط طیبه. اینجا مشق بودن می کنم. حلقه های خود شناسی.

5631.blogfa.com

سویه های من -

http://www.5631.blogfa.com/post-95.aspx

دیدی احساست می پیچونت. راست زل می زنه تو چشات و تو روز روشن بهت دروغ می گه . می دونی چه قدر آدم زندگیت رنجت می ده ولی حست می گه می تونی عاشقش باشی. میدونی کسایی هستن که عاشقتن ولی فکر می کنی از دستشون رنج می بری. همیشه درگیر این بازی می شی و پشت دستت را داغ می کنی که دیگه هیچ رقمه واردش نشی. باز اتفاق می افته و تو ذوق زده برای دیگران تعریفش می کنی. نوشته شده در شنبه نهم مرداد ۱۳۸۹ساعت 19:39 توسط طیبه. اینجا مشق بودن می کنم. حلقه های خود شناسی. قاپوچی ببوی گلابی من : عطیه من.

5631.blogfa.com

سویه های من

http://www.5631.blogfa.com/8903.aspx

عطر کهنه توت ها. گرمای این کویر را چه طور تاب بیارم؟ کشداری این روز های بی هدف را چه طور؟ دلتنگی خیابانی که تو رو توش جا گذاشتم رو چه طور؟ چه طور دوا کنم دردی را که از قدم زدن تو، توی اون کوچه ها ی پراز حرف هنوز به دلم سنگینی می کنه؟ چه طور تاب بیارم بیرنگی این لحظه ها را که از خیالت نامرئی شده اند. چه قدر دندان هام را به هم فشار بدم و خبری از لحظه های بی خبری ام نرسه. چه قدر بوی این مایع دستشویی با بوی عطری که تو می زدی با دل دل این لحظه ها قاطی شده. چه کار کنم که نگاهت ندوه وسط خواب هام؟ که نشستم پشت ا...

5631.blogfa.com

سویه های من

http://www.5631.blogfa.com/8912.aspx

دلم ابر غم و یاد تو باران بتاب ای غم به ساق سبزه زاران. ش کوه آه تو. به من گفتی تا که دل دریا کن. بند گیسو وا کن، ابر باران زا ،شب بوی دریا. موج بی تابی را. در قدم های پا. نوشته شده در چهارشنبه یازدهم اسفند ۱۳۸۹ساعت 0:7 توسط طیبه. اینجا مشق بودن می کنم. حلقه های خود شناسی. قاپوچی ببوی گلابی من : عطیه من.